۰
يکشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۲۱:۳۱

بحران احساس بی‌قدرتی در بدنه جامعه

محمد آخوندپور امیری
بحران احساس بی‌قدرتی در بدنه جامعه
یکی از نشانه‌های پویایی سرمایه اجتماعی در یک جامعه ‌می‌تواند فعالیت‌ها، احساس مسئولیت‌ها و عضویت آحاد یک جامعه در انجمن‌ها و تشکل‌های مختلف رسمی و غیر رسمی باشد. حال با درک اهمیت این موضوع در این مقاله بر آنیم تا بیان نماییم که داده‌های آماری با توجه به شاخص‌های ترسیمی چه وضعیتی از رشد و پویایی سرمایه اجتماعی در ایران را نشان ‌می‌دهند.
یکی از نشانه‌های همبستگی اجتماعی در یک جامعه، میزان عضویت اقشار مختلف در انجمن‌ها و نهادهای رسمی در آن جامعه است. انجمن‌های اولیا و مربیان از جمله زمینه‌های دیرپای مشارکت مدنی شهروندان عادی بوده‌اند و نشانه‌های اولیه افول سرمایه اجتماعی در کشورهای مختلف، کاهش مشارکت افراد در این انجمن‌ها بوده است. آمارها نشان ‌می‌دهد که میزان مشارکت در انجمن اولیا و مربیان از 7 درصد در سال 1353 به 26 درصد در سال 1375 افزایش یافته و تا سال 1382 در همان سطح باقی مانده است؛ ولی در سال‌های بعد کاهش یافته، به نحوی که در سال 1397 به حدود 10 درصد رسیده است. کاهش روند عضویت در این انجمن که به نوعی نهادی فرهنگی نیز محسوب ‌می‌گردد به شکلی گویای وجود بحران در لایه‌های فرهنگی جامعه است.
موضوع دیگر تعیین شاخص احساس مسئولیت جامعه نسبت به سرنوشت دیگران است. داده‌های آماری در این خصوص نیز نشان از افول سرمایه اجتماعی در ایران دارد. پیمایش‌ها نشان ‌می‌دهد که در سال 1379 نزدیک به 30 درصد از پاسخگویان بر این باور بوده‌اند که کمک به دیگران در جامعه بسیار رواج دارد. براساس داده‌های موجود این میزان در سال‌های بعد در حال افول بوده و علی‌رغم افزایش مختصری که در انتهای این دوره مشاهده ‌می‌شود میزان آن هنوز حدود 5 تا 6 درصد کمتر از سال 1379 است. رویه دیگر این داده این است که بیشتر پاسخگویان معتقدند که کمک به یکدیگر در حال کاهش است. به عبارت دیگر توجه مردم به مشکلات دیگران کمتر شده و دغدغه آنان بیشتر معطوف به حل مشکلات خودشان شده است. انعکاس چنین پدیده‌ای را ‌می‌توان در داده‌های دیگر مشاهده نمود که گویای کاهش مستمر درصد کسانی است که عضو جمعیت‌های خیریه بوده‌اند. در این مورد نیز رقمی که در مقطعی به 30 درصد افزایش یافته بود در آخرین سالی که برای آن داده‌ای موجود است به زیر 10 درصد کاهش یافته است.
نهادهای صنفی یکی دیگر از جنبه‌های مهم حیات انجمنی به شمار ‌می‌آیند و نقش بزرگی در اخلاق حرفه‌ای و همبستگی اجتماعی ایفا ‌می‌کنند. نهادهای صنفی در ایران به خاطر نقش‌های بالقوه سیاسی‌شان از یکسو مورد توجه گروه‌ها و جریان‌های سیاسی قرار دارند و از سوی دیگر به همین سبب، بدبینی و سوء ظن دولت را بر ‌می‌انگیزاند. این حساسیت و سوء ظن ‌می‌تواند هزینه‌های مشارکت در نهاهای صنفی را برای افراد بالا ببرد و آنها را ترغیب کند که مشکلات خود را با استفاده از شیوه‌های غیر رسمی با بوروکراسی دولتی حل کنند. در پیمایش سال 1353 درباره عضویت در نهادهای صنفی سوالی مطرح نشده است؛ اما از سال 1374 که در پیمایش‌ها از این موضوع سوال شده، سطح مشارکت به طور مستمر کمتر از 10 درصد بوده است. شاید درصدهای کمی بالاتر سال‌های اولیه تا حدی متاثر از فضای انقلاب 1357 و فعال شدن نهادهای صنفی در آن سالها بوده است. بعد از این تاریخ سطح مشارکت کاهش یافت، به نحوی که در سال 1397 حدود 5 درصد تنزل یافته است.
از سوی دیگر از شاخص‌های اجتماعی-فرهنگی به سمت شاخص‌های سیاسی نیل پیدا ‌می‌کنیم تا وضعیت آن را در جامعه ایران مورد بررسی قرار دهیم. میزان مشارکت سیاسی حساسیت افراد نسبت به سرنوشت جامعه و آینده کشور و نیز تلاش آنها برای بهروزی مردم را نشان ‌می‌دهد. شواهد نشان ‌می‌دهند که مشارکت سیاسی در ایران چند خصوصیت مهم دارد: یکی اینکه شکل سازمان یافته آن در قالب احزاب و گروه‌های سیاسی بسیار ضعیف است و لایه بسیار نازکی از جمعیت در این نوع نهادها و سازمان‌های سیاسی مشارکت دارند. دوم آنکه حامیان و طرفداران نظم موجود در قالب سازمان‌های رسمی مشارکت بیشتری دارند. سوم آنکه مشارکت سیاسی توده ای در قالب انتخابات با وجود گستردگی‌ای که در طول چهار دهه اخیر داشته به تدریج رو به افول گذاشته است.
نتیجه بحث آنکه آمارها در طول تمامی این سال‌ها وضعیت رو به افولی را نسبت به سرمایه اجتماعی با توجه به شاخص‌های ترسیمی نشان ‌می‌دهند. این درحالی است که براساس داده‌های موجود حتی میزان علاقه‌مندی جامعه به مطالعه روزنامه و وقایع سیاسی نیز درحال افول است. این مسئله که پیوندی وثیق با میزان حساسیت یک جامعه نسبت به سرنوشت سیاسی خود ‌می‌تواند داشته باشد، الزاما به معنی بی تفاوتی مردم ن‌می‌تواند باشد. این کاهش میل به مطالعه جراید ‌می‌تواند نشان از احساس کاهش قدرت تاثیرگذاری نسبت به روندهای سیاسی و فرآیند سیاستگذاری در بین آحاد یک جامعه باشد. به هر روی روند نزولی وضعیت سرمایه اجتماعی در ایران بحران‌های فزآینده‌ای را در درون خود بازتولید خواهد کرد که چنانچه به موقع نسبت به بهبود آن اقدام عاجل صورت نگیرد، پیامدهای جبران ناپذیر بسیاری را با خود به همراه خواهد داشت.
کد مطلب: 196061
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *