۲
يکشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۱۹:۰۳
قالیباف، ادامه دهنده راه احمدی نژاد

صدای پای پوپولیسم همچنان شنیده می شود

آلمان در سال های 1918 تا 1945 شاهد فراز و فرود حزب نازی بود. علیرغم آغاز فعالیت تفکر نازی بر مبنای نفی تمام بازیگران عرصه سیاست آلمان، این حزب تا سال 1933 موفق به یکپارچه کردن قدرت نشد. در سال 1928 حزب نازی با کسب 6/2درصد آراء در انتخابات سراسری آلمان شکست خورد اما چند سال بعد در مارس 1933 حزب نازی با به دست آوردن 8/51درصد آراء به حزب پیروز آلمان مبدل شد و توانست مقدرات نه تنها ملت آلمان که بخش مهمی از جهان غرب را در دست گیرد. اما صعود حزب نازی در این مدت زمان کوتاه مرهون چه عواملی بود؟
صدای پای پوپولیسم همچنان شنیده می شود
آلمان در سال های 1918 تا 1945 شاهد فراز و فرود حزب نازی بود. علیرغم آغاز فعالیت تفکر نازی بر مبنای نفی تمام بازیگران عرصه سیاست آلمان، این حزب تا سال 1933 موفق به یکپارچه کردن قدرت نشد. در سال 1928 حزب نازی با کسب 6/2درصد آراء در انتخابات سراسری آلمان شکست خورد اما چند سال بعد در مارس 1933 حزب نازی با به دست آوردن 8/51درصد آراء به حزب پیروز آلمان مبدل شد و توانست مقدرات نه تنها ملت آلمان که بخش مهمی از جهان غرب را در دست گیرد. اما صعود حزب نازی در این مدت زمان کوتاه مرهون چه عواملی بود؟
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، در سال های 1928 تا 1933 در آلمان تأثیر رکود بر طبقه متوسط آلمان و عدم پاسخگویی احزاب سیاسی موجب شد که جامعه مدنی آلمانی به صورتی گسسته و جزیره ای رشد کند. مطالبات قشری و گروهی سازمان های صنفی و مردمی در غیاب احزاب سیاسی که توان تبدیل ظرفیت های اجتماعی به مطالبات ملی را داشته باشند، مطالبات جزیره ای را به نوعی اعتراض بدون هدف در مقابل وضع موجود مبدل کرد. در این زمان بود که پوپولیسم نازی با نفوذ در میان سازمان های مردم نهاد از جمله سازمان های حامی کشاورزان، تکیه بر نفرت مردم و نفی احزاب لیبرال و کمونیزم توانست به قدرت یکپارچه دست یابد. در طول این سال ها آنچه مردم آلمان از زبان رهبران نازی می شنیدند ذکر مصیبت بود و همدردی. اما حزب نازی هیچ راهکار عملی برای رفع مشکلات آلمان ارائه نداد. نفرت مردم آلمان از شکاف اقتصادی به وجود آمده در میان جامعه باعث شد که نازی ها بتوانند سرمایه داری آلمانی را به عنوان عامل نفرت معرفی کنند و نبض طبقه متوسط و فرودست کشور را برای رسیدن به قدرت در دست گیرند. آنچه نازیسم بر سر آلمان و اروپا آورد لازم به ذکر نیست اما این داستان هرگز آینه عبرت برای همه دنیا نشد.
در ایران، دوازده سال پیش در مناظره ای تلویزیونی، محمد خوش چهره نماینده شهردار وقت تهران در مقابل محمدباقر نوبخت نماینده آیت ا.. هاشمی قرار گرفت. در تمام طول مناظره خوش چهره تلاش کرد که با برشمردن نقاط ضعف دولت های قبلی که با ریاست آیت ا.. یا با حمایت آیت ا.. زمام امور را در دست داشتند، خشم مخاطبین را تحریک کند. وقتی نماینده مهرورزی شعارهایی درباره بهبود معیشت مردم می داد، نوبخت تکنوکرات سعی کرد که او را وادار به ارائه برنامه عملی کند، تلاشی که به موفقیت ختم نشد. تیم انتخاباتی محمود احمدی نژاد با تکیه بر همین روش و بدون ارائه برنامه عملی توانست به بهشت و از آنجا به پاستور ورود کند. احمدی نژاد نه تنها توانست برای رسیدن به پاستور از چهره های شاخص جریان اصلاحات عبور کند بلکه چهره های مهم جریان تمامیت خواه را نیز محاق عزلت راند. اتفاقاً محمد خوش چهره یکی از آنانی بود که خیلی زود راهش از دولت مهرورز جدا
چهار سال دولت اعتدال فرصتی برای پایان دادن به انزوا و مهار تورم بود. اما مصائب اقتصاد ویران کشور در این مدت محدود همچنان پابرجا ماند. مصائبی که به قول میرسلیم نماینده کهنه کار جریان تمامیت خواه، ریشه در همان هشت سال ریخت و پاش بدون برنامه و بدون سازمان برنامه دارد. بعد از دوازده سال ماندن در صف انتظار و آزمودن نقش های مختلف، شهردار نظامی به عرصه آمد تا این بار در غیاب جریان احمدی نژاد و عدم حضور چهره های شاخص در جناح تمامیت خواه به آرزوی دیرینه خود جامه عمل بپوشاند. این بار هم در همان ابتدای راه با بی مهری تمامیت خواهان مواجه شد و علیرغم نمایشی از رقیبی سرسخت برای دولت روحانی، تمامیت خواهان بر ستاره دیگری از دیار خراسان اجماع کردند
شد و از آنچه مهرورزی بر سر مردم آورده بود، اعلام برائت کرد.
یکی دیگر از کسانی که جریان مهرورزی او را از رسیدن به آرزویش باز داشته بود، سردار- خلبان قالیباف بود که 12 سال پیش در قامت یک مدیرنظامی خود را برای پوشیدن لباس صدارت آماده می کرد. اما ناگاه ورق برگشت و مهر تمایل تمامیت خواهان بر برگه شهردار پوپولیست تهران زده شد و بهترین دستاورد قالیباف از این کشمکش تنها کلید پایتخت بود.
هشت سال بعد و در شرایطی که کشور در انزوای بین المللی دست و پا می زد، تورم 35 درصدی حاصل مهرورزی، اقتصاد کشور را به ویرانه ای تبدیل کرده بود و احزاب اصلاح طلب در محدودیت جدی به سر می بردند، سردار- کاپیتان شرایط را برای رسیدن به آرزوی دیرینه مهیا دید. اما این بار هم مشارکت مردم، اتحاد جریان اعتدال و اصلاحات و برملا شدن بازی چندگانه سردار- شهردار آرزوهایش را نقش بر آب کرد.
چهار سال دولت اعتدال فرصتی برای پایان دادن به انزوا و مهار تورم بود. اما مصائب اقتصاد ویران کشور در این مدت محدود همچنان پابرجا ماند. مصائبی که به قول میرسلیم نماینده کهنه کار جریان تمامیت خواه، ریشه در همان هشت سال ریخت و پاش بدون برنامه و بدون سازمان برنامه دارد. بعد از دوازده سال ماندن در صف انتظار و آزمودن نقش های مختلف، شهردار نظامی به عرصه آمد تا این بار در غیاب جریان احمدی نژاد و عدم حضور چهره های شاخص در جناح تمامیت خواه به آرزوی دیرینه خود جامه عمل بپوشاند. این بار هم در همان ابتدای راه با بی مهری تمامیت خواهان مواجه شد و علیرغم نمایشی از رقیبی سرسخت برای دولت روحانی، تمامیت خواهان بر ستاره دیگری از دیار خراسان اجماع کردند. در نتیجه شهردار- سردار ماند و آرزوی دیرینه اش یعنی رسیدن به پاستور. در این وانفسا به یاد آورد که در تنها یک فرمول توانسته بود آرزوی تمامیت خواهان برای فتح پاستور را برآورده کند؛ فرمول استفاده از پوپولیسم. به همین دلیل تیم انتخاباتی شهردار با چنین روشی این بار در صدد برآوردن آرزوی دیرینه کاندیدای ناکام دو دوره انتخابات ریاست جمهوری است. ابتدا شعار ایجاد 5 میلیون شغل توسط شهردار مطرح شد، شعاری که نه تنها از سوی کارشناسان رقیب بلکه از سوی رفقای عاقل شهردار هم به سخره گرفته شد. بر ملا شدن بی پشتوانه بودن شعار اشتغال زایی شهردار هم مسیر انتخاباتی او را تغییر نداد. این بار شهردار به تأسی از نقشه راه حزب نازی در رسیدن به قدرت جامعه را به 4 درصد و 96 درصد تقسیم کرد. تیم انتخاباتی شهردار امیدوار است که با این روش انتخاباتی حتی اگر نتواند رأی طبقه متوسط را با سردار همراه کند، با ایجاد یأس در این طبقه و کاهش مشارکت، آرزوی دیرینه سردار را به حقیقت مبدل سازد. آنچه در این میان برای تیم انتخاباتی سردار روزنه امید است،
اگر در جامعه 4 درصد وجود داشته باشد قطعاً کسانی که تمام روند ارتقاء خود را مدیون ساختار حاکم هستند، بخشی از همان 4 درصد هستند. شنیدن ادعای حمایت از 96درصد از کسی که در طول 12 سال حضور در بهشت نه پاسخی به نمایندگان شهری داده و نه زیربار تفحص نمایندگان ملت رفته است، یادآور ظهور حزبی با برنامه مخرب پنهان در دل اروپا است. بی شک سردار کاپیتان به دنبال رسیدن به آروزی خویش است اما وظیفه طبقه متوسط ایران در شرایط فعلی جز حفظ اندک ثبات موجود نیست
جزیره ای شدن جامعه و فاصله گرفتن طبقه متوسط از آداب جتماعی زیستن است. هستند کسانی که امروز فریاد تحریم انتخابات سر می دهند و بر عدم برآورده شدن مطالبات شخصی خود در سایه دولت تدبیر و امید تأکید دارند. اینکه واقعاً دولت تدبیر بی نقص بوده نه ادعای دولت است و نه ادعای طرفداران مشارکت. اما تلاش بی سابقه دو نامزد سرشناس تمامیت خواه بر استفاده از نفرت و فردیت در جامعه ایران و نزول ارزش های اجتماعی یادآور چرخه به قدرت رسیدن پوپولیسم در سراسر دنیا است.
اگر در جامعه 4 درصد وجود داشته باشد قطعاً کسانی که تمام روند ارتقاء خود را مدیون ساختار حاکم هستند، بخشی از همان 4 درصد هستند. شنیدن ادعای حمایت از 96درصد از کسی که در طول 12 سال حضور در بهشت نه پاسخی به نمایندگان شهری داده و نه زیربار تفحص نمایندگان ملت رفته است، یادآور ظهور حزبی با برنامه مخرب پنهان در دل اروپا است. بی شک سردار کاپیتان به دنبال رسیدن به آروزی خویش است اما وظیفه طبقه متوسط ایران در شرایط فعلی جز حفظ اندک ثبات موجود نیست. آنان که با ژست روشنفکران چپ یک قرن پیش اروپا در نفی مشارکت تلاش می کنند و آنان که با تکیه بر خواسته های کوتاه مدت فردی با صندوق رأی قهر کرده اند از این نکته غافل اند که خود بازیگر انتخابات خواهند بود. در تعادل فعلی جامعه مدنی ایران دو راه بیشتر وجود ندارد؛ رأی به تداوم اصلاحات تدریجی و رأی به بازگشت شرایط چهار سال پیش کشور. آنان که به بکارت شناسنامه خویش و فرار از مسئولیت اجتماعی تأکید می کنند در حقیقت رأی خود را به صندوق پوپولیسم می اندازند. جریان تمامیت خواه این بار اسب خود را زین کرده تا در پوسته پوپولیسم و با استفاده از مهره چکمه پوش، پاستور را به سایر دارایی های خود در قدرت سیاسی کشور اضافه کند، آنان که میدان را خالی می کنند، در صورت رسیدن تمامیت خواهان به آرزوی دیرینه خود، مباشر در یکپارچه کردن قدرت خواهند بود.
پاسخ این سئوال که راهبرد انتخاباتی سردار- شهردار به نتیجه مطلوب تمامیت خواهان برسد، در گرو مشارکت طبقه متوسط ایران در انتخابات خواهد بود. از سوی دیگر سابقه شهردار و میراث مهرورزی می توانند دو عامل مهم برهم زننده بازی تکراری تمامیت خواهان باشند. اما حتی شکست تمامیت خواهان در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو نمی تواند استعداد جامعه مدنی از هم گسیخته ایران را در پذیرش و میدان دادن به پوپولیسم پنهان سازد. مادامی که نام احزاب سیاسی ایران تنها در فصل انتخابات به گوش برسد و تمام تلاش سیاسی جبهه شکننده اصلاح طلب حفظ اندک میراث خود از ساختار قدرت باشد، جامعه مدنی فربه و از هم پاشیده ایران برای شورش هیجانی مستعد و برای ایستادن بر آرمان توسعه ناتوان خواهد بود.
گزارش : محمود هادی پور دهشال

کد مطلب: 69567
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *