۰
يکشنبه ۹ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۲۴

این همه مصایب از کجاست؟

منصور فرزامی
در این جامعه که ما بهترینش می‌نامیم و می‌دانیم، متاسفانه روزی نیست که از مصایب و فجایع خالی باشد. آیا این‌ها از سر تقدیر است یا قضای آسمانی؟ آیا وقتی 30 درصد مدارس این کشور به تصریح وزیر آموزش و پرورش جهت تولید گرما از بخاری نفتی استفاده می‌کند یا چراغ‌ها و وسایل نفتی دیگر و آنگاه حادثه جانگداز مدرسه شین آباد و مدرسه اسوه، اتفاق می‌افتد، تقدیر مقصر است، سرنوشت این است یا ما مقصریم؟
این همه مصایب از کجاست؟
در این جامعه که ما بهترینش می‌نامیم و می‌دانیم، متاسفانه روزی نیست که از مصایب و فجایع خالی باشد. آیا این‌ها از سر تقدیر است یا قضای آسمانی؟ آیا وقتی 30 درصد مدارس این کشور به تصریح وزیر آموزش و پرورش جهت تولید گرما از بخاری نفتی استفاده می‌کند یا چراغ‌ها و وسایل نفتی دیگر و آنگاه حادثه جانگداز مدرسه شین آباد و مدرسه اسوه، اتفاق می‌افتد، تقدیر مقصر است، سرنوشت این است یا ما مقصریم؟ آیا تضمینی هست که در گوشه دیگر کشور، اتفاقی مشابه ما را به عزا ننشاند؟ از همین مدارس که فرزندان دلبند و آینده سازان فردای این کشور در آن درس می‌خوانند، چند درصد تخریبی است؟ آیا احتمال نمی‌دهید که واقعه‌ای جانگدازتر در فردا و فرداها، در اینجا و آنجا اتفاق بیفتد؟ حال جهت به وقوع نپیوستنش چه تضمینی می‌دهید؟ آن روز عزیزترین و نخبه‌ترین فرزندان این مرز و بوم، از دانشگاه شریف به شومی آنچه نبایست می‌شد، گرفتار آمدند و همراهان زنده یاد «مریم میرزاخانی» پیش از آن که به ثمر بنشینند از کف رفتند و ما هم شانه بالا انداختیم و به پای سرنوشت نوشتیم که نمی‌توان با آن ستیزه کرد و امروز، دلبندان در هم کوفته شده علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد تهران‌اند که از اتوبوس لابد بدون معاینه فنی و بدون داشتن شرایط لازم، بر تابوت آرمیده یا بر تخت بیمارستان خفته‌اند. و البته در همه این‌ها هم همه از دادستانی و مسئولان، وارد شده اند و دو نفر بازداشت هستند و چند نفر هم احضار شده‌اند و جریان حقوقی و قانونی و اجرایی است که ملزم به اجرای قوانین موضوع است اما این‌ها همه که جهت اجرای وظایف قانونی است، برای ما فرزند و دانش آموز و دانشجو می‌شود؟ آیا این سرمایه‌های نخبه و ارزش مند انسانی که بالاترین سرمایه این مرز و بوم اند، قابل بازگشت اند یا می‌توان جبران مافات کرد؟ 
بگذارید در کنار حوادث تلخ بالا، حادثه‌هایی که هر روز و هر ساعت در این دیار اتفاق می‌افتد و سالانه ده‌ها هزار نفر از کف می‌روند و بیش و چند برابر این با درد و رنج و از دست دادن سلامت، بر روی دست خانواده و جامعه می‌مانند و آن همه سرمایه‌های مادی که مستهلک می‌شود و... 
آیا نمی‌شد که یک چندم این همه هزینه را خرج فرهنگ‌سازی و سلامت روحی و روانی جامعه کرد و زمینه نشاط فراهم ساخت تا عامل اعمال و عوارض غیرقابل جبران نشوند؟ آیا هیچ به فکر فرهنگ سازی و سرمایه‌گذاری در عالم فرهنگ و هنر بوده ایم تا موجب رقت و تلطیف از همان نوعی که رهبری بدان به درستی اشاره کرد، باشیم و با مایه ورشدن ذهن و شخصیت عاطفی به خود آزاری از نوع به قول فرهنگی‌ها «مازوخیسم» و دیگر آزاری‌ها از نوع «سادیسم» گرفتار نباشیم. مگر نداشتن معاینه فنی آن اتوبوس و چشم پوشی آن مسئول از نوع دیگر آزاری نیست؟ مگر ندیدن بودجه وزارت خانه متولی فرهنگ و ارشادات اسلامی از نوع خود آزاری و دیگر آزاری نیست؟ مگر فلان «ساختمان‌آبادی» و «مدرسه ویرانی» از نوع مازوخیسم و سادیسم نیست؟ اگر نیست چرا باید عنوان شود که مشکلات روانی جامعه ما عدیده است. در یک کلمه، ما مشکل فرهنگی داریم و نیاز به فرهنگ عملی و اخلاق عملی. نمی‌شود که بیش از پنجاه نهاد پول فرهنگ بگیرند، نتیجه‌اش این باشد:  عدم این ایمان به کار، عدم سلامت نفسانی، عدم پایبندی به اصولی که از آن سخن می‌گوییم و مدعی آن هستیم و به عالم و آدم فخر هم می‌فروشیم، عدم تقید به قوانینی که خودمان با هزینه بسیار تصویب و تدوین کرده‌ایم و...
باید بپذیریم تا در بنای فرهنگ و دستاوردهای نجیبانه خود هزینه نکنیم تا اهم را از مهم بازنشناسیم تا خود را فدای جمع نکنیم تا فرزندان این مرز و بوم را همچون دلبندان خود عزیز و محترم نشماریم و به زبان دیگر به اصول ادعایی خود برنگردیم هم انتصاب قرابتی هست که مصایبی کمتر از مصایب یاد شده ندارد و هم «شین‌آباد» و «اسوه» و اتوبوس از رده خارج علوم و تحقیقات و هم به دره افتادن‌ها و...
ما باید راه آن مردمی را برویم که ضابطه برای آنان در هر شرایطی اصل پایدار است و نوع انسان از هر قبیله و نژاد و تیره‌ای که باشد با هر اعتقادی از همان نوعی که امیرالمومنین علی علیه السلام بر مالک نوشت که با تو در نوع انسان برابرند حتی اگر هم کیش تو نباشند، محترم و عزیز باشند. آن گاه است که هم مدرسه مطمئن می‌سازیم، هم معاینه فنی می‌گیریم، هم از داماد گماری و انتصاب قرابتی چشم می‌پوشیم و... وگرنه ما از آنچه می‌کنیم، آسیب‌های بسیار خواهیم دید و اگر امروز شتربردرب خانه همسایه است، فردا به در خانه ما می‌آید. این سرنوشت محتوم کسانی است که مشی و شیوه‌ای به مانند ما دارند.
کد مطلب: 100115
برچسب ها: منصور فرزامی
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *