۰
چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۱ ساعت ۲۰:۱۰

در حاشیه فیلم عروسکی کلاه قرمزی

دکتر عبدالحمید حسین‌نیا
در حاشیه فیلم عروسکی کلاه قرمزی

قهرمانان فیلم را همین پنج عروسک می‌سازند. عروسک‌هایی که این همه ازدحام خروشان را به دور سینماها گردآورده‌اند. از همین رو گرانترین عروسک‌های دنیا هستند. خیمه شب بازی که عروسک بازی سنتی است در کشور ما تاریخ دیرینه‌ای دارد و تئاترهای عروسکی و عروسک گردانی در تمام ممالک دنیا رایج است. در میدان Dam در شهر آمستردام در پایتخت تجاری هلند که تمام جهانگردان به تفریح و تفنن می‌پردازند در جای جای این میدان دوره گردهایی هستند که بساط هنری و سرگرمی به راه انداخته اند و مردم را به دور خود گرد می‌آورند. گروهی دارند شعبده بازی می کنند، گروهی می‌نوازند، گروهی سیاه بازی می‌کنند یا ماسک زده‌اند و ادای دلقک‌ها را درمی‌آورند و مردم را می‌خندانند، گروهی بساط عروسک گردانی راه می‌اندازند و عروسک‌ها را با حرکت نخ‌هایی که برانگشتان خود بسته‌اند و خود در صندوقی پنهان شده‌اند به حرکت وا می‌دارند، می‌رقصانند و به جای آنها حرف می‌زنند. مخاطبان این عروسک‌ها که بسیار هم هنرمندانه طراحی شده‌اند الزاماً کودکان و نوجوانان نیستند. کلاه قرمزی و بعداً پسرخاله که از تلویزیون به عالم سینما راه یافته‌اند در سال ۷۲ هواداران بسیاری را به خود جلب کردند. هواخواهان آنها فقط خردسالان نبودند، بزرگسالان انگار بیشتر خوششان می‌آمد. راز موفقیت کلاه قرمزی در لحن بامزه تودماغی بود که هنرمند مسلط و صاحب سبک سینمای ایران حمید جبلی از خود درمی‌آورد و در دل خیلی‌ها جا باز کرد و صف های طولانی را در برابر گیشه‌های سینما برقرار نمود اما آنچه که شایان توجه است این است که کسی فکر نمی‌کرد کلاه قرمزی پس از بیست سال سکوت در سال ۹۱ با عروسک‌های جدید الولاده ای مثل بچه ننه (شیرخوار)، مادر بچه و چهره دیگر که با قاشق از سلول‌های زندان به بیرون نقب می زد و می‌گریخت (پسر عمه زا) بتواند یک بار دیگر خروش و ولوله به راه اندازد؛ به طوری که برای دیدن فیلم ساعت نه و نیم شب در صفی پر از ازدحام به صبر و انتظار بایستیم.


پارکینگ مجموعه تفریحی و سینمایی اریکه ایرانیان که مساحت وسیعی دارد و بیش‌از ظرفیت آن تکمیل شده بود و خیابان‌های اطراف تحت فشار ترافیک سنگین آنچنان بود که تا خیابان‌های فرعی دور‌دست هم در آن زمان پاسی از شب گذشته جای پارک پیدا نمی‌شد. ابتدا یک سئانس فوق‌العاده گذاشتند برای ساعت یازده و نیم شب و سپس استقبال کم نظیر مردم را دیدند یک سئانس دیگر گذاشتند برای ساعت یک و نیم نیمه شب و خیلی حرف است که آدم نصف‌شبی از خواب و استراحت خود بزند و بیاید کلاه‌قرمزی را تماشا کند! سالن اصلی را در اریکه ایرانیان اختصاص داده بود به نمایش این فیلم پرتماشاچی و تماشاگران یا خانواده‌هایی بودند که کودکان خود را آورده بودند یا بدون حضور کودکانشان حتی خیلی‌ها مجردی آمده بودند! در طول نمایش فیلم متوجه شدم که فیلم نظر کودکان را به خود جلب نمی‌کند. این را از ورجه وورجه رفتن بچه‌هایی که سوی صندلیشان بند نمی‌شدند فهمیدم و بعد هم کم‌کم راهروی بین ردیف صندلی‌ها تبدیل شد به ترکتازی آنها که می‌دویدند و قایم‌باشک بازی می کردند. نیمی از فیلمنامه مربوط می‌شد به آداب آبریزگاه به طوری که کلاه‌قرمزی آفتابه به‌دست را کسی راه نمی‌داد که قضای حاجت کند و او با وضعیت اورژانس از این سرا به آن دکان می‌دوید و همه درهای توالت را بر روی خود بسته می‌دید و سرانجام به ویرانه‌ای که اطراف آن را دیوارهای فرو ریخته و ساختمان‌های نیمه‌کاره یا متروکه در بر گرفته بود پناه آورد که با عوعوی یک سگ خشمگین مواجه شد و معلوم می‌شد این مکان هم چنان‌ جای امنی برای این دفع غریزی نبوده است! یا سوژه خنده‌دار بچه‌ننه که در پوشک خود خراب کرده بود و مادرش هم پیدا نبود و کلاه‌قرمزی هم تجربه چنین کاری را نداشت به هر کجا سر می‌زد و استمداد می‌طلبید و کسی را نای کمک‌کردن به او نبود! وقتی فیلم‌های طنز سیاسی و اجتماعی مانند مارمولک و گشت‌ارشاد را از اکران خارج می‌کنند و مانع تماشای مردم می‌شوند معلوم است که خلایق به این گونه فیلم‌ها روی می‌آورند که انگار فقط دستمایه رفتار و کردار مربوط به توالت را می‌توان دستاویزی برای خنداندن عموم به کار گرفت و همین بزرگسالان از زن و مرد را از صندلی‌هایشان بلند کرد و فیلم تمام نشده را به قصد کارهای واجب‌تر از آبریزگاه رفتن کلاه‌قرمزی ترک کنند! فیلم کلاه‌قرمزی پس از بیست‌سال باز آمد و گرد‌و‌خاک به پا کرد و رکورددار فروش گیشه‌ها شد. میلیاردها تومان در تهران و شهرستان‌ها سود کرد. فیلمی که بی‌مایه و بی‌هزینه با چند عروسک پارچه‌ای و طراحان حرفه‌ایشان. چه می‌توان گفت جز یک‌دست مریزاد برای همه حسابگران این دست فیلم‌های پرتماشگر و پروپا قرص‌شان!

کد مطلب: 10192
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *