۱
دوشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۵۰

باز گلی به جمال جواد خیابانی!

مجریان محترم! بخوانید تا بدانید. پرسه در شبکه‌های اجتماعی کافی نیست؛ هر چند در برابر سوتی‌ها و کم‌سوادی‌تان آیینه‌ای می‌گذارد. سوتی هم می‌دهید در حد جواد خیابانی باشد که مایه انبساط خاطر شود و خود او هم زیاد نرنجد، نه این که تن عطا بهمنش در گور بلرزد!»
باز گلی به جمال جواد خیابانی!
مجریان محترم! بخوانید تا بدانید. پرسه در شبکه‌های اجتماعی کافی نیست؛ هر چند در برابر سوتی‌ها و کم‌سوادی‌تان آیینه‌ای می‌گذارد. سوتی هم می‌دهید در حد جواد خیابانی باشد که مایه انبساط خاطر شود و خود او هم زیاد نرنجد، نه این که تن عطا بهمنش در گور بلرزد!»
 مهرداد خدیر در یادداشتی در عصر ایران نوشت: «گاف یا اشتباه مجری شبکه تلویزیونی ورزش درباره قهرمانی فوتبال ایران در المپیک، فراتر از یک سهو لسانی و خطای زبانی است که از همه ما ممکن است سر بزند؛ به‌ویژه وقتی آن که همکار او یادآور می‌شود بازی‌های آسیایی بوده و آقای گاف دوباره می‌گوید جام ملت‌های آسیا جداست تا نشان دهد عمق بی‌سوادی و بی‌اطلاعی او فراتر از این است چون ابتدا تصور می‌شد بازی‌های آسیایی را که اصطلاحا به آن المپیک آسیایی هم می‌گویند با المپیک اشتباه گرفته و با تاکید مجدد معلوم می‌شود بنده خدا پرت‌تر از اینهاست!
خطای زبانی از همه ما سر می‌زند اما چنین اشتباهی نشان می‌دهد از تاریخچه المپیک هیچ نمی‌داند. باز گلی به جمال جواد خیابانی که کم‌دانی و کم‌خوانی خود را با اشک و لحن حماسی جبران می‌کند. باید نوشت و نباید گذشت کرد تا مجریان بی‌سواد جای خود را به مجریان دانا بدهند.
برخی گمان می‌کنند با یک جست‌وجوی ساده در اینترنت اطلاعات کسب می‌کنند و آن وقت هم گاهی رسوایی به بار می‌آید؛ مثل آن سرهنگِ گزارشگر فوتبال، جناب علیفر با اصرارش بر دفاع خطی!
روزگاری عطا بهمنش گزارش می‌کرد که اهل خواندن و نوشتن بود و در بازی‌های المپیک حاضر می‌شد و احساس می‌کنم تن او در گور لرزید.
مجریان بی‌سواد، اطلاعات نادرست منتقل می‌کنند و بودجه صداوسیما را هدر می‌دهند. چرا حمیدرضا صدر گل کرد؟ چون از جنس مجریان کم‌سواد نبود و از خارج از این ساختار می‌آمد. تن او هم که تازه درگذشته نیز قطعا لرزیده است!
چرا عادل فردوسی‌پور گل کرد با این که جویده‌جویده سخن می‌گفت و استفاده بیش از حد او از واژگان انگلیسی را نمی‌پسندیدم و کلماتی چون کامبک و کلین‌شیت را بی‌دلیل رایج کرد. اما اهل کتاب بود و خواندن و نوشتن.
جواد خیابانی را تحمل می‌کنم چون در ابراری که اردشیر لارودی سردبیر آن بوده، مطلب نوشته و دست او به قلم رفته است. مجری و کارشناس باسواد را نه از زبان که از قلم او باید شناخت و دید نوشتن هم بلد است یا نه؛ وگرنه اگر به حرافی باشد خداداد عزیزی و فیروز کریمی حراف‌ترند و این دومی با دل‌پیچه و خیار غبن قرارداد خود هم سوژه می‌سازد؛ هر چند بعد از اهانت به نویسندگان در برنامه خندوانه از چشم خیلی‌ها افتاده است.
دقایقی پیش فایل صوتی برنامه مشاعره رادیو در ۶۰ سال قبل را می‌شنیدم که مجری آن مهدی سهیلی بود و مهمانان سیمین بهبهانی و ابراهیم صهبا و بانوی غزل که همین ماه سالگرد کوچ اوست و غزل مشهور خود را خواند:
یا رب مرا یاری بده، تا خوب آزارش کنم...
صهبا هم غزلی را خواند که در پاسخ گفته بود. هم شیرین و فرح‌بخش است و هم پر از اطلاعات.
مجریان کم‌سواد که با رابطه یا به خاطر دگمه‌های بسته یا چشم‌های رنگی برنامه اجرا می‌کنند اطلاعاتی منتقل نمی‌کنند و با سوتی‌ها و گاف‌ها خود را در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی مضحکه می‌کنند. مجری باید بخواند و بداند و جست‌وجو در اینترنت کافی نیست. یک مشت شعار و وطن‌وطن‌کردن هم کفایت نمی‌کند. هنوز مردم مجریان قدیمی را به خاطر دارند. هنوز منوچهر نوذری در خاطره‌هاست. نمک‌داشتن و لحن ملیح با لودگی تفاوت دارد. سوژه مورد نظر اما اساسا از المپیک نمی‌داند. چرا؟ چون نمی‌خواند!
به تعبیر شاعر نه هر که سر بتراشد قلندری داند و اجرا و کارشناسی به صرف ادا و اطوار حاصل نمی‌شود. مجریان محترم! بخوانید تا بدانید. پرسه در شبکه‌های اجتماعی کافی نیست؛ هر چند در برابر سوتی‌ها و کم‌سوادی‌تان آیینه‌ای می‌گذارد.
سوتی هم می‌دهید در حد جواد خیابانی باشد که مایه انبساط خاطر شود و خود او هم زیاد نرنجد، نه این که تن عطا بهمنش در گور بلرزد!»
کد مطلب: 154108
برچسب ها: المپیک
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *