۱
شنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۲۰:۲۰
آیا محرومان از تحصيل و تدريس، به دانشگاه بازمی گردند؟

يك مطالبه دانشگاهی از رييس جمهور آينده

مقوله فرهنگ و دانش در هر كشوري جزء اساسي ترين برنامه هاي دولت ها و ماموريت هايشان به شمار مي رود و متناسب با آن تلاش مي شود تا با برنامه ريزي ها و سياستگذاري هاي مناسب، فرهنگ و دانش به بهترين وجه ممكن در جامعه نمود پيدا كند.
يك مطالبه دانشگاهی از رييس جمهور آينده
مقوله فرهنگ و دانش در هر كشوري جزء اساسي ترين برنامه هاي دولت ها و ماموريت هايشان به شمار مي رود و متناسب با آن تلاش مي شود تا با برنامه ريزي ها و سياستگذاري هاي مناسب، فرهنگ و دانش به بهترين وجه ممكن در جامعه نمود پيدا كند. از جمله نهادهايي كه مي تواند در اين زمينه به شكلي پررنگ و موثر حضور داشته باشد، وزارت علوم و به تبع آن دانشگاه ها و موسسات آموزش عالي است. پس از دوران مهم و آينده سازتعليم و تربيت در مدارس، دانش آموزان با انگيزه هاي فراواني وارد دانشگاه مي شوند. همانطور كه در مدرسه چالش هاي آموزشي و پرورشي موجود است، در دانشگاه هم اين مسائل با نام و رنگي جديد همچون عقايد فرهنگي و اجتماعي و سياسي نمود پيدا مي كند . دانشجو با ورود به دانشگاه، وراي علم آموزي با سياست و فرهنگ حاكم برجامعه خويش بيشتر آشنا مي شود و در پي آن بصيرتي به دست مي آورد كه به اقتضاي دوراني كه در آن است، دست به تحليل و تفسير عقايد و باورها مي زند. هرچقدر هم در كلاس هاي درس دانشگاه ها فضا را تنگ و محدود به آموزش کنیم باز هم نمي توان دانشجو را در بند كشيد و آزادي انديشه را از او سلب کرد. اين حق هر انساني است كه آزاد بيان كند و آزاد انتخاب نمايد.
اينكه با گذشت زمان در كشور ما تخريب دانشجو و دانشگاه و ... كم كم به عادت تبديل شده جاي بسي نگراني است كه بايد متوليان امر به فكر چاره اي باشند تا با بازگشت آرامش به محافل علمي ، روند رشد دانشِ كشور تسريع داده شود، امري كه با كندي پيش مي رود و انتظار بيشتري از آن مي رود. اينكه در حال حاضر قوه مجريه همراه دانشگاه و دانشجوست و نهادهاي ديگري مقابل آن ايستادگي مي کنند اين روند رشد را مختل مي سازد. اي كاش در روزگاري كه دانش و علم و استقلال دانشگاه ها ، مقوله اي مهم در پيشرفت و توسعه پايدار محسوب مي شود و وزارت علوم نقش حياتي در ارتقاي جامعه دارد، نهادهاي حكومتي و دولتي همگام تر باهم قدم بر دارند و به جاي آوردن بهانه ها و دلايلي همچون مخالفت با تغییرات در بدنه وزارت‌علوم و بازگرداندن دانشجویان ستاره‌دار( چرا بايد بر روي چند جوان دانشجو كه عقايد و نظرات خود را شفاف و واضح بيان نمودند نام دانشجوي ستاره دار نهاد؟)، و... دلايلي ديگر براي استيضاح وزير علوم وجو د داشت (اشاره به بندهاي استيضاح دكتر فرجي دانا،وزيرسابق علوم).با چنين دلايلي وزيري را به محكمه بردن و مهر وموم زدن بر آزادي انديشه دانشجويي، جز توقف برنامه هاي علمي دولت در مقطعي از زمان، چه چيز ديگري حاصل مي شود؟ شايد بتوان براي مدتي سكوتي همراه با خفقان ايجاد کرد اما گذشت زمان در مقابل اين تنگي نظر مي ايستد و از جاي ديگري سر بيرون مي آورد كه شايد به مذاق مسببان آن، خوش نيايد.
فارغ از همه ي بايدها و نبايدهاي موجود كه فضاي انديشيدن را براي دانشجويان محدود مي كند، يكي از مواردي كه ذهن آدمي را نگرانِ عقايد و باورهاي موجود مي كند، مخالفت با بازگشت دانشجويان و اساتيد (محرومان از تحصيل و تدريس در مقطع خاصي از زمان) به دانشگاه ها وكلاس هاي درس است.
فرض را بر اين بگذاريم كه اساتيد و دانشجويان مورد نظر، مرتكب خطايي شده باشند. از نظراين رجال قانونمند،دقيقا تا چه زمان و تاريخي دانشجويان و اساتيد مورد نظرحق بازگشت به عرصه ها ي علمي كشور را ندارند؟ در دين اسلام بن بست وجود ندارد و راه بازگشت همواره باز است. آيا آينده سازان اين مرزو بوم حق بازگشت ندارند؟ نمي توانند بازگردند و افتخارآفرين باشند؟ نمي توانند از حق قانوني و طبيعي خود، حضور در كلاس هاي درس دانشگاه، بهره ببرند؟ در كجاي قانون اساسي ايران آمده است که ادامه تحصیل یا تدریس در دانشگاه منوط به عدم انتقاد است؟ برچسب ستاره زدن بر نام آنها و محروميت از حضور در جوامع علمي كشور كه دردي از دردهارا درمان نمي كند. شما زماني مي توانيد حكم بر نهايت عدم بازگشت آنها بزنيد كه فرصت دوباره داده باشيد و پاسخ مناسب را دريافت نكرده باشيد.
شايد بازگرداندن دانشجویان ستاره‌داراز اقدامات لازم الاجراي دولت ها محسوب نمي شود، اما همين يك بند كافي است تا حكم سكوت بر انديشه هايي زده شود كه با حضور و ظهورشان مي توانند اثر بخشي زيادي در عرصه ي علمي كشور داشته باشند. در اين بگير و ببندهاي قضايي، فرار هزاران نخبه علمي خوابيده است كه زماني اميد به ماندن و خدمت كردن داشتند. اين خروج ها و آن برخوردهاي قضايي كشور را از اهداف علمي خود دور مي كند و اين دور شدن در تمامي زمينه هاي فرهنگي ،سياسي ، اقتصادي و اجتماعي اثر نامطلوب خود را بر جاي مي گذارد.
در عصر حاضر، دانشگاهي مي تواند به اهداف علمي و فرهنگي خود دست پيدا كند كه در محيطي شاداب ، سالم و آزاد، پرورش انديشه هاي ناب را بر عهده بگيرد. اخراج از محيط دانشگاه كه هنر نيست، هنر آن است كه از دل همين جوانان دانشجويي كه ستاره دار ناميده مي شوند ، بتوان متفكران روشنفكرهمراهِ نظام تربيت کرد، روشنفكراني كه پايبند ملت و دولت خود باشند و در مسير پيشرفت كشور از هيچ كوششي دريغ نكنند.
هرچند در دوران دولت تدبير و اميد از اين قبيل بازداشت هاي دانشجويي ومحروميت ها نبوده است، اما روي سخن متوجه آن دسته از دانشجوياني است كه در دوره هاي قبلي به علل مختلف برچسب خورده اند و محروم از تحصيل شدند.به نظر مي رسد دكتر روحاني يا هر كانديداي ديگر بايد ضمن داشتن برنامه اي فاخر براي رونق علمي و فرهنگي دانشگاه ها ،اقدامي عاجل براي ايجاد استقلال دانشگاهي با مشخصه ي امنيت فكري و آزادي داشته باشد.اين مطالبه اي است كه در نشست هاي دانشجويي به كرّات به گوش رسيده و به باور آنان تبديل شده است.
با چنين مطالباتي كه ظرفيت شادابي و انگيزه بخشي در عرصه ي علمي كشور را داشته باشد، مي توان اميدوار و خوش بينانه، منتظر روزگاري باشيم كه در آن، نگاه سليقه اي به دانشگاه ها وجود نداشته باشد و همگان چه در عرصه ي قانونگذاري و چه اجراي قانون ، در كنار هم براي اعتلاي سطح انديشه و علم ايران قدم بردارند.
گزارش : زهرا علي اكبري
کد مطلب: 68813
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *