۱
۱
سه شنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۶ ساعت ۱۹:۱۳
گفت و گو با عزت الله یوسفیان نماینده آمل در مجلس

روستاخواری هم به جنگل‌خواری و دریاخواری اضافه شد

هر لحظه از حجم جنگل‌های شمال کاسته می‌شود و بر شمار ویلاها و خانه‌های مسکونی اضافه می‌شود و این ویلاسازی درحالی است که موانع قانونی بی‌شماری در ممنوعیت آن وجود دارد، جریان از این قرار است که مسئولین محلی و شوراهای شهر و روستا در شمال برای بهبود وضعیت مردم محلی نیاز به منابع مالی دارند و این منابع مالی هم با صادر کردن پروانه برای ساخت و ساز سودجویان فراهم می‌شود.
روستاخواری هم به جنگل‌خواری و دریاخواری اضافه شد
هر لحظه از حجم جنگل‌های شمال کاسته می‌شود و بر شمار ویلاها و خانه‌های مسکونی اضافه می‌شود و این ویلاسازی درحالی است که موانع قانونی بی‌شماری در ممنوعیت آن وجود دارد، جریان از این قرار است که مسئولین محلی و شوراهای شهر و روستا در شمال برای بهبود وضعیت مردم محلی نیاز به منابع مالی دارند و این منابع مالی هم با صادر کردن پروانه برای ساخت و ساز سودجویان فراهم می‌شود.البته نگاه صنعت محورانه به شمال هم مسبب این وضعیت است، به نظر برخی از اقتصاددانان باید به هر قیمتی صنایع سنگین را رشد داد، درحالی که مناطقی چون شمال را می‌شود با روش های بهتر و مناسبتری توسعه داد. جای این سوال می‌رود که چرا باید چندین کارخانه سیمان در شمال فعال باشد، و برای صنعتی کردن هرچه بیشتر شمال مجوز صادر شود؟ چندی پیش کمیسیون کشاورزی مجلس از آماده شدن طرحی برای تنفس جنگل‌های شمال خبر داد ولی این مهم هم عملیاتی نشد و با سد دلایل‌ مدیران توسعه‌گرا روبرو شد. در مورد این فاجعه به سراغ دکتر عزت الله یوسفیان نماینده آمل در مجلس شورای اسلامی رفتیم تا با او درمورد جنگل‌خواری گفت‌وگو کنیم. 

آقای یوسفیان؛ در سالهای گذشته باوجود ممنوعیت ساخت و ساز در حریم جنگلهای شمال ما شاهد تغییر کاربری زمین و فعالیت مستمر کارخانه چات مرتبط با صنعت چوب هستیم، این موضوع آنقدر بالا گرفته که رهبری هم سخنانی در مورد فعالیت سودجویان در جنگل‌های شمال مطرح کردند و از ضرورت برخورد سخن گفتند، به عنوان اول سوال وضعیت جنگل‌‎های شمال اکنون چگونه است و چرا جلوی فعالیت سودجویان گرفته نمی‌شود؟
برای افرادی که در حاشیه‌ی جنگل ساکن هستند، چوپان‌ها و روستاییان و آن هایی که وضع مالی خوبی ندارند، قانون با شدت اجرا می‌شود. شما اگر آماری از کسانی که سازمان منابع طبیعی از آن‌ها شاکی بوده است، بگیرید، معلوم خواهد شد، بلای 80تا90درصدشان زیر 1000متر است. ولی آن‌هایی که در زمین‌های بزرگ به فعالیت‌های خود مشغول‌اند، با مشکلاتی مواجه نمی‌شوند و با کمال تأسف به راحتی کار را پیش می‌برند. همین روستاهایی که الان صحبت آن است در حاشیه جنگل و حاشیه کوه جزو منابع طبیعی هستند، چه دارای درخت باشند و بی‌درخت باشند و مدام در حال ساخت و ساز هستند.در حال حاضر در شمال نه تنها جنگل خواری، کوه خورای بلکه دریا خواری هم وجود دارد و تا آن جا که می‌توانند آن جا را خشک می‌کنند و به کار می‌گیرند و به عنوان زمین جدید به اراضی منابع طبیعی اضافه می‌کنند. 

این دریا خواری بیشتر در کدام قسمت شمال وجود دارد؟
در حاشیه خزر از «آشوراده» تا «آستارا» 384 کیلومتر اراضی ساحلی است یعنی همه این اراضی ساحلی متعلق به منابع طبیعی بودند و هیچ کس نمی‌تواند بگوید اراضی ساحلی، زمین افراد و اشخاص بوده است. اکنون به راحتی می‌توان گفت از «آشوراده» تا «آستارا» یک وجب جای خالی در این مسیر حاشیه‌ی دریای خزر وجود ندارد، اگر هم جایی باشد جاده‌ای است که می خواهد به دریا ختم شود. متاسفانه همه جا را تصرف کردند و برج و آپارتمان ساختند و دستگاه‌های دولتی هم گوی سبقت را از بخش خصوصی ربو‌ده اند، یعنی دستگاه های دولتی بیشتر به اراضی ساحلی تجاوز کردند و کل این 384 کیلومتر را در اختیار گرفتند و دیگر زمینی نمانده است. نه تنها در اصطلاح آنطرف جاده یعنی جاده‌ای که مشرف به دریاست بلکه در اصلاح شمالی‌های این طرف جاده که مشرف به جنگل هم هست را در اختیار گرفتند و اکثر مناطق را ساخت و ساز کردند یعنی دوطرف حاشیه دریای خزر تقریبا پر شده است.
بعد از اینکه دوطرف جاده را پرکردند به حاشیه روستاها هجوم آورده‌اند و روستاهای مناطق جنگلی و غیرجنگلی پر از ساختمان‌ها و ویلاهای شیک است که البته این ویلاها متعلق به اهالی محلی نیست، چون توانایی مالی در حد ساختن این نوع ویلاها را ندارند. سازندگان این ویلاها هم با خود می گویند ویلای ما هر نقطه ای باشد تا دریا نیم ساعت راه است، بنابراین در این مناطق زمین ارزان‌تر تهیه می‌کنیم و دریا را هم در اختیار داریم. 

در طول این سالها اقدامی از طرف دولت‌ها برای جلوگیری از ساخت وساز در جنگل‌های شمال صورت گرفت؟
متاسفانه عزم جدی نبود که جلوی این کار گرفته شود. یک بار در دولت قبلی مصوبه شد که این اراضی برگردد و خلع ید شود. فقط یک یا دو مورد با قاطعیت این اتفاق افتاد آن هم درمنطقه بابلسر، خوابگاه دانشجویان دختر را تخریب کردند. چون وزارت علوم و دستگاه‌ها تلاش نکردند، سریع آمدند و این خوابگاه ها را به عنوان اراضی ساحلی در اختیار گرفتند و دختران دانشجو را که در این خوابگاه‌ها سکونت موقت سه-چهارساله داشتند بی‌خانمان کردند و فرستادند در داخل شهرها که آن جا خانه اجاره کنند و قاطعیت خودشان را فقط به رخ دختران دانشجو کشیدند. اما در سایر موارد دیگر کاری نکردند.
بعضی از ارگان ها به گرفتن زمین در حاشیه دریا بسنده نکردند بلکه اختیارات جاده را نیز به دست گرفته‌ند و برای دسترسی راحت به ویلاهای خودشان به جدول سازی پرداختند و دیگر چیزی باقی نمانده است.
در یک روستا اعضای شورا و دهیار برای تهیه 4 یا 5 میلیون تومان واقعاً به مشکل بر می خورد، اگر مشکل آبی پیش بیاید لوله ای ترک بخورد یا جاده‌ای نیاز به روکش آسفالت داشته باشد دهیار برای 5 میلیون تومان معطل می ماند و این سازندگان می گویند ما خیر هستیم و در عوض شما به ما پروانه بدهید که ما این جا را بسازیم از آن طرف ما به عمران روستا کمک می کنیم. روستاهایی که خیلی وقت‌ها روی آنتن بود مثل روستای «گردنه حیران» که یک روستای بسیار کوچک با هوای بسیار لطیف است، حداکثر 40 خانوار داشت ولی تقریباً به 500 ویلا رسیده است و ویلاهایی درآنجا ساختند که در شمال تهران هم یافت نمی‌شوند.این روستا در حاشیه جنگل و کوه قرار دارد. وقتی ما مسئله گردنه حیران را رسیدگی می کردیم یک عده از آقایان نماینده مجلس می گفتند، شما سمت گرگان ببینید چه اتفاقی افتاده است. روستای «زیارت» گرگان 7هزار واحد دارد. این روستا مگر چقدر جمعیت دارد که این تعداد واحد در آن ساخته شود؟! ویلاهای شیک و زیبا که برای برخی از مسئولین و برخی از تجار است در آنجا ساخته شدند. 

می‌فرمایید کسی نیست که جلوی این افراد را بگیرد؟
وقتی هم که دیگر این ساختمان ها ساخته شد، دیگر قدرتی وجود ندارد که بتوان آن را تخریب کرد. کسی که در حاشیه روستاها زمین 5000 یا 10000 متری می گیرد و ویلا سازی می کند قدرت این را دارد که جلوی تخریب آن را بگیرد. بعد از آن برای گرفتن آب و برق و گاز هم به سایر جاها متوصل می‌شوند و می‌گوید که به هر حال بنا ساخته شده است و شما اگر آب و برق و گاز ندهید که این جا خراب نمی‌شود و در نهایت مجوز می‌گیرند. شما سرتان را بلند کنید و به سمت شمال شرقی تهران نگاهی بیاندازید، نصف شب رفتند تا صبح با چراغ زنبوری یک قصر را می‌سازند.
شما هر شهری بروید بگویید یافت آباد و مفت آباد شهر کجاست با انگشت نشان می دهند که آن جا مثلاً یافت آباد است ریختند و گرفتند. الان با استفاده از خود قانون ساختمان سازی می کنند. 

به نظر شما راه حل این معضل چیست؟
اینکه مصمم شوند و واقعاً جلوی آن را بگیرند. اجازه ندهند این اتفاق بیفتد. طرح ها و لوایحی را تدارک ببینند که به جنگل تنفس داده شود و مثلاً 5 سال اصلاً از جنگل بهره برداری نشود، حتی چوب هایی که درخت های خشک هستند هم بهره برداری نکنند. وقتی وارد جنگل می شوند به امید اینکه 2 تا درخت خشک را بزنند 4 تا درخت تر را هم می زنند کسی هم آن جا ناظر نیست و یک هفته آن جا خشک می شود و کسی متوجه نمی شود که این درخت زنده را بریده یا خشک بود. همین طرح تنفس جنگل‌ها، طرح بدی نبود منتهی برخی می گفتند که درآمد نگهداری خود جنگل از کارخانه‌جات چوب است یعنی درخت های خشک را می فروشند و پول آن را صرف نگه داری جنگل می کنند، خب دولت باید از جای دیگر برای این کار پول بگذارد به هر حال یک سیاست کلی و عزم راسخ برای حفظ و حراست جنگل و اراضی و منابع طبیعی وجود ندارد.
گفت و گو : صادق قیصری
کد مطلب: 68624
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


علی
Estonia
وبسایت بسیار خوبی دارین و مطالب بسیار مفیدی درج میشه. ولی اینطور تیترها بنظر من باتوجه به اینکه میتونه برای اون دسته از افرادی که بفکر مهاجرت از تهران یا کلانشهرها به روستاها هستن یه مقدار مایوس کننده باشه مطلوب بنظر نمیاد.