۱
دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۵:۳۹
برای جلیل شهناز ، استاد برجسته تار و موسیقی ایرانی

موسیقی ایران، بی سکاندار شد

موسیقی ایران، بی سکاندار شد
خبر کوبنده و ناگهانی بود ... جلیل شهناز، استاد برجسته تار بر اثر بیماری طولانی و کهولت سن، صبح امروزدوشنبه ۲۷ خرداد۱۳۹۲ در سن ۹۲ سالگی درگذشت. ناگهانی نه از آن نظر که احتمال چنین رخدادی غیر قابل پیش بینی بود که استاد شهناز سال ها در بستر بیماری به سر می برد و دیگر همگان می دانند که دست اجل چند وقتی است گلچین موسیقی ایران را یک به یک چیده و با خود می برد اما دراین میان، چیزی که شوکی برای اهالی و حتی علاقمندان موسیقی بود تنها نبود این هنرمند در میا ن ما نبود بلکه این بود که پس از او و چند تن از هم نسلانش چه برسرموسیقی ایرانی ای که او عمرش را بر سر آن نهاد، می آید؟
به گزارش فریادگر ، بی تردید جلیل شهناز را می توان به جرات بنیانگذار سبکی در تارنوازی نامید که در دوران حکومت مکتب تهران بر موسیقی ایرانی، تار ملیح مکتب اصفهان را به اوج شکوفایی خود در پایتخت رساند. دورانی که بعد از تاثیرات استاد وزیری با پیش زمینه بزرگانی چون آقا حسینقلی و درویشخان، قدرت نوازندگی در قوت مضراب و سرعت پنجه خلاصه می شد، نوعی تارنوازی در اصفهان و از خاندان هنر پرور شهناز شروع شد که با نبوغ جلیل شهناز (پسر کوچک خانواده) به اوج زیبایی و شکوه خود رسید.
شهناز تار را به گونه ای معرفی کرد که تکنیک صرفا «منحصر به درابها و ریزهای قوی و نیز پاساژهای سریع خلاصه نمی شد، بلکه مالش، ویبراسیونها (روی سیم و خرک)، پنجه کاری استفاده از تمام قسمتهای مضراب خور تار از خرک تا روی نقاره، اجرا دستگاهها با کوکهای متنوع نیز بخش عمده ای از تکنیک نوازندگی تار را تشکیل می داد. با ملاحظه سطحی بر شیوه نوازندگی او، اولین نکته ای که به ذهن متبادر می شود، سادگی و ایجاز جملات و نیز روانی تحریر ها و آواز است ولی با بررسی دقیق و همه جانبه در فن نوازندگی ایشان، سادگی و روانی شکل دیگری برخود می گیرد.»
به عبارت دیگر نغمات در عین سهولت ظاهری از لحاظ تکنیکی بسیار مشکل و حتی گاهی (در اجرا) غیر ممکن است و این مصداق بارز امری است سهل و ممتنع از اینرو آمیختگی غیر محسوس مفاهیمی چون سهولت و دشواری، ایجاز و پختگی، لطافت و صلابت در تارشهناز، باعث شدعده ای ساده انگارانه از کنار عظمت هنر این شهسوار تار عبور کنند و با بکار بردن اصطلاحاتی چون شیرین نوازی، موسیقی عامیانه گلستان همیشه خوش شهناز را در حد گلبنی پنج شش روزه تنزل دهند.
دوران تار نوازی استاد جلیل شهناز را می توان به سه بخش عمده تقسیم کرد: بخش اول زمانی است که استاد در جوانی و در اصفهان خلاقیت و استعداد خود را شهره همگان کرده بود.
برنامه های متعدد به همراه استاد حسن کسائی و با آواز خوانندگان مشهور آن زمان مثل تاج اصفهانی، ادیب، طاهرپور در رادیو اصفهان و اجراهای خصوصی فراوان با این اساتید خود دلیلی بر مدعی است. اما با سفر او به تهران و اقامتش به عنوان کارمند افتخاری شهرداری بخش دوم از زندگی هنری استاد شروع شد. این زمان مصادف بود با پخش برنامه های تخصصی موسیقی از رادیو و تلویزیون که جلیل شهناز از تکنوازان بی بدیل این دوران بودند.
این نوازنده تار در طول این دوره از زندگی هنری خود با هنرمندانی چون فرامرز پایور، حبیب الله بدیعی، پرویز یاحقی، همایون خرم، علی تجویدی، منصور صارمی، رضا ورزنده، امیر ناصر افتتاح، جهانگیر ملک، اسدالله ملک، حسن کسائی، محمد موسوی، تاج اصفهانی، ادیب خوانساری، محمودی خوانساری، عبدالوهاب شهیدی، اکبر گلپایگانی، حسین خواجه امیری و محمد رضا شجریان همکاری داشت و همین دوران طلای زندگی هنر اوست که نام شهناز را در موسیقی ایران زمین جاودانه کرد.
محمدرضا شجریان که از همکاران این دوره از فعالیت اوست، پیش از این درباره شهناز که او را استاد خود می نامید گفته بود: ساز شهناز تنها سازی است که آوازی است و من به دلیل تفکرات آوازی با صدای این ساز زندگی می گنم؛ در واقع بهتر است بگویم ساز شهناز در من زندگی می کند و من با ساز شهناز زندگی می کنم. ساز شهناز را باید شنید و من دوست دارم ساز وی را تنها- حتی بدون تنبک- بشنوم؛ به همین خاطر نمی توان درباره آن حرف زد.
شجریان با تاکید بر اینکه پیشنوند «استاد» برای ایشان کم است، خاطرنشان کرده بود :جلیل شهناز به بیان واقعی در نوازندگی تار رسیده است؛ چرا که در گیرودار ردیف و تقلید از دیگران نماند و مانند آبشاری خروشان در جریان است.
داریوش پیرنیاکان نیز درباره ایشان گفته بود :درویش خان در زمان خودش که تب و تاب تجدد غوغا می کرد، دست به ابتکاراتی زد؛ تب و تابی که از تفکر مشروطیت ناشی می شد و تکانی بس عجیب در عرصه مختلف و از جمله موسیقی، ادبیات، سینما، تئاتر و ... وارد کرده بود. درویش خان از این تفکرو تغییرات بهره جست و شروع به ساختن تصانیف، پیش درآمد، رنگ و...به شیوه ای جدید کرد.
پیرنیاکان آهنگساز ، نوازنده و عضو هئیت مدیره خانه موسیقی نیز درباره جلیل شهناز اینگونه گفته بود :جلیل شهناز هنرمندی است که زاوایای بسیاری در سازش نهفته است. وی علاوه براشراف کامل بر ردیف و رموز آن، ویژگی منحصر به فردی دیگری نیز داشت. جواب آوازهای شاهکارو بی نظیر، استفاده از تمام امکانات ساز، نواختن بسیاری از گوشه های مهجور، رعایت جمله بندی در نوازندگی از جمله ویژگی های نوازندگی جلیل شهناز است.
جلیل شهنازبه راستی همانند یک آبشاردرآن دوران درجریان بود و به همراه این آبشار، جریانی عظیم از موسیقی ایرانی را تعلیم و به راه انداخت . آبشاری که در چند دهه انتهایی عمرش با توقف برنامه های موسیقی رادیو و تلویزیون که پراکندگی اساتید موسیقی را در بر داشت خانه نشین شد و این آبشار به دست فراموشی سپرده شد . فراموشی ای دنباله دار تا زمانی که به قول شوالیه آواز ایران آخرین فرد از نسل غول‌های موسیقی از دست رفت» .
آری این فراموشی بسیار طولانی و دنباله دار بود تا اکنون برخی از مدیران بتوانند خود را سوگوار این عزیز از دست رفته نشان دهند و شاید در دل خشنود باشند که اسایتد موسیقی ایران یک یه یک بر خاک می افتند و کسی نیست راه آنان را ادامه دهد . حسن کسایی ، داریوش صفوت ، همایون خرم و اکنون جلیل شهناز همگی در یک سال گذشته رفتند و دریغ و درد که سکان موسیقی ایران بدون سکاندارباقی مانده و کسی نیست آن را از طوفان نجات دهد .
نویسنده : صبا رادمان
کد مطلب: 33821
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *