۱
دوشنبه ۳ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۹:۱۹
نگاهی به مزاحمت هاي خياباني برای زنان

هيس؛ زنان و دختران اعتراض نمي كنند!

هيس؛ زنان و دختران اعتراض نمي كنند!
آسمان شهر رخت سياه پوشيده است. هوا سوز سختي دارد ولي خبري از برف يا باران نيست. دختر جواني با لباسي كه به نظر لباس فرم شركتي مي آيد، كنار يكي از اتوبان هاي شهر منتظر تاكسي ايستاده است. ايستگاه اتوبوس 100 متر بالاتر قرار دارد اما تمام ساكنين آن اطراف مي دانند بعد از ساعت 8 شب ديگر خبري از اتوبوسي نمي شود.هنوز زمان زيادي از انتظار دختر جوان نگذشته است كه يك پژو 206 جلوی پایش ترمز می کند. دختر ناخودآگاه دستش به سمت مقنعه اش می رود و آن را جلوتر می کشد. مرد چندین بار بوق می زند ولی دختر توجه ای نمی کند. مرد با دادن فحشی زیر لب به سرعت از آنجا دور می شود و چندین متر بالاتر جلوی یک خانم دوباره می ایستد که آن خانم با لبخندی سوار ماشین می شود. در پیاده رو چند پسر دبیرستانی با دخترجوان بلند بلند صحبت می کنند. دختر احساس می کند گوشهایش چیزی نمی شنود و بیشتر خود را جمع می کند و دو سر ژاکت قرمز رنگ خود را به هم نزدیک می کند.هنوز زمان زیادی از عبور آن پسرها نگذشته است که سانتافه ای با مرد مسنی پشت فرمان آن جلوی پای دختر ترمز می زند. این بار دختر لرزی در بند بند وجود خود احساس می کند و به سرعت به پیاده رو پناه می برد. ولی مرد پیر هنوز آنجا ایستاده است. چند قطره اشک از چشمان دختر می ریزد. دختر در یک لحظه تصمیم می گیرد که به پلیس زنگ بزند. در همین حین که دختر جوان درگیر تلفن همراه خود است ماشین زرد رنگی نزدیک می شود. دختر با دیدن رنگ ماشین به سمتش پرواز می کند و سریع سوار تاکسی می شود و بعد از نیم ساعت طاقت فرسایی نفس آسوده ای می کشد.
مزاحمت های خیابانی یک تجربه اجتماعی هر روزه زنان و دختران سرزمین ما شده است. موضوعی که مخصوص زمان و مکان و قشر خاصی نیست. در انواع مزاحمت ها، حقی از حقوق شهروندان ضایع می شود. اما در بسیاری از موارد، نه کار به دادگاه و تنبیه مزاحم می کشد و نه فرهنگسازی گسترده ای برای کاهش بار مزاحمت اندیشیده شده است. متاسفانه هیچ آمار رسمی دقیقی از حجم و تعداد مزاحمت هایی که زنان در خیابان ها با آن مواجه می شوند وجود ندارد، اما نبود این آمار دلیلی بر کتمان ماجرا نیست. مزاحمت های خیابانی باعث از بین رفتن احساس امنیت در زنان می شود. اما بسیاری از زنان و دختران به دلایل مختلفی مثل جلوگیری از آبروریزی، نگاه اطرافیان، نبود پیگیری مناسب، ترس از اطرافیان و... از اعتراض و شکایت و برخورد با مزاحمین جلوگیری می کنند. در صورتی که مزاحمت های خیابانی در قانون مجازات اسلامی جرم محسوب می شود و برای آن محکومیت حبس از 2 الی 6 ماه و تا 74 ضربه شلاق در نظر گرفته شده است.
در همین راستا«مردم سالاری» به گفت و گو با شهروندان مناطق مختلف تهران پرداخته است و نظر آنها را راجع به مزاحمت های خیابانی جویا شده است.
تاکسی:پوشش مناسب
عینک دودیش را بر می دارد و می گوید:«خانم ها باید پوشش مناسبی داشته باشند تا امنیت بیشتری احساس کنند.» شهلا خانم مادر دو دختر است که ازدواج کرده اند. او معتقد است که زنان با پوشش خود می توانند برای خود امنیت ایجاد کنند. دختر جوانی که صندلی بغل راننده نشسته است با نظر شهلا خانم مخالفت می کند و می گوید:«مزاحمت های خیابانی ربطی به پوشش ندارد. برای زنان چادری نیز مزاحمت هایی ایجاد می شود. پوشش هر کس مربوط به خود فرد است و افراد دیگر حق ندارند براساس پوشش افراد برایشان مزاحمت ایجاد کنند.» مرد حدود 30 ساله ای که صندلی عقب تاکسی راحت نشسته است با صحبت های شهلا خانم و دختر جوان کمی خود را جمع می کند وسرش را به سمت پنجره برمی گرداند و بیرون را تماشا می کند. راننده تاکسی در حین اینکه به دنبال 200 تومن پول خرد می گردد تا به شهلا خانم بدهد، می گوید:«من 5 سال است در خط ولنجک به تجریش کار می کنم. فقط یک بار خانمی به من گفت که عقب نمی شیند چون خاطره بدی از کنار مرد ها نشستن دارد. دیگر اتفاقی نیافتاده است.» او هم با نظر شهلا خانم موافق است و معتقد است که پوشش خانم ها در نوع برخورد با آنها مهم است.
اتوبوس:استفاده از آژانس
مریم بلند می شود تا خانم سن بالایی روی صندلی اتوبوس بنشیند. او در همین حین می گوید:«من دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی هستم. کلاس هایی که دیروقت برگزار می شود باعث نگرانی من می شود. چون وقتی هوا روبه تاریکی می رود احساس ترس می کنم.» اتوبوس با سرعت زیاد ترمز می کند و همه به جلو پرت می شوند و مریم به سختی خود را نگه می دارد و ادامه می دهد:«تاکسی و اتوبوس بسیار در شب کم می شوند. به خاطر اخباری که هر روز از تجاوز و دزدی و مزاحمت ها می شنویم بسیار باید محتاط تر بود.»او اخم می کند و می گوید:«در تاکسی ها بسیاری بد می نشینند یا مزاحمت ایجاد می کنند ولی کاری نمی شود کرد. چون هرچه بگویید خانم ها را مقصر می دانند. در شب که افراد کمی در خیابان هستند احساس ناامنی بیشتری برای خانم ها وجود دارد.» خانمی که موهای بلوندش به صورت افشان صورتش را قاب گرفته است به مریم رو می کند و می گوید:«دختر ها شب ها نباید از خانه بدون همراه خارج شوند. پیشگیری بهتر از درمان است. شما باید از دانشگاه آژانس بگیری و به خانه بروی.» مریم با تعجب می گوید:«من هر روز دانشگاه دارم می دانید در صورت گرفتن آژانس چقدر باید پول رفت و آمد بدهم؟!»
مترو: واگن مخصوص بانوان
همینطور که به مژه هایش ریمل می زند و به آیینه جیبیش نگاه می کند، می گوید:«من احساس امنیت می کنم. چون همیشه مترو سوار می شوم و بقیه مسیر را با تاکسی می روم.» دوستش که در کنارش روی زمین نشسته است و هر از گاهی راجع به ریمل کشیدن او نظر می دهد ، می گوید:«ولی آنقدر هم امنیت نیست که نوشین می گوید. چند وقت پیش در خیابان تجریش پسری به من بی احترامی کرد، ولی وقتی داد زدم هیچکس کمکم نکرد. بعد از اینکه آن پسر فرار کرد، اکثر مردم می گفتند لباس بهتر بپوش تا کسی بهت گیر ندهد.» نوشین به میان حرف دوستش می آید و می گوید:«این مزاحمت ها دیگر عادی شده است. یک خانم در تهران باید عادت کند. بخواهد اعصاب خود را خراب کند فقط خودش آسیب می بیند چون کسی پیگیر نیست و جایی برای اعتراضی وجود ندارد. بهتر است زنان خودشان را سبک نکنند و بی صدا از کنار این مسائل بگذرند.»
مترو: واگن مختلط
«همین تفکیک ها باعث شده که جامعه به این روز بیافتد.» ساره که در واگن مختلط کنار پیرمرد روزنامه به دستی نشسته است، می گوید:«اگر از همان مدرسه دختران و پسران را تفکیک نمی کردند و مردان هم زنان را برابر و مثل خود می دیدند و دیگر اینگونه مزاحمت ها در وسایل نقلیه به چشم نمی خورد.» پیرمرد کنار ساره روزنامه اش را جمع می کند. عینکش را بر می دارد و داخل جیبش می گذارد و با دقت به ساره نگاه می کند. ساره ادامه می دهد:«به جای اینکه به مردان حقوق زنان و نوع برخورد به زنان آموزش داده شود، زنان را در خانه ها حبس می کنند یا تفکیک ایجاد می کنند یا به پوشش خانم ها ایراد می گیرند.» پیرمرد با نگاه تحسین به ساره نگاه می کند و می گوید:«من کارم سمت بازار است و بارها شاهد این بوده ام که مرد ها وقتی خانمی وارد قسمت مختلط مترو می شوند خود را جمع تر می کنند تا خانم راحتر بایستند یا جای صندلی خود را به خانم ها می دهند. من هم معتقدم اگر تفکیک نباشد مردها یاد می گیرند که به حریم خانم ها احترام بگذارند.»ساره با لبخندی رو به پیرمرد می گوید:«همینطور خانم ها هم یاد می گیرند که باید چگونه با آقایون رفتار کنند و با رفتار مناسب حریم خود را حفظ کنند.»مترو با حرکت ریزی ترمز می کند و پیرمرد با لبخند از واگن خارج می شود و دستی برای ساره تکان می دهد.
کافی شاپ: توهین به مردان
دور یک میز نشسته اند و راجع به مسائل مختلف باهم صحبت می کنند. دکور کافه به صورت کافه های فرانسوی درست شده است. نور بسیار کم با وسایل آنتیک و کتابخانه ای بزرگ که اولین موردی است که موقع ورود به چشم می خورد. نفیسه یکی از دختران جمع است. او زودتر از همه می گوید:«هیچ امنیتی برای بانوان در شهر وجود ندارد.هوا که تاریک می شود فقط در مکان های شلوغ می توان رفت و آمد کرد.» بنفشه که در حال خوردن پاستا آلفردو است وسط حرف نفیسه می گوید:«من بارها در تاکسی به مردهایی که نامناسب می نشینند تذکر داده ام و برخورد شدید کرده ام ولی آنها با پررویی می گویند به خودت شک داری!» نفیسه در حالی که ناخنش را می جود رو به بنفشه می گوید:«تو به اعتراضت باید ادامه بدهی تا راننده پیاده اش بکند.» نگار که دختر رنگ و رو رفته ای است در ادامه صحبت های دوستانش می گوید:«ولی من ترجیح می دهم که وسایل نقلیه تفکیک شود.اینطوری احساس امنیت بیشتری برای خانم ها ایجاد می شود.»امین که بوی ادکلنش بسیار مدهوش کننده است کمی از دمنوش گل گاوزبانش می خورد و با فشار دادن دندان هایش روی هم و اخم ریزی می گوید:«این توهین به مردان است. درصد افرادی که بیمار هستند در جامعه بسیار کم است. یک خانم خودش می تواند با رفتارش و نوع پوشش باعث شود هیچ مردی به آنها نزدیک نشود.» پارسا که کنار امین نشسته رو به امین می کند و می گوید:«ایول رفیق.من بارها از دست زنانی که در تاکسی کنارم می نشینند و خود را چنان جمع می کنند انگار مریضی خاصی دارم یا به طور مداوم تذکر می دهند ناراحت می شوم.» در همین لحظه سفارش های علیرضا و پارسا را می آورند.علی رضا که شیک قهوه سفارش داده است، کمی از آن می خورد و می گوید:«آن خانم ها مطمئنا در گذشته آسیب دیده اند که اینگونه برخورد می کنند.» دختران علیرضا را تشویق می کنند و نفیسه می گوید:«تا زمانی که زنان نتوانند از حقوق خود دفاع کنند باید شاهد اینگونه رفتارها باشند.»امید با نیش خندی می گوید:«چرا خانم هایی که مورد مزاحمت قرار می گیرند شکایت نمی کنند؟ من بارها شاهد مزاحمت هایی بودم که خانم ها فقط سکوت کرده اند.» نگار با لبخندی که مانند قهوه بدون شکرتلخ است، می گوید:«به کجا شکایت کنند و چگونه مزاحمت را ثابت کنند؟ فکر می کنید با این همه پرونده قضایی می آیند پرونده بوق زدن یک مرد یا بد نشستن یک مرد در تاکسی را رسیدگی کنند؟»
مرکز خرید:همیشه با همراه
مرکز خرید لوکسی در شمال شهر قرار دارد. بیشتر مغازه ها آف 50 درصد گذاشته اند. کف پاساژ آنقدر تمیز است که می توان رویش سرسره بازی کرد. زن و مرد دست در دست هم یک به یک مغازه ها را با دقت نگاه می کنند. مرد در حین نگاه کردن به مانتوهای زنانه می گوید:«خانم بنده بدون من جایی نمی رود. جامعه بسیار بی امن شده است. مردها امنیت ندارند دیگر تکلیف خانم ها مشخص است.» زن سعی می کند با دست آزادش مانتوی جلو باز خودش را مرتب کند تا زیاد کنار نرود و در ادامه حرف شوهرش می گوید:«من دو بار سوار یک تاکسی شدم که راننده اش پیرمردی بود.هر بار این آقا به من بی احترامی کرد و من شماره ماشینش را برداشتم. همسرم چندین بار با مراجع قانونی موضوع را در میان گذاشت، ولی فقط به آن پیرمرد تذکر داده شد وهنوز ایشان به عنوان راننده کار می کند. بعد از آن موضوع من بدون همسرم جایی نمی روم چون احساس امنیت ندارم.» مرد معتقد است که آدم خوب و بد در جامعه هست ولی بهتر است خانم ها با همراه در شهر تردد کنند.
باشگاه ورزشی: شکستن دنده
سمیه 190 متر قد دارد و مربی دفاع شخصی است. او همانطور که به کیسه بوکس ضربه می زند می گوید:«یک بار مردی مزاحمم شد و من دو دنده اش را شکستم. با اینکه او به من بی احترامی زشتی کرده بود و دوربین های راهنمایی و رانندگی ظبط کرده بودند ولی من مجبور شدم دیه آن آقا را بدهم و به سختی بتوانم ثابت کنم که او به من بی احترامی کرده است و به زندان بیافتد.» سمیه معتقد است که قانون باید به درستی به مسائل بانوان رسیدگی کند تا زنان جرات اعتراض داشته باشند. شاگرد سمیه که دختر توپری است و تازه شروع به ورزش دفاع شخصی کرده است همانطور که روی زمین باشگاه می نشیند تا خستگی در کند، در ادامه حرف سمیه می گوید:«خانم ها باید پشت هم باشند .اگر مردی به خانمی بی احترامی کرد همه خانم ها باید با آن مرد برخورد کنند. نه اینکه بگویند مشکل از خانم است یا ایراد از حجاب آن خانم بگیرند.»او معتقد است هر خانمی با هر پوششی باید احساس امنیت داشته باشد تا در خیابان ها رفت و آمد کند. او در ادامه می گوید:«خانم ها علاوه بر اینکه باید نگران دزدها و خلافکارها باشند باید نگران مزاحم های خیابانی هم باشند. این موضوع احساس امنیت زنان را بسیار کم می کند. در صورتی که خانم ها امروزه اکثرا شاغل هستند و باید فکری برای امنیت آنها کرد.»او معتقد است که باید آموزش های لازم را به پسران از سن کم بدهند تا اینگونه رفتارها را انجام ندهند و این کار آموزش و پرورش و خانواده ها است. خانم شفیعی که صاحب باشگاه است می گوید:«در کشور ما امنیت برای زنان بسیار خوب است. شاید افراد بیماری وجود داشته باشند ولی بسیار کم هستند.» او که روسری ساتن گل داری سرش کرده که با موهای شرابیش هارمونی زیبایی ایجاد کرده در ادامه می گوید:«من با همین پوششم در تهران احساس امنیت می کنم و حتی شبها گاهی به تنهایی به پیاده روی می روم.»او معتقد است که رفتار زنان به مردان اجازه می دهد که مزاحمت ایجاد کنند یا رفتار ناشایستی انجام دهند. اگر خانمی مقتدرانه رفتار کند هیچگاه مشکلی برایش ایجاد نمی شود.
دبیرستان دخترانه: مزاحم همیشگی
«دو ماه پسری در راه مدرسه مزاحمم می شد ولی جرات نمی کردم به پدر و برادرم این موضوع را بگویم.» ترنم سوم دبیرستان است و بسیار صورت زیبایی دارد. او ادامه می دهد:«ولی یک روز برادرم دید که آن پسر مزاحمم شده است و با دوستانش آن پسر را زدند و از او شکایت کردند.»همانطور که صحبت می کند به کوچه ای که پسر همیشه آنجا مزاحمش می شده است، می رسد و نا خودآگاه چادر کشدارش را جلو تر می کشد و می گوید:«من اشتباه می کردم. پدر و برادرم اصلا دعوایم نکردند و بسیار طرف من را گرفتند.» دختر کنار ترنم که دوست مدرسه اش است و هر روز بعد از مدرسه باهم به خانه می روند، می گوید:«همیشه وقتی مردی مزاحم خانمی می شود همه فکر می کنند آن خانم گناهکار بوده است. درصورتی که در بیشتر مواقع اینگونه نیست. به همین دلیل خانم ها از بیان موضوع مزاحمت واهمه دارند.»
آموزش صحیح، راهکار کاهش مزاحمت ها
طبق پرسش و پاسخ مردم سالاری از 150 شهروند تهرانی در مناطق محتلف اکثر آنها معتقد هستند که تربیت و آموزش نادرست باعث این مشکل اجتماعی شده است و راه حل اصلی آن آموزش صحیح است.متاسفانه به دلیل عدم آگاهی، افراد از حقوق شهروندی خود در برابر مشکلات اجتماعی سر خم می کنند، در صورتی که باید از حقوق خود دفاع کنند.همچنین به کودکان از سنین پایین باید حقوق شهروندی آموزش داده شود تا مشکلاتی مانند مزاحمت های خیابانی کاهش پیدا کند.
پرستو بهرامي راد
کد مطلب: 62444
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *