۱
جمعه ۴ تير ۱۳۹۵ ساعت ۱۶:۵۲

مجاهدان شنبه

محمدعلي پويان‌فر گرگري*
ثبات و دوام يک جامعه سياسي به سطح مشارکت سازمان‌هاي سياسي و احزاب آن جامعه بستگي داشته و آزادي‌هاي مدني، دموکراسي، رشد سياسي، اقتصادي و فرهنگي و دگر‌پذيري و تامين امنيت عمومي‌با رشد و تکامل احزاب سياسي پيوند نا گسستني دارند.
مجاهدان شنبه

ثبات و دوام يک جامعه سياسي به سطح مشارکت سازمان‌هاي سياسي و احزاب آن جامعه بستگي داشته و آزادي‌هاي مدني، دموکراسي، رشد سياسي، اقتصادي و فرهنگي و دگر‌پذيري و تامين امنيت عمومي‌با رشد و تکامل احزاب سياسي پيوند نا گسستني دارند. به طور کلي نهادينه‌سازي دموکراسي و جامعه‌ مدني در وجود احزاب متبلور شده و بازتاب مي‌يابد. دموکراسي بدون احزاب مانند شهري بدون والي يا کشتي بدون ناخداست.‌ هانتينگتون انديشمند سياسي مي‌گويد: هر کشوري که بخواهد گام در راه توسعه و پيشرفت بگذارد ناگزير از پذيرش احزاب است يا رابرت ميخلر معتقد است که وجود دموکراسي بدون حزب متصور نيست. گفتني است که احزاب عنصر اصلي و سازنده جامعه مدني هستند به طوري که بدون حضور و فعاليت سيستم حزبي، نظام انتخاباتي فاقد درون مايه‌هاي دموکراتيک خواهد بود. استمرار حيات دموکراسي و بقاي آن ارتباط تنگاتنگي با جريان احزاب خصوصا در خارج از بدنه دولت خواهد داشت و مي‌توان گفت نيرومندي دموکراسي با نيرومندي احزاب و ضعف دموکراسي با ضعف احزاب رابطه مستقيم دارد. يکي از مهمترين فاکتورهاي احزاب برخورداري از سازمان و تشکيلات دائمي‌است که نشان از هويت، استمرار و دوام حزب و تفاوت آن از گروه‌هاي مقطعي، زود گذر و فصلي است. رهبر حزب به صورت ملي انتخاب مي‌شود و براي رسيدن به قدرت به صورت دموکراتيک از طريق انتخابات به آراء عمومي‌مراجعه مي‌کند و اين فاکتور احزاب را از گروه‌هاي فشار، خشونت و مستبد که با اعمال زور، نفوذ، خشونت، تطميع و وعده و وعيد‌هاي گوناگون که بعضا اربابان قدرت جهت رسيدن به قدرت از آن استفاده مي‌نمايند جدا و متمايز مي‌نمايد.

در ايران اسلامي ‌فقدان فعاليت حزبي فراگير و مستمر، فعاليت احزاب و گروه‌ها را گذرا و مقطعي و تقريبا محدود به فصل انتخابات و آن هم به صورت فرهنگ تابعيتي کرده است که اين تلقي از احزاب شديدا با ماهيت دروني و مفهوم محتوايي احزاب در تعارض بوده و در بهترين حالت اين تشکل‌ها را نمي‌توان تحزب ناميد. اصلاحات و اصلاح‌طلبي که مولاي متقيان علي (ع) به نقش خود در تحولات اجتماعي به عنوان مصلح اشاره مي‌کند «لنردالمعالم من دينک و نظهر الاصلاح في بلادک و يامن المظلومون من عبادک. نهج‌البلاغه خطبه 131» يا امام حسين (ع) در وصيت نامه خويش به برادرش محمد حنفيه کار خود را اصلاح معرفي مي‌کند: «انما خرجت لطلب الاصلاح في امه جدي .بحارالانوار» از صدر اسلام وجود داشته و در ايران جرقه آن حدودا از يکصد و پنجاه سال پيش از زمان عباس ميرزا زده شده و توسط سيد‌جمال‌الدين اسد آبادي‌ها ادامه داده شد و بعداز انقلاب از زمان دولت اصلاحات از سال 78 وارد بدنه سياست ايران گرديد علي‌رغم مواجه شدن با اقبال عمومي‌و با وجود پتانسيل و بستر‌هاي مناسب و پذيرش جامعه انتطار مي‌رفت که تبديل به يک حزب فراگير شده و براي توسعه دموکراسي در تمام سطوح جامعه قدم‌هاي موثري بردارد. مع‌الاسف پس از سپري شدن ده‌ها سال از فعاليت اين جنبش اجتماعي هنوز هيچ مانيفست يا مرام‌نامه‌اي که چارچوب اصلاح‌طلبي را تبيين و منشور آن را مشخص کند وجود ندارد و عملکرد اين جنبش بر اساس رهيافت فرد محوري بوده و هاله‌اي از ابهام آن را احاطه کرده است.

اين در حالي است که در کشور‌هاي توسعه يافته ‌که دموکراسي حاکم است احزاب بر‌اساس برنامه محوري فعاليت مي‌کنند و علت اساسي بقا و دوام دموکراسي در اين کشورها نيز وجود برنامه براي احزاب است. ازعدم وجود چارچوب مشخص و اعضاي معلوم، منشور و مرامنامه مدون که خلاء و آفتي اساسي بر اين جنبش است، سود جويان فرصت‌طلب که با ملبس شدن به لباس و کلاه چند‌گانه روزي در مقابل خانه کدخدا هورا مي‌کشند و روز ديگر در داخل دسته شيخ بر سينه و سر مي‌زنند و در جنگ گروه‌هاي سياسي براي تصاحب قدرت همچون يک شکارچي در کمين نشسته و اوضاع را نظاره مي‌کنند تاهرم قدرت به هر سمتي مايل گردد آنان نيز به راحتي به سمت کانون قدرت بلغزند و يک روز به عنوان اصولگراي افراطي براي طرد کردن و گرفتار نمودن صاحبان انديشه و اصلاح‌طلبان واقعي و منتقدين دلسوز به هر وسيله‌اي متوسل مي‌گردند و روز ديگر به اردوگاه اصلاح‌طلبان نفوذ کرده و در ظاهر از اصلاح‌طلبان واقعي اصلاح‌طلب‌تر مي‌گردند و با هر شرايطي خود را انطباق داده و با شيوه‌هاي پوپوليستي که يکي از ويژگي‌هاي جامعه ايران است جهت رسيدن به قدرت و ثروت از هيچ رفتار نيک و بد و ضد اخلاقي و ساختارشکنانه ابا نمي‌کنند و عملا استعدادها و سرمايه‌هاي اين جنبش ملي را از مدار جنبش خارج و از حقوق سياسي و اجتماعيشان محروم واهداف اصلاح‌طلبان را خدشه‌دار مي‌کنند.

اگر جنبش‌هاي ملي ايران را در ادوار مختلف احصا نماييم خواهيم ديد اکثر اين جنبش‌ها از ناحيه اين افراد ضربه ديده و منجر به شکست گرديده‌اند. در دوره مشروطيت که اين افراد تنها به منافع شخصي خود مي‌انديشيدند با قدرت‌گيري مجاهدين مشروطيت و تاسيس مجلس شوراي ملي با سران مشروطيت بناي آمد و شد گذاشته و در مجالس از مشروطيت سخن گفتند و از دستگاه پادشاهي تبري جستند ولي در عين حال با احتياط قدم بر داشته ارتباط خود را با دربار قطع نمي‌کردند تا از هر دو جبهه بهره‌برداري کنند. در جريان سياليت قدرت بين مستبدين و مجاهدين اينان نيز با زيرکي خاص شکل عوض کرده و به صف قدرت داخل مي‌شدند يکي از اين فرصت‌طلبان صدر مشروطيت چون عين‌الدوله که مستبدي معروف و دشمن مشروطيت و اصول نوين بود و در انقلاب آدربايجان رئيس اردوي دولتي بوده و براي سرکوب آزادي‌خواهان مي‌جنگيد و خون هزاران مشروطه‌خواه را ريخته بود پس از چندي تطهير شد و به مقام رياست دولت مشروطه رسيد و در دل خود به ريش آزادي‌خواهان و مشروطه‌طلبان خنديد! در کتاب تاريخ انقلاب مشروطيت ايران نوشته دکتر مهدي ملکي اين فرصت‌طلبان با ذکر داستاني زيبا به مجاهدين شنبه معروف شده‌اند به دليل عدم اقتضاي درج داستان مجاهدين شنبه به جهت طولاني بودن در اين مقوله اگر توفيقي حاصل گردد با عنايت خداوند متعال آن داستان را جداگانه در آينده ارائه خواهم داد.

بازيگر اصلي داستان ذکر شده در اين کتاب، خان‌عموي مجاهد شنبه است که در اردوي مستبدين از ارکان بود و در خفا با آرامش و آسايش در کمين نشسته و منتظر نتيجه مبارزه آزادي‌خواهان با مستبدين بود در آخرين روز به محض اطلاع از پيروزي مشروطه‌طلبان، ياران خود را جمع و دستور پيوستن به گروه پيروز را صادر مي‌کند و با دستور خان‌عمو همه سرتاسر مسلح گشته و کلاه‌هاي صنيع حضرتي را سوزانيده و کلاه‌هاي مجاهدين بر سر گذاشته و سر و صورت بعضي را چون مجروحين جنگ نوارپيچي کرده و لباس‌ها و سر صورت بعضي‌ها را هم خاک‌آلود و بعضيها را هم با خون مرغان و بوقلمون‌هايي که در سر طويله بوده رنگين نموده و مانند رزمندگان آزادي‌خواه آماده استماع اوامر خان‌عمو مي‌شوند و خان‌عموهم که در استراحتگاهش بود خود را ملبس به لباس مخصوص کرده و کلاه بزرگي از پوست که در کنار آن سوراخي ديده مي‌شد انگار گلوله خورده است بر سر گذاشته و دو صف فشنگ بر کمر و گردنش بسته و چکمه‌هاي خود را گل آلود نموده و چون جنگجويان قرون وسطي يا مردي که پس از بي‌خوابي و نبرد چند روزه جنگي را به پايان رسانيده به بيرون آمده و در مقابل يارانش که آماده اخذ دستور خان‌عمو بودند مانند يک فرمانده رزمندگان ظاهر مي‌شود به طوريکه به محض ديدن خان‌عمو همه ياران خان‌عمو غرق در خنده و تعجب مي‌شوند! سپس خان‌عمو در جلو و يارانش در عقب تفنگها را در دست گرفته و با شليک به در و ديوار و پنجره‌هاي خانه‌ها و با شعارهاي زنده باد مشروطه، پاينده باد آزادي، مرده‌باد استبداد، مرگ بر شاه مستبد راه بهارستان را در پيش مي‌گيرند و هر مجاهدي را در راه مي‌بينند در آغوش کشيده بوسه باران مي‌کنند‌ بطوريکه هر بيننده‌اي را به خود جلب و همسايه‌ها از در و پنجره‌ها براي تماشاي آنان بيرون آمده و صف مي‌کشند تا اينکه به درب مسجد سپهسالار که محل اجتماع مجاهدين بوده مي‌رسند و در آن ازدحام با هر روش و حيله اي بوده به جمع رزمندگان وارد مي‌شوند و تا محل استقرار سران مجاهدين پيش مي‌روند و خان‌عمو نقش خود را به طور حرفه‌اي ايفا نموده و به شيوه مجاهدين شنبه به سران مجاهدين نفوذ کرده پس از چند روز از طرف دولت انقلابي والي يکي از ايالات جنوب شده و به مقصود خود که منافع شخصي،جاه و مقام بود نايل مي‌گردد! و عاقبت مشروطيت که به قيمت جان هزاران نفر مردم بيگناه و مجاهدين آزادي‌خواه و با ايمان و خرابي و ويراني‌هاي بيشمار و قتل و غارتهاي بسيار به دست آمده بود به دليل انزواي سياسي و نفوذ فرصت‌طلبان و مجاهدين شنبه چون خان‌عموها و عين‌الدوله‌ها درهرم قدرت منجر به شکست شد. در عصر ما نيز مجاهدين شنبه در نزاع گروه‌هاي سياسي بويژه اصولگرايان و اصلاح‌طلبان و در فراز و نشيب اصلاح‌طلبي دقيقا همچون مجاهدين شنبه مشروطيت عمل مي‌کنند منتها به صورت مدرن و به روز، که اين مجاهدين شنبه به دليل گستردگي و پيشرفت تکنولوژي به مراتب خطرناکتر از مجاهدين شنبه زمان مشروطيت هستند.هدف اصلي اين نوع اشخاص رسيدن به قدرت و ثروت به هر نحو و قيمت است به طوريکه در جريان سياسي مملکت ما کساني هستند که به خاطر حفظ منافع خود واطرافيانشان با همه شرايط خود را وفق داده و در همه دولت‌هاي بعد از انقلاب چه راست و چه چپ در پستهاي کليدي حضور داشتند در صورتيکه بسياري ازجوانان تحصيلکرده دلسوز و متخصص و متعهد و مديران کارآمد و مستعد که بايد تخصص و استعداد خود را در راه اعتلاي مملکت صرف کنند به دليل اينکه فرصت خدمت و اشتغال نمي‌يابند بالاجبار استعداد و تخصص خود را با محروم شدن از حقوق حقه خود به هدر مي‌دهند. در اين مقوله به بعضي از مشخصه‌ها و ويژگي‌هاي مجاهدين شنبه امروزين اجمالا اشاره و اکتفا مي‌کنم:

1-‌ تبيين و توجيه اهداف و منافع شخصي گروه خود در بين طرفداران و هواداران با زير سوال بردن طرفين نزاع سياسي و کانون‌هاي قدرت: مجاهدين شنبه سعي دارند در بين طرفداران خود قلمداد کنند که طرفين نزاع چه اصولگرا و چه اصلاح‌طلب بي رحم و به خون يکديگر تشنه و به دنبال کسب قدرت براي منافع خود هستند. در اين وضعيت انسان عاقل آن است که خود را به مهلکه نيندازد و با تدبير و خرد راه سعادت را که همانا منافع شخصي است پيدا کند. مجاهدين شنبه امروزين سعي دارند با اين نوع سخنان اخلاق ماکياولي و فرصت‌طلبانه خود را توجيه کرده و براي تحرکات خود رنگ مشروعيت بدهند.

2-‌ مجهز کردن طرفداران خود به ابزار و تکنيک و شعارهاي هر دو طرف نزاع: مجاهدين شنبه با زيرکي و چيره دستي خاص،طرفداران خود را چنان آماده مي‌کنند که بر فرض اگر جبهه الف زمام امور را به دست گرفت بتوانند نقش اين جبهه را به خوبي بازي کنند شعارها،پرچم،ابزار،لوگو،مهر،رنگ نماد و واژه‌هاي اختصاصي هر دو جبهه در نزد مجاهدين شنبه موجود است و به خوبي مي‌توانند در هر دو نقش بازي کنند و حتي سرآمد شوند.

3-‌ خاک و خون‌مالي: مجاهدين شنبه در موقع ضرورت و اقتضاي حال مي‌توانند سر وصورت خود را به خون مرغ و بوقلمون آغشته و يا خاک مالي نموده و ژست انقلابي،رزمنده،مذهبي و مستضعف دوست بگيرند و در صورت لزوم سرو صورت خود را اصلاح يا محاسن گذاشته با پيراهنهاي يقه مختلف بعضا خود را به صورت ديپلمات و با ژست روشنفکري و ديپلماتيک و از گسترش روابط و انزجار از رفتارهاي تند و خشن سخن مي‌رانند و بعضا نيز خود را به صورت مقدس مآب و مقلد محض در‌آورند در حالي که نه به انقلابي بودن و ديپلماسي و نه تقدس و تقليد باور و اعتقادي ندارند.

4-‌ نفوذ در بدنه اصلي قدرت هر دو جبهه و اعلام وفاداري به آنها‌: مجاهدين شنبه امروزين با حفظ ارتباط با سران هر دو جبهه در خلوت به هر يک از آنها اعلام وفاداري نموده و چنان گرم مي‌گيرند که گويا سالهاي سال رفيق شفيق يکديگر بوده و جان بر کف در خدمت ايدئولوژي و استراتژي جبهه مربوطه هستند آنان به هيچ نحو دوست ندارند اين ارتباط قطع گردد زيرا احتمال بروز هر حادثه‌اي در عالم سياست را به خوبي مي‌دانند.

5-‌ دعوت از سران هر دو جبهه براي استراحت، تفريح، سکونت و آرام‌گيري در خانه، باغ، ويلا و ييلاق‌هاي متعلق به ملت به حساب و نام مجاهدين شنبه وپذيرايي با گوشت مرغ و بوقلمون‌هاي اهدايي ديگران و گوشت آهوان بي‌زباني که شکار آنها براي مردم عادي قدغن وبراي مجاهدين شنبه تهيه آنها خيلي آسان است!!

6-‌ اقتدا به هر صاحب قدرت و ذي نفوذ: مجاهدين شنبه در ظاهر به هر ذي نفوذ و صاحب قدرت صالح و ناصالح تقليد مي‌کنند وگاها در مواقع نياز به افراد عادي داخل درقدرت نيز به عنوان مرجع و مقتداي خود اظهار ارادت و بندگي مي‌کنند!!

7-‌ پيشرفت‌هاي اقتصادي را پر رنگ جلوه داده وبه طرح‌ها و پروژه‌هاي اقتصادي مملکت بويژه مناطق آزاد به عنوان طعمه براي خود و اعوان و انصارشان مي‌نگرند و نه به عنوان امانتي که حاکميت وملت جهت خدمت به ملت و مملکت در اختيار آنها گذاشته است.چنانکه حضرت علي(ع)مي‌فرمايد:«ليس لک بطعمه بل في عنقک امانه»

8-‌ مجاهدين شنبه با لطايف‌الحيل و با شيوه‌هاي خاص خود، دلسوزان ومديران کار آمد و مستعد مملکت را که براي منافع خود مانع مي‌دانند پاپوش درست کرده وبا صحنه سازيهاي مختلف بويژه با انگ دگر‌انديشي وغير خودي و ... از صحنه به در مي‌کنند و...

بنابرآنچه گفته شد سوال اساسي اينست با ورود چنين افراد فرصت‌طلب چند جهره و مجاهدين شنبه به اردوي جنبش اصلاحات و تصدي مسئوليت‌هاي مهم بخصوص نمايندگي مردم چگونه مي‌توان اميد داشت که اين جنبش با وجود اين افراد که به اصول و مرام اصلاح‌طلبي ايمان نداشته و معتقد نيستند و خوي مقام‌پرستي و مال اندوزي در نهاد آنهاست و مدام چهره عوض نموده و تغيير موضع خواهند داد و بعضا فاقد تجربه سياسي، توان علمي ‌و مديريتي کافي مي‌باشند به اهداف خود نائل خواهد شد؟! ودرصورت عدم موفقيت اين جنبش، سران و گردانندگان جريان اصلاح‌طلبي براي اين جوانان که با هزاران اميد براي رسيدن به آرمانهاي خود به اين جنبش دل بسته‌اند و مردم شهيد‌پرور تهران که در اين دوره با راي به ليست اصلاحات وضعيت سياسي موجود را نقد نموده و باور خود را به نوعي به وجود احزاب و دموکراسي اعلام داشتند و يا اصلاح‌طلبان سراسرايران که خواهان توسعه سياسي، اقتصادي و فرهنگي و دموکراسي هستند چه پاسخي خواهندداشت؟! جنبش اصلاحات زماني به اهداف خود نائل خواهد شد که: با تدوين مرامنامه و منشور خود چارچوب اصلاح‌طلبي را تبيين نموده و تبديل به يک حزب فراگير شده و فراگير عمل نمايد، باعضوگيري، اعضا و هسته‌هاي خود را در سراسر کشور بشناسد و به اعضاي خود آموزش‌هاي لازم سياسي و مديريتي را بدهد، رهيافت خود را از شخص محوري به برنامه محوري تغيير دهد و از آنجا که اين جنبش تنها با پشتوانه و اتکا به سرمايه اجتماعي و انساني اصلاح‌طلبان قادر به بقا در قدرت خواهد بود همواره به عنوان مدافع حقوق مردم و مطالبات اصلاح‌طلبان و احياي ارزش‌هاي ديني، فرهنگي، اجتماعي وتوسعه سياسي و اقتصادي، لواي اصلاح‌طلبي را به نمايندگي از اصلاح‌طلبان کشورمان بر افراشته نمايد. و از انتخاب گزينه‌ها وکانديداهاي غير اصلاح‌طلب که يک خطا و جفاي استراتژيک غيرعقلايي است و هزينه آن از دست دادن اعتماد مردم و سرمايه هويتي جنبش اصلاح‌طلبي است پرهيز و مهمتر از همه بدنه جنبش را از وجود مجاهدين شنبه پاک نمايد.

همانگونه که مذهب اسلام را به دست علماي يهود نمي‌توان رواج داد اصلاح‌طلبي راهم نمي‌توان بوسيله خشونت‌طلبان و طرفداران قدرت و ثروت ومجاهدين شنبه بسط وتوسعه ورواج داد.تجربه تاريخي نشان مي‌دهد که ساختن يک جامعه اصلاح‌طلب به مصلحان معتقد و صادق نيازمند است نه افراد متلون سياسي غيرمعتقد ظاهرالصلاح.

*حقوقدان و کارشناس علوم سياسي

کد مطلب: 57548
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *