۰
يکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲ ساعت ۲۱:۳۳

نگره بازی در جنگ حماس

سجاد عابدی
نگره بازی در جنگ حماس
شاید کمتر کسی در ابتدای کار فکر می‌کرد که عملیات «طوفان الاقصی» و متعاقبا اوج‌گیری جنگ و درگیری‌های میان جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) و رژیم اسرائیل، به یک رویداد مهم، نَه فقط در سطح خاورمیانه، بلکه نظام بین‌الملل تبدیل شود. رویدادی که طیفی از قدرت‌های جهانی را به صورت غیرمستقیم رو در روی یکدیگر قرار می‌دهد و حامل پالس‌های معناداری برای نظام بین‌الملل است.
«تهدید معتبر و تهدید نامعتبر» اصطلاحات دقیقی در نظریه‌ بازی‌ها هستند. تهدید نامعتبر (IncredibleThreat) به وضعیتی اشاره می‌کند که یکی از بازیگران، طرف مقابل را به استفاده از یک استراتژی خاص تهدید می‌کند ولی یا از عهده آن بر نمی‌آید و یا اگر شرایط جوری شود که او بخواهد تهدید را عملی کند، خودش اجرای تهدید را عقلانی نخواهد یافت و آن را عملی نخواهد کرد. اما در تهدید معتبر (Credibl Threat) بازیگران اگر مجبور به انجام آن شوند، آن‌ را غیرعقلانی نخواهند یافت و هر چند استراتژی سخت و نادری باشد اما سود‌های آن به ضررهایش می‌چربد. به همین خاطر است که تهدیدهایی که معتبر نیستند در واقع ارزشی هم برای اعلام‌ شدن ندارند چون طرف مقابل آن را جدی نمی‌گیرد و لذا تاثیری در تغییر رفتار و نتیجه بازی ندارند. اگر گفته می‌شود «سلاح هسته‌ای برای شلیک کردن نیست بلکه برای بازدارندگی است» برخاسته از همین معناست. یعنی تهدید به «استفاده از سلاح هسته‌ای» به‌خاطر هزینه‌های بالای آن یک تهدید معتبر نیست و خاصیت اصلی سلاح هسته‌ای این است که کسی جرأت نمی‌کند به دارنده آن حمله کند.
یک ماه پیش، جمعه ۳۱ شهریور ۱۴۰۲، بنیامین نتانیاهو در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل گفت برای این‌که جمهوری اسلامی دست از ساخت سلاح هسته‌ای بکشد، نیاز است تا با یک «تهدید معتبر نظامی» روبرو شود.
بی‌‌شک نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی به‌هنگام گفتن این سخنان به‌خوبی به یاد داشت که پیش از این بارها و بارها اسرائیل و حتی آمریکا (مخصوصا در دوران ترامپ) ایران را به برخورد نظامی تهدید کرده اما این تهدید کارساز نیفتاده و برای پیشرفت برنامه صلح آمیزهسته‌ای ایران (یا به تعبیر او ساخت سلاح هسته‌ای) خاصیت بازدارندگی نداشته است. چرا؟ چون به‌زعم نتانیاهو این تهدیدها «نامعتبر» بوده است. یعنی عملی شدن این تهدید‌ها برای اسرائیل عقلانی نبوده و خسارت‌هایش می‌توانسته بیش از منافعش باشد. ایران هم که به‌خوبی به نامعتبر بودن این تهدید‌ها واقف بوده، راه خود را رفته و بازدارندگی اتفاق نیفتاد است.
با این مقدمات و اطلاعات، می‌شود فرضیه‌ای را شکل داد که ورای علل و زمینه‌های تاریخی، می‌تواند توجیه‌گر حمله حماس به سرزمین اشغالی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ باشد. فرضیه این است که حمله حماس به عمق سرزمین اشغالی، اولا زمینه را برای تضعیف یا حذف حماس (و شاید حزب‌الله لبنان و سایر گروه‌های جریان مقاومت) فراهم می‌کند و بر اثر آن توان ایران برای ضربه‌زدن به اسرائیل حذف یا کم می‌شود. ثانیا این حمله تصویر تروریستی و غالبی از جریان مقاومت به‌دست می‌دهد؛ افکار عمومی را برای برخورد نظامی با ایران، آماده یا توجیه می‌کند. در کنار هم نشستن این دو عامل اگرچه به معنای برخورد نظامی با ایران نیست اما می‌تواند تهدید نظامی ایران را از یک تهدید نامعتبر به یک تهدید معتبر تبدیل کند.
به بیانی دیگر، اگر جریان مقاومت حذف یا تضعیف شوند و افکار عمومی برای برخورد نظامی با ایران مهیا شود، جمهوری اسلامی ایران درمی‌یابد که هزینه‌ حمله نظامی اسرائیل و یا آمریکا کاهش یافته و احتمال عملی‌شدن آن، چنان بالا رفته که هر آن از یک تهدید نامعتبر همیشگی به یک تهدید معتبر تبدیل می‌شود. این تهدید معتبر می‌تواند ایران را از برنامه‌ هسته‌ای‌اش به عقب براند و خاصیت بازدارندگی بیابد.
اگر این فرض درست باشد، رژیم اشغالگر قدس پیشاپیش و به صورتی نسبتا کنترل‌شده به استقبال بخشی از عوارض حمله ‌نظامی به ایران رفته است و به‌عبارتی پی آن را به تنش مالیده تا تهدید نظامی‌اش برای هسته‌ای نشدن ایران معتبر بیفتد و جدی گرفته شود.
مواضع سیاسی آمریکا در روزهای اخیر این فرضیه را تقویت می‌کند. از هفت اکتبر تا به امروز آمریکا ضمن تهدید ایران تأکید می‌کند که نشانه‌ای از دخالت جمهوری اسلامی ایران در حمله حماس وجود ندارد. به عبارتی دیگر به ایران پیام می‌دهد که قصد حمله نداریم اما شرایط برای حمله فراهم است و تهدید دارد معتبر می‌شود.
در روزهایی که جامعه جهانی شاهد کثیف‌ترین چهره از «انسان»‌‌اند و فهم شرایط هولوکاستی و حملات چنگیزی برای نسل معاصر فهمیدنی می‌شود؛ اگر فرضیه‌ پیشین را جدی بگیریم باید در جایی غیر از ایران به‌دنبال طراحان اصلی جنگ گشت. مخصوصا که در شرایط قابل ‌پیشبینی وضعیت به ضرر برنامه‌ ‌هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران و تضعیف حماس و گروه‌های مقاومت پیش می‌رود و برنده احتمالی اسرائیل است؛ برند‌ه بی‌رحمی که تا به این‌جای کار اگر چه نشانه‌های یک بُرد را با خود ندارد اما اگر بازی را ببرد هم خاک بیشتری از فلسطین اشغال می‌کند، هم حماس را از سر راه بر می‌دارد و هم یک «تهدید معتبر نظامی» پیش پای جمهوری اسلامی ایران می‌گذارد؛ همان تهدیدی که بنیامین نتانیاهو یک ماه پیش در صحن علی سازمان ملل آرزوی آن را داشت.
در این معادله که به نوعی مطلوب رژیم صهیونیستی محسوب ‌می‌شود؛ چند نکته مغفول مانده است. اولا رژیم صهیونیستی از درون درگیر تنش‌های فزاینده سیاسی، اقتصادی و امنیتی است. دوما واکنش تند افکار عمومی کشورهای مختلف به جنایت جنگی رژیم صهیونیستی مساله را برای اسرائیلی‌ها بغرنج کرده است. سوما اروپای درگیر جنگ اوکراین، نگران هزینه‌های جنگ به وسعت خاورمیانه است. در این میان، بحث انتخابات الکترال هم داغ است؛ مساله ای که هم دموکرات‌ها و هم جمهوری خواهان سعی می‌کنند برای خود منفعتی کسب کنند.
کد مطلب: 208676
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *