۰
چهارشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۰۶:۱۵

برخی هنوز وجود جریان انحرافی را باور نکرده‌اند

جریان انحرافی تحلیلشان این است که ما فضا را به گونه‌ای خواهیم کرد که امکان ردصلاحیت‌ها فراهم نشود و مجبور شوند ما را تایید کنند.
به گزارش تسنیم به نقل از پایگاه خبری انصارحزب الله،جریان انحرافی تحلیلشان این است که ما فضا را به گونه‌ای خواهیم کرد که امکان ردصلاحیت‌ها فراهم نشود و مجبور شوند ما را تایید کنند. البته من هیچ‌گاه خط وخدمات دولت محترم را با جریان انحرافی یکی ندانسته و نمی‌دانم.....
پایگاه خبری انصارحزب الله: حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران در جلسه هفتگی انصار حزب‌الله, به بررسی مسائل سیاسی روز پرداختند که متن کامل آن تقدیم می شود:
قدرت جمهوری اسلامی متکی بر دین‌باوری و ایمان و اعتقاد مردم به اسلام است و از طرف دیگر متکی بر اراده عمومی ملت است. ظهور و بروز و تجلی عینی این دو قدرت در کانونی به نام ولایت فقیه است و این مبنای شکل‌گیری نظام ماست. در ساختار حکومت براساس قانون اساسی این خواسته و اعتقاد مردم به گونه‌ای تعبیه شده است که آدم‌های مریض و مسئله‌دار می‌توانند ایجاد شبهه کنند. جریان‌های فکری که در گذشته در خصوص حدود اختیارات ولی فقیه و کم و زیاد آن ایجاد شبهه می‌کردند، ناشی از همین است.
نکته دیگر اینکه شاید بتوان به جرات گفت تنها کس و کسانی که مردم را باور داشته و به آنها اعتماد دارند، امام و رهبری بودند. یعنی زمانی که حضرت آقا از مردم‌سالاری دینی نام می‌برند، باور دارند که ملت ایران با پیشینه هزار و سیصد ساله با عشق به اهل بیت(س) زندگی کرده‌اند و محبت امیرالمؤمنین و امام حسین علیهماالسلام در گوشت و پوست و استخوان این ملت است؛ حتی افرادی که اهل سنت و اقلیت‌های دینی میباشند چنین هستند. و این اعتقاد به مردم‌سالاری دینی و باور مردم، در امام و رهبری یک واقعیت انکارناپذیر است.
و صحنه‌های مختلف در این ۳۴ ساله که از انقلاب می‌گذرد این ادعا را اثبات کرده و هم شایستگی مردم را نشان داده است؛ به گونه‌ای که هر کجا انقلاب نیاز به حضور مردم داشته است، مردم با تمام وجود و صادقانه و خالصانه پای کار بوده‌اند.
دشمنان نظام هم به این موضوع اذعان دارند و اتفاقاً در پی آسیب زدن به این هستند. آنها قبول دارند که ملت ایران دین باور است و این پیوند بین امت و امام است که توانسته سی و چهار سال مقاومت را رقم بزند و انسجام و اتحاد ایشان توانسته است نقشه‌های آنان را نقش بر آب کند و این ملت با همین مقاومت و ایستادگی خویش مسیر پیشرفت را طی کرده و می‌کند.
لذا در پی اعتمادزدایی هستند تا پیوند بین امت و امام را آسیب‌پذیر کنند و برای این موضوع سرمایه‌گذاری فراوانی کرده‌اند.
ایجاد اختلاف بزرگترین سرمایه دشمنان
بزرگترین دستمایه و سرمایه دشمنان انقلاب در رأس آنها آمریکا و انگلیس و اسرائیل در ضربه زدن به جمهوری اسلامی، ایجاد اختلاف در درون نظام اسلامی است؛ از ایجاد اختلاف میان اقوام ایرانی و تشدید اختلافات مذهبی گرفته تا خط و خطوط سیاسی و اختلاف بین مردم و مسئولین که ریشه همه اینها در امپراطوری خبیث بریتانیای ملعون است که آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها هم دنباله‌رو او شده‌اند. متقابلاً بزرگترین سرمایه دین‌مداری، وحدت و تبعیت از رهبری بوده است که عامل پیروزی انقلاب نیز بوده است.
آمریکایی‌ها پس از سی و اندی سال توطئه‌ علیه نظام اسلامی به این نتیجه رسیده‌اند که باید کاری کنند تا مردم را از رهبری جدا کنند. لذا سیاستی را تحت عنوان «چماق و هویج» طراحی کردند و خیال می‌کنند اگر فشار معیشتی و اقتصادی بر مردم زیاد شود، مردم از نظام ناراضی می‌شوند و لذا به نظام فشار می‌آورند که این منجر به تغییر نوع محاسبات مسئولین نظام ‌می‌‌شود.
لذا برای این کار بهترین بهانه را بحث هسته‌ای عنوان کرده‌اند و گفتند که ایران به دنبال بمب هسته‌ای است تا بتوانند در افکار عمومی جهان رفتار خودشان را موجه جلوه دهند و از طرف دیگر در دنیا می‌گویند که ما طرفدار آزادی و حقوق بشر و مخالف تروریست هستیم و یک کشوری به نام ایران وجود دارد که این کشور طرفدار تروریست و ضدحقوق بشر و ضدآزادی است و بمب هسته‌ای می‌سازد تا دنیا را ویران کند و برای اینکه دنیا ویران نشود و جنگ دنیا را فرا نگیرد؛ پس ما باید جلوی رفتارهای ایران را بگیریم و این توهم را دائما با ابزارهای رسانه ای گسترده ای که دارند در دنیا تبلیغ میکنند(!)
ایجاد نارضایتی اجتماعی خواست دشمن است
ولی در داخل کشور ملت ایران مقاوم ایستاده‌اند، لذا در پی شکستن این مقاومت هستند و با پی‌ریزی یک تحریم هدفمند، و به قول خودشان فلج‌کننده سعی دارند تا در زندگی و معیشت روزانه مردم اثر گذاشته و مردم ناراضی شوند و این نارضایتی منجر به یک حرکت اجتماعی و عمومی شود و به مسئولین فشار بیاورند تا از فن‌آوری هسته‌ای دست بردارند و اوج این سناریوها در آستانه انتخابات رقم می‌خورد؛ چرا که بهترین بستر و زمینه برای انتخابات طرح این سناریو است.
دیگر اینکه در کشور، کسانی دیگر هستند که به دنبال التهاب‌آفرینی و کشاندن مردم به کف خیابان‌ها باشند. جریان فتنه که تلاش زیادی کرد و غائله‌ای هم در کشور ایجاد و ظلم بزرگی به نظام اسلامی و ملت ایران کرد و ناکام ماند، آیا دیگر نشسته و کاری به کار مردم ندارد یا اینکه به دنبال بازگشت و احیای خود است؟! آنها بهترین روش برای احیای خود را در این می‌بینند که اشکالات و کمبودها و نقص‌ها و ضعف‌ مدیریت‌ها را به رخ بکشند و بعد چوب لای چرخ انقلاب بگذارند و به خیال خود مردم را به اعتراضات اجتماعی تحریک کنند.
خروجی این خط با خطی که دشمن‌ها داشتند یکی‌است. جریانی دیگر هم وجود دارد که این جریان هم به دنبال این است که مردم را به خیابان‌ها بکشاند و اعتراضات اجتماعی را سامان دهد ولی جنس آن متفاوت است. هنوز بعضی‌ها مسئله جریان انحرافی را قبول ندارند و برای آنها جا نیفتاده است.
جریان انحرافی دچار توهم شده است و فکر می‌کند خیلی هوشمند است و گفته که ما باید کاری بکنیم که قهرمان مذاکره با آمریکا ما باشیم و تابوی عدم مذاکره با آمریکا را بشکنیم. دوم اینکه برای ابقای در قدرت، جامعه را دو قطبی کنیم و این‌گونه القاء کنیم که طرف مقابل ما کسانی هستند که با ما مخالف هستند و جزو فتنه‌گران محسوب می‌شوند؛ چرا که اینها نماینده اشرافیت و سرمایه‌داری در کشور هستند.
لذا مبتنی بر اندیشه تضادگرایی و دو قطبی کردن،سعی دارند جامعه را به سمتی بکشانند که در جامعه این‌گونه تلقی شود که یک طرف پابرهنه‌ها و محرومین و مستضعفین هستند و یک طرف اشرافیت و سرمایه‌داران که سردمداران با فتنه‌گران هستند و پابرهنه‌ها و مظلومین و محرومین با احمدی‌نژاد.
این خطی است که در کشور، سردمداران جریان انحرافی دنبال می‌کنند؛ در صورتی که در اوج فتنه‌گری فتنه‌گران که خباثت و ایجاد شرارت می‌کردند، دستگاه قضائی و امنیتی بعضی از سران آنها را که دستگیر کرد، همین جریان انحرافی نامه نوشتند که اینها را آزاد کنید(!) من این چنین نتیجه می‌گیرم که جریان انحراف بقای خودش را در وجود فتنه‌گران می‌داند و از طرفی سعی دارد خود را موجه جلوه دهد و از طرف دیگر نقص‌ها و ضعف‌ها و نارسایی‌هایش دیده نشود و به میزانی که بتواند طرف مقابل خودش را خطرناک تعریف کند، بقای خودش را می‌تواند تثیت کرده و امتیاز بگیرد.
البته رفتار متقابل جریان فتنه هم همین است. آنها هم برای امتیاز گرفتن از نظام جریان انحرافی را به صورت یک هیولا و لولو معرفی می‌کنند.
استفاده نظام سلطه از جریان‌های فتنه و انحراف
اتفاقاً جالب است که نظام سلطه هم از این صحنه استفاده می‌کند، وقتی آنها می‌بینند این عناصر در درون کشور وجود دارند، این را به عنوان ظرفیت بهره‌برداری خود برای فشار به نظام می‌دانند و از آن استفاده می‌کنند. جریان انحرافی در پی چند برابر کردن پرداخت یارانه‌هاست و مانع این کار را یک باند مخوف زالوصفت در پشت صحنه معرفی می‌کند که آنها وصل به فتنه‌گران و ساکتین فتنه هستند. در هم آمیختن بعضی حرف‌های صحیح و غلط و ترسیم یک صحنه موهوم و خط و خط‌کشی و ایجاد تضاد در جامعه از شگردهای دیگر جریان انحرافی است.
در اوایل انقلاب یک جریان به نام انجمن حجتیه داشتیم. در دولت میرحسین موسوی که روحیه رادیکالی و اقتصاد دولتی خیلی قوی بود، هرکس به آنان نقدی وارد می‌کرد به او می‌گفتند که انجمنی هستی؛ در صورتی که اصلاً ربطی به انجمن حجتیه نداشت و با این کار قدرت انتقاد و نقد منصفانه و خیراندیشانه را از بسیاری از مؤمنین می‌گرفتند و با سفید و سیاه کردن صحنه و دیو و دلبر کردن آن، اگر کسی حرفی می‌زد آن را به تابلوی، سیاه می‌چسباندند.
جریان انحرافی هم به دنبال دیو و دلبر کردن جامعه است و هر کسی منتقد آنها باشد نقطه سیاهی است که باید روی تابلو نصب شود و امکان انتقاد صحیح و منطقی را سلب می‌کنند و فضا را به شکلی می‌کنند تا بتوانند کار خودشان را جلو ببرند و به این وسیله جمع کثیری از خیر خواهان را حذف میکنند.
درگیری مردم با نظام سناریوی کلی دشمنان
با مقدماتی که عرض شد در این آشفته بازار سیاسی و وضعیت اقتصادی که کم و بیش با آن مواجهیم و طراحی نظام سلطه، اگر نگاهی به کل هر سه جریان نظام سلطه، جریان فتنه و انحراف بیندازیم در می‌یابیم که در یک نقطه مشترک هستند و آن اینکه مردم را با نظام درگیر کنند. ماهیت عملکرد هر سه جریان یکی است و هر سه جریان به هم نیاز دارند و همدیگر را تقویت میکنند.اگر ما این سناریوی کلی را با هم نتوانیم هضم کرده و به درک ، نمی‌توانیم نسبت به رویدادها و اتفاقات سیاسی تحلیل درستی بدهیم.
ممکن است بعضی دوستان تصور کنند آنچه در مجلس رخ داد یک حادثه بود و ناشی از یک برنامه‌ریزی نیست. من می‌خواهم بگویم ممکن است به ظاهر یک حادثه باشد ولی در باطن عده‌ای به دنبال یک برنامه بوده‌اند که خط مشترک را دنبال می‌کرده‌اند و آن این بود که مردم به نظام بی‌اعتماد شوند. وقتی در هر محفل یا مرجع قانونی یا هر محفل سیاسی و اجتماعی، مردمی ارگان‌های نظام به چالش کشیده شود آیا اصلاً دیگر اعتمادی به نظام می‌ماند و سنگ روی سنگ بند می‌شود؟!
در موضوع مبارزه با مفاسد اقتصادی بنده در مجلس هفتم از طرف مجلس عضو ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی بودم. انتظار بنده و شما از دولت این بوده است که شمشیر مبارزه با فساد را در دست بگیرد و به جان مسئولین بیفتد. آیا چقدر در صحنه عمل شاهد این مبارزه بودیم؟ اولاً در طول عمر دولت نهم و دهم حضور شخص رئیس‌جمهور در جلسات ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی به تعداد انگشتان یک دست نمی‌رسد. ثانیاً شیشه را نمی‌توان با دستمال کثیف پاک کرد. مگر می‌شود کسی که حداقل سلامتی‌ مالی اش در ارتباط با مسائل مالی به اثبات نرسیده با فساد اقتصادی مبارزه کند؟! سوم اینکه ما آسیب‌شناسی علمی کردیم و البته بسیار هم خوشحال شدیم از اینکه آقای احمدی‌نژاد طرح تحول اقتصادی را مطرح کرد که اصلاحات گوناگون را در عرضه گمرک و بانک و نظام مالیاتی ایجاد کند.
اما این خیانت و ظلم است که عده‌ای برای انحراف افکار عمومی از مسیر صحیح خود در مورد قاچاق کالا، موضوع اسکله‌های نامرئی را مطرح کنند که بخواهند اسم بچه‌های بسیج و سپاه را به میدان بیاورند. شما اگر می‌توانید دروازه‌های گمرک را درست کنید. چرا فرافکنی می‌کنید؟ و مردم را سرگردان می‌کنید؟ این دانه‌درشت‌هایی که از نعمات اعتبارات و وام‌ها برخوردار شدند چه کسانی پشت آنها بوده و هستند؟ بی‌شک هم از اهالی فتنه و هم از اهالی انحراف بوده‌اند. برای ما خط سیاسی مطرح نیست و هرکس چنین کاری را انجام دهد بی‌شک از نظر ما خائن است.
پیشگیری از مفاسد اقتصادی مسئولیت قوه مجریه است
جایگاه اول مبارزه با مفاسد اقتصادی در قوه مجریه و بعد در دستگاه قضائی است. باید جلوگیری شود و اگر نشد بعد دستگاه قضائی برخورد کند. از اول انقلاب یک سری عناصر فاسد و نفوذی در تمام دولت‌ها جاسازی‌ شده‌اند که برای آنها خط و خطوط هم مطرح نبوده است و فقط حفظ جایگاه و موقعیت خودشان مهم بوده است تا به وسیله آن رانت‌خواری کنند. آن آدم‌های نان به نرخ روزخور کارشان سعایت و ایجاد اختلاف بین مسئولین بوده است.
جالب اینکه اینها بدون تابلو هستند. اینها قانون را به خوبی‌می‌دانند و کارشان را موجه جلوه می‌دهند. به برکت انقلاب اسلامی بچه‌های جوان و متدین زیادی داریم که خوب مطالب را می‌فهمند و می‌توانند نظام‌های اجرایی و مدیریتی را ساماندهی کرده و روش‌ها را اصلاح کنند. ما الان هر کدام که به دادگستری برویم احساس شرم می‌کنیم که این چه وضع برخورد با مردم است؟ یک مومن و ولایتمدار واقعی آستین‌هایش را بالا می‌زند و این سیستم‌ها و روش‌هایی که مردم را در دستگاه‌ها تحقیر می‌کنند اصلاح می‌کند.
یک انقلابی واقعی نخواهد گذاشت تا مردم تحقیر شوند و اموال عمومی به سادگی جابه جا شود. نمی‌شود من از منزل خودم غذا بیاورم و ظاهر ساده‌زیست داشته باشم ولی در موقع عمل وقتی میلیاردها جا به جا می‌شود حساسیت نداشته باشم. ما فرقی بین فتنه و انحراف قائل نیستیم. این قدر در این مملکت کار زمین مانده داریم که هرکس مدعی باشد، باید به یکی از این کارها سامان دهد. همین اصلاح نظام بانکی، اصلاح نظام گمرکی و سامان دادن به معیشت مردم یک افتخاری است که می‌تواند نصیب هرکسی شود.
زمانی که ما انقلاب کردیم،هیچ‌کدام به فکر آباد کردن دنیای خود نبودیم و می‌گفتیم باید نوکری مردم را بکنیم و کسی دنبال این حرفها نبود که برای خودش نانی و نامی رقم بزند و یا‌ آینده‌ای درست کند یا دایما رئیس بماند و باندش را بیاورد. یکی رفت قانون اساسی را اصلاح کند تا ممنوعیت بیش از دو بار ریاست جمهوری را بردارد. طایفه او همگی این چنین بودند فکر می‌کردند اگر او رئیس جمهور نباشد دیگر دودمان اینها به باد می‌رود. آنها طومار درست می‌کنند برای اینکه قانون اساسی را به خاطر منافع خودشان تغییر دهند و عده‌ای دیگر هم از طریق تحصن در مجلس و لوایح دوقلو می‌خواستند برای خودشان حکومت دائمی برپا کنند.
حزب‌اللهی نباید ساده‌انگار باشد. ما باید به خودمان اعتماد کنیم. اگر یک عده‌ به این طرف و عده‌ای دیگر به آن طرف برویم دیگر کسی این وسط باقی نمی‌ماند. ما باید نسبت به وضعیت موجود بصیرت‌ و بینش کافی به دست آوریم. با بصیرت و آگاهی است که راه باز می‌شود. به هر حال بعضی که به نام حزب‌اللهی بعضی کارها را انجام می‌دهند ممکن است آدمهای بدی نباشند بلکه از روی کم‌اطلاعی و کم‌آگاهی و کم بصیرتی است که به یک دفعه کاری می‌کنیم که دشمن سوء استفاده می‌کند.
الان آنچه برای ما مهم است اینکه قدر نعمت بزرگی که خداوند به ما عطا کرده است را بدانیم. با این همه توطئه‌های دشمن و نفهمی‌ و کج‌فهمی و بدفهمی و خباثت و خیانت‌های داخلی بعضی افراد، اگر برای هر نظام اتفاق افتاده بود، ده‌ها بار منجر به سقوط آن شده بود. ولی این نظام به برکت ولایت فقیه و بصیرت مردم همچنان محکم ایستاده است و با قدرت به پیش می‌رود و کشتی انقلاب را در تلاطم‌های گوناگون به ساحل آرامی رهنمون می‌کند. این خیلی قدر‌شناسی می‌خواهد چرا که ولایت مسیر آینده را روشن می‌کند.
لزوم قدرشناسی از ولایت و نقش آن
نکته دیگر وجود خط سازش از آغاز انقلاب تا به حال بوده است که این چنین وانمود می‌کنند که اگر مثلا با آمریکایی‌ها کنار بیاییم می‌توانیم قهرمان صحنه باشیم و برای این تئوری‌سازی می‌کنند تا ارتباط و نوع رفتار موجه باشد. یک عده‌ای که ساده‌ بودند از اول انقلاب علنی می‌گفتند و بعد وقتی با مقاومت مردم رو به رو شدند کمی پیچیده‌تر شدند و به طرق مختلف در پی سازش با استکبار بودند. این مردم هم ۳۴ سال مقاومت کردند و نتیجه این مقاومت و ایستادگی منجر به این شد که روز به روز مسیر تعالی و پیشرفت را می‌پیمایند و افتخار‌آفرین هم می‌شوند که این هم برای کشور ما و هم برای سایر آزادگان جهان نعمت است.
جبهه حق پیروز نهایی خواهد بود و ان‌شاءالله انقلاب به دست صاحب اصلی‌اش سپرده خواهد شد. باید گفت در مسیر انقلاب همیشه تلاطم‌ها و موج‌هایی وجود داشته و می‌باشد و تنها با نگاه به اشارات رهبری است که مسیر حق از باطل تشخیص داده می‌شود و این پیوند امت و امام باید مستحکم‌تر شود تا مسیر اعتمادزدایی که دشمنان انقلاب و مردم در پیش گرفته‌اند را مسدود کنیم.
البته من بین انحراف و جریان دولت تفکیک قائل هستم. من گفتم خط انحراف می‌خواهد دولت و کارهای مثبت او را به نفع خودش مصادره کند. دولت خدمات گسترده قابل دفاعی دارد که نتیجه تلاش همه خادمین مخلص است ولی خط انحراف بدنبال مصادره دولت به نفع خود است.
جریان انحرافی تحلیلشان این است که ما فضا را به گونه‌ای خواهیم کرد که امکان ردصلاحیت‌ها فراهم نشود و مجبور شوند ما را تایید کنند. البته من هیچ‌گاه خط وخدمات دولت محترم را با جریان انحرافی یکی ندانسته و نمی‌دانم چرا که این دولت خدمات زیادی را انجام داده و لذا نباید خلط موضوع شود.
کد مطلب: 23551
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *