۱
دوشنبه ۳ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۹:۱۲
نگاهی به امنیت اجتماعی زنان در جامعه

ترس از یک جیغ دیگر!

ترس از یک جیغ دیگر!
هجدهمین نفری بود که با او حرف می ‌زدم، کمی فرق داشت. چادر به سر داشت کم سن و سال بود و احتمالا بیشتر از بیست سال نداشت گفت مسیر هر روزه اش هست و باید از مترو و تاکسی استفاده کند.
آزار را طور دیگری تعریف کرد، «گاهی نگاه هایشان اذیتم می کند، با فرار از نگاه ها خودم را خلاص میکنم، اما در تاکسی فقط نگاه نیست، جمع نشستن و کیف ما بین گذاشتن و حتی جلو نشستن کفایت نمی‌ کند. همیشه برای سوار شدن استرس دارم»
خلاصه حرف های هجدهمین نفری که درباره امنیت اجتماعی در وسایل حمل و نقل عمومی با او صحبت کردم هم مثل هفده نفر قبلی تاییدی بود بر عدم احساس امنیت زنان حتی در اماکن عمومی و استفاده از سیستم حمل و نقل عمومی.
نه بد لباس بود و نه بد پوشش، هیچ خط و خالی روی چهره اش نبود آرام و دردناک این ها را میگفت؛ «می فهمم که بعضی کار ها را عامدانه می کنند زمان زیادی صبر می کنم تا بتوانم صندلی جلوی ماشین بنشینم گاهی آن هم تاثیر ندارد راننده هم مرد است!»
درباره راهکار از او می پرسم کمی فکر می کند و دست آخر می گوید راستش نمی دانم! این که نه دیگر به دولت ربط دارد نه حکومت! شاید خانواده و آموزش و پرورش بتواند کاری بکند شاید آن هم نتواند! کل جامعه این مشکل را دارد! اما قطعا به کم کاری خانواده مرتبط است! یا حداقل من فکر می کنم ربطی به هم دارند!
نفر بیستم دانشجوی حقوق است می گوید قانون سکوت می‌ کند! وقتی چراغ قرمزی نباشد مردم از چهارراه ها رد می‌شوند! این هم مثل همان است قانون شاهد می خواهد! چه کسی دنبال دردسر است و حاضر ات شهادت بدهد؟ شاهد هم داشته باشی خودت را متهم می کنند که این چه وضع لباس پوشیدن است و اصلا این موقع این جا چه کار داشتی!
دوستش ادامه می دهد: یک بار یک نفر اذیتم کرد به پلیس گفتم اول از من پرسید پسر را می شناختی؟؟ گفتم نه! یعنی اول می خواست خودم را متهم کند و بگوید مشکل شخصی است! در حالی که آن کسی که اذیتم کرده بود یک مرد مسن بود! یعنی سن و سال هم ندارد!!
حرف هایش را با لبخندی که تلخی اش پنهان نیست می گوید و می روند.
بیست و سومین نفر زن میانسالی است، اونیفورم به تن دارد، می گوید هر روز برای رسیدن به محل کار از مترو استفاده می‌کند، می‌پرسم تا به حال دچار همچین مشکلی شده؟با افسوس سر تکان می هد:"محال است برای کسی اتفاق نیفتاده باشد! اصلا برای همین از مترو استفاده می کنم! در مترو اگر در ایستگاه مزاحمت ایجاد نکنند داخل واگن دیگر امن است همه خانوم هستند!" آرام می خندد.
نفر بیست و هفتم بیشتر صحبت می کند! نگاهش با تمام افراد قبلی فرق دارد درباره سکوت قانون صحبت می کنیم، می‌گوید: حتی اگر قانون سکوت کند ما نباید ساکت باشیم باید در همان لحظه جیغ بزنیم باید بگذاریم همه نظر ها به سمت او و کار کثیفی که کرده جلب شود! "ترس از یک جیغ دیگر" تنها راهی است که می ‌توان با آن اجازه نداد این افراد جرائت این را پیدا کنند که امنیت کس دیگری را زیر سوال ببرند.باید این در ذهنشان جا بیفتاد که اگر کاری کنند واکنشی به همراه خواهد داشت! همین سکوت است که به آن ها اجازه می دهد تا این حد مرزها را بشکنند! باید این در سرشان باشد که نکند این یکی هم داد و بیداد کند! باید از آبرویشان بترسند! من فکر می کنم نباید نگران آبرو بود و سکوت کرد! اتفاقا بی آبرویی برای کسی است که این کار را می کند زنان باید بفهمند مقصر نیستند!
هر کس که در این باره با او صحبت می کنم یک یا چند علت و راهکار می گوید هیچ یک غلط نیست! هر کدام می تواند شدت این خشونت های اجتماعی را بیشتر کند یا به آن ها دامن بزند، اما در نهایت تمام این علت ها به یک معلول ختم می شوند و آن "عدم امنیت اجتماعی" است.
مسئله در اتوبوس و تاکسی و حتی مترو تمام نمی شود! به محل کار می رسد! کوچه ها و خیابان ها را می گیرد و عرصه فعالیت را برای زنان تنگ و سخت می ‌کند
بین تمام این راهکار ها یکی باید انتخاب شود! سکوت و بی تفاوتی و یا "ترس از یک جیغ دیگر" زنان هر کدام یکی را انتخاب می‌کنند برخی جنگ و مقابله برای کم شدن این سبک تهدید های امنیتی و برخی سکوت برای ترس از آبرو ریزی و مواجهه، و بسیاری نیز ترس اجازه کاری جز سکوت را به آنان نمی دهد! اما همه به یک امید امنیتی بیشتر در فضاهای عمومی...
اما بهترین راهکار کدام است؟ کدام یک به بهبود وضعیت کمک می‌کند؟ برای پاسخ به این پرسش ها به سراغ یک جامعه شناس می‌ روم از مشاهدات و مصاحبه هایم می گویم و سوالاتم را مطرح می کنم، فکر می کند و در آخر می گوید:" این چیزی نیست که تا به حال روی آن کار شده باشد تا به حال مطالعه جدی در این باره صورت نگرفته و آمار قطعی هم وجود ندارد، اما محدود به ایران نیست، همان طور که محدود به سیستم حمل و نقل عمومی نیست و امنیت اجتماعی ممکن است در هر جایی حتی محل تحصیل به خطر بیافتد، کودکان هم _با درجه ای پایین از زنان- در خطر تهدید امنیت اجتماعی هستند" بعد از چندین بار تاکید بر این که متاسفانه هنوز روی این موضوع مطالعه جدی صورت نگرفته گفت:" البته نباید نگاه تک عاملی داشت، واقعیت این است که همان طور که شما در تک تک مصاحبه هایتان دلایل مختلفی برای وجود آزار جنسی و دلایل وجود و افزایشش شنیدید، دلایل بسیاری برای نقض امنیت اجتماعی وجود دارد! اما این که مهم ترین آن کدام است نیازمند مطالعه است". از جامعه شناس که خود یک خانم میان سال بود خواستم تا چند مثال از عواملی که به نظر او در این بحث نقش مهمی داشته اند نام ببرد. گفت:" شاید به تعداد متعرضین دلیل وجود داشته باشد اما یقینن بخش زیادی از خلا ها، بیماری ها، مشکلات، ناکامی ها و هرآن چه سبب شده تا یک تعارض کننده به یک تعارض کننده تبدیل شود به سیر جامعه پذیری و زیست اجتماعی فرد تعارض کننده باز می‌گردد." درباره راهکار می پرسم، این که برای بهتر شدن وضعیت چه باید کرد؟نگاهی به گزارش هایم می‌اندازد و می‌گوید :"قطعا یک راهکار و از جانب یک نهاد نمی تواند به بهبود وضعیت کمک کند، به همان اندازه که نیاز به قانون برای این مسئله وجود دارد نیاز به نهاد نظارت برآن قانون نیز وجود دارد دارد، ما قوانین خیلی خوبی داریم که متاسفانه اجرا نمی شوند! و ممکن است ما حتی از وجودشان بی اطلاع باشیم! بنابراین قانون صرف کافی نیست، من فکر می‌کنم علاوه بر نهادهای دولتی و حکومتی یکی از عواملی که اجازه می دهد این مسئله افزایش پیدا کند سکوت زنان در واکنش به این رفتارهای غلط اجتماعی است، زنان به خاطر حیا از ترس نگاه غلط اجتماعی و بسیاری دلایل دیگر سکوت را انتخاب می‌کنند در حالی که این سکوت خود آبی است بر آسیاب عاملین عدم امنیت اجتماعی زنان!".
گزارش : هدی محمدی
کد مطلب: 62443
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *