۰
جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۵۰
دبیرکل حزب مردم‌سالاری در برنامه جام جم شبکه اول صداوسیما:

مرجعیت رسانه‌ای به‌دلیل عملکرد نامطلوب صداوسیما و مضایق مطبوعات به خارج از کشور منتقل شده است

دوشنبه شب 17/07/1402 برنامه جام جم شبکه اول صداوسیما میزبان دکتر مصطفی کواکبیان، دبیرکل حزب‌مردم‌سالاری، مدیر مسئول روزنامه‌ مردم‌سالاری، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی و نماینده ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی بود. موضوع این برنامه مطالبه‌گری صداوسیما در دو سال گذشته بود.
مرجعیت رسانه‌ای به‌دلیل عملکرد نامطلوب صداوسیما و مضایق مطبوعات به خارج از کشور منتقل شده است
به گزارش مردم سالاری آنلاین،متن کامل این گفت‌وگو به شرح زیر می‌باشد.
کواکبیان در ابتدای این گفت‌وگو اظهارداشت:
بسم‌الله الرحمن الرحیم
بنده شاید در این چهار سال یکبار فقط به صدا و سیما آمدم و آن هم برنامه شیوه در شبکه چهار بود که حضور داشتم البته قبل از این شاید هر هفته من در صداوسیما بود چون خیلی انگیزه نداشتم اما این موضوع مطالبه‌گری انگیزه‌ای شد که بنده این دعوت را بپذیرم و خوشحال هستم که در خدمت عزیزان هستم و بنده هم در ابتدا درگذشت مرحوم کاویانی و مرحوم پسیانی را تسلیت عرض مي‌کنم و ایام ربیع و المولود را هم تبریک عرض مي‌کنم و امیدوارم که از این اسوه‌های بشریت یعنی رسول گرامی اسلام(ص) و امام جعفر صادق (ع) ما بتوانیم الگو بگیریم و به هر حال همین جا هم جا دارد که آرزوی پیروزی برای مردم فلسطین کنیم که برای احقاق حقشان درحال مبارزه هستند و ضمنا بنده این را هم عرض بکنم که به هر حال ما با این برنامه‌ها و گفت‌وگوها مي‌توانیم بحث مطالبه‌گری و پرسش‌گری را زنده کنیم چون اصلا وظیفه رسانه فقط این نیست که چهار تا خبر منتشر کنند بلکه باید پرسش‌هایی از مسئولین و دست اندرکاران مطالبه‌گری کنند.
* آقای کواکبیان شاید رسانه‌هایی از جنس مردم پایه اگر بخواهیم نامگذاری کنیم و رسانه‌هایی که تعامل جدی‌تری با فضای عمومی دارند یکی از کار ویژه‌های خودشان را بحث مطالبه‌گری و یا همین موضوعی که شما فرمودید پیگیری مسائل و مشکلات و مصائب عنوان مي‌کنند. صدا و سیما در دوره‌های متنوعی که پشت سر گذاشته این موضوع را داشته؛ همه روسا و یا احتمالا مدیران سازمان اهتمامی به این موضوع داشتند اما خب کار ویژه‌ای که در این دوره و در دوره تحول برای خودش انتخاب کرده یکی از مهم‌ترین مأموریت‌هایش این بود من مي‌خواهم بدانم این چقدر موفق بوده است؟
بله ببینید در یک نگاه منصفانه ما نمي‌توانیم بگوییم در این دوره دو ساله در رسانه ملی مطالبه‌گری وجود نداشته اما بنده معتقدم که بالاخره همه چی را باید مقایسه کرد و موقعیت‌های مختلف و زمان‌های متفاوتی که داشتیم من می‌خواهم بگویم انتقاداتی هم هست به این بحث مطالبه‌گری در این دو ساله که حالا شما حتما سوالاتی را دارید مطرح مي‌کنید ولی من صادقانه مي‌گویم که به هر حال یکی از معیارهای سنجش اینکه مطالبه‌گری در رسانه ملی وجود داشته یا نداشته درصد مخاطبان ما هست. من معتقد هستم که درصد مخاطبان افزایش پیدا نکرده در این دو سال و حالا قبلا مرکز تحقیقات صدا و سیما حتی به صورت شفاف نظرسنجی‌ها را در مورد برنامه‌های مختلف هر سال منتشر مي‌کرد ولی من اخیرا ندیدم که منتشر شود.
به میزان اینکه بالاخره این درصد اگر بالا باشد معلوم است مطالبه‌گری صداوسیما زیاد است یعنی مردم احساس مي‌کنند که حرفشان زده می‌شود مثلا در نوروز 94 حدود 79 درصد رسانه ملی مخاطب داشته است ولی الان هشت سال گذشته ما باید ببینیم که در این دو سال خاص چطوری بوده وضعیت و چه میزان است. من برداشتم این است که مخاطبین افزایش پیدا نکرده و برعکس کاهش پیدا کردند. مدیرمسئول روزنامه مردم‌سالاری افزود: بنده خودم رسانه‌ای هستم. پایگاه‌های خبری مختلفی داریم. روزنامه مردم‌سالاری داریم، روزنامه محلی و استانی هم داریم. من اعتقادم این است که مرجعیت رسانه‌ای الان از داخل کشور به بیرون از کشور منتقل شده و این یکی از بزرگترین آسیب‌ها است.
دبیرکل حزب مردم‌سالاری افزود: حالا حتی بحث پلتفرم‌هایی که مطرح مي‌کنید و یا مثلا بحث فضای مجازی و یا مثلا اینترنشنال و یا مثلا voa من معتقدم که مخاطبان آ‌نها خیلی زیاد شده. خب این یک دلیلی باید داشته باشد که دلخوشی از صداوسیمای فعلی وجود ندارد و به مراکز آنور آبی دلخوش مي‌کنند. معلوم هم هست آنها با اهداف خودشان و تبلیغات خودشان موضوعات را مطرح می‌کنند. این مرجعیت رسانه‌ای حالا در مورد مطبوعات هم هست؛ رسانه‌های بالاخره کاغذی و غیرکاغذی و این‌ها هم هست. یکی از دلایلی که باز ما مشکل داریم این است مطبوعات با انواع مضایق روبرو هستند همین چند وقت پیش یک دادگاهی داشتم البته خوشبختانه هیات منصفه هم بود و تبرئه هم شدم اما بالاخره خیلی از مطبوعات ما هم دست به عصا هستند من مي‌خواهم بگویم در صداوسیما نباید اینطوری باشد یعنی البته این مرجعیت رسانه‌ای باید بیشتر احساس بشود.
من معتقد هستم که بخشی از آن تیغ برانی که مي‌بینید شاید نتوانسته تاثیرگذار باشد واقعا آن محدودیت‌هایی که همین الان هم هست.
مثلا مورد خاص بحث بنزین خب اساسا اینها آمدند گفتند که در شورای عالی امنیت ملی تصویب شده و علاوه بر سران سه قوه به تأیید مقام رهبری هم رسیده است که هیچ کس دیگری نباید هیچ اعتراضی داشته باشد. همان روز در مجلس، آقای شمخانی آمد به ما ابلاغ کرد و دیگر جای اعتراضی نبود البته در مطالبه‌گری ما نباید بین دولت‌ها تفاوتی واقعا قائل بشویم حالا این دولت آقای رئیسی است آن دولت آقای روحانی؛ اگر واقعا مردمی باشیم برای مردم بخواهیم فکری کنیم ولی اتفاقا من مي‌خواهم بگویم صدا و سیما فرق مي‌گذارد.
وی افزود: الان وضعیت معیشتی مردم به شدت بحرانی است و تنگناهای معیشتی جدی دارند اما نمي‌بینیم در رسانه ملی دست بگذارند روی این تنگناهای اقتصادی بدی که مردم پیدا کردند صدا و سیمایی که بالاخره به عنوان رسانه ملی هست و از بیت‌المال ارتزاق مي‌کند در بحث مطالبه‌گری من خیلی شفاف بگویم بحث مسائل سیاسی هم هست. من واقعا اصلا کاری ندارم جناب آقای وحید جلیلی مثلا پسر خاله خودش را آوردند معاون سیاسی شدند. من اصلا به این چیزها کاری ندارم اما توی این دو سال عرضم این است که به شدت افت مباحث سیاسی در تلویزیون را داریم. من خودم شاید چهل بار در تلویزیون مناظره داشتم؛ مناظره‌های خیلی قوی در تلویزیون از همین شهردار فعلی تهران گرفته تا آقای حسین شریعتمداری. حتی یادم است آمدم در تلویزیون از مقام رهبری خواهش کردم برای رفع حصر حاج‌آقا کروبی، میرحسین موسوی و خانم رهنورد. شما توی این دو سال یک چنین برنامه‌ای در صداوسیما دیدید کسی بیاید اینگونه مسائل را مطرح کند؟ حالا تاج‌زاده را به هر دلیلی در زندان انداختند، بیاید یکی دلیلش را بگوید. در موردش بحث کنیم. من عرضم این است آن فضای سیاسی هم در این دو سال متاسفانه محدودتر شده غیر از آن مطالبات اقتصادی که بسیار هم مهم است. کواکبیان در ادامه اظهارداشت: من شبکه افق چند بار رفتم. آن موقع مي‌گفتند هشت درصد مخاطب دارد و وابسته به دوستان سپاه پاسداران بود. من آرزو مي‌کردم شبکه افق مثل سایر شبکه‌های تلویزیون شود اما متاسفانه مي‌گویم الان سایر بخش‌ها هم شبیه شبکه افق شد.
وی ادامه داد: یکی از فرمایشات مقام رهبری که زیاد هم تکرار شده جذب حداکثری و دفع حداقلی است، آیا صداوسیما در این مدت برعکس عمل نکرده است؟ بیشتر جذب حداقلی و دفع حداکثری است.
چقدر مخاطب جذب شده و چقدر افراد را آورده‌اید در مباحث مختلف سیاسی، اجتماعی، بین‌المللی و... بحث کنند، امیدوارم که این بحث‌ها تاثیر بگذارد و آقای جبلی که باید از این بحث‌ها حمایت کند. برویم سراغ جذب حداکثری و برعکس نباشد.
* مرز مطالبه‌گری و سیاه‌نمایی کجاست؟
من معتقدم در همین مدت خیلی دادگاه رفتیم، حرف‌های عجیب و غریب، مثلا یکبار بازپرس به من گفت شرمنده‌ام که می‌گویم ولی چون اینجا نوشته شده می‌گویم، اتهام شما تبعیت از فرح پهلوی است، و من گفتم ما چه کار به آنها داریم، گور پدر فرح پهلوی، گفتند شما در روزنامه‌تان عکس مهسا امینی را مشکی چاپ کردید و همان روز هم آنها عزای عمومی اعلام کرده‌اند. پس معلوم می‌شود شما از آنها تبعیت کرده‌اید، یک قرارگاهی به نام ثارالله به ریاست سردار نجات درست کرده‌اند و از ما شکایت کرده‌اند، واقعا اینطور نبوده که نگاهمان این باشد که بخواهیم حرف و مطالبات مردم را مطرح نکنیم، ما کجا و امکانات صدا و سیما کجا؟ ما واقعا چه کار کرده‌ایم که در همین مدت صدا و سیما بسیاری از مجریان خوب از صدا و سیما رفته اند بیرون، چرا؟ اتفاقا آنها مطالبه‌گری داشتند، عادل فردوسی‌پور کسی نبود که در بحث‌های ورزشی مطالبه گر نباشد، حتی آقای رشیدپور، مهران مدیری، رامبد جوان و علی ضیاء و امثال اینها. بخشی از این افراد حرف‌هایی که مردم دوست داشتند را می‌زدند و ما باید اینها را حفظ کنیم ولی می‌رویم آقایی را مي‌آوریم که پشت تریبون رسما فحش خواهر و مادر می‌دهد.
اگر واقعا مستند نتوانید حرف‌هایی را بزنید حتما دارید سیاه‌نمایی می‌کنید، ولی اگر بشود استناد کرد باید گفت، چرا اسمش را سیاه‌نمایی بگذاریم؟ واقعیت‌ها را هم باید گفت، در همین مدت بارها بحث‌هایی که دولت توفیقاتی داشته همان‌ها را برجسته کرده‌ایم ولی اینقدر ضعف وجود دارد که آن طرف وزن سنگین‌تری داشته؛ ما واقعا سیاه‌نمایی نکرده‌ایم و ویدئوهایی را هم منتشر می‌کنیم، معتقدیم باید حرف درست را زد، قبل از اینکه دادگاهی باشد معتقدیم سر سوزنی بخواهیم سیاه‌نمایی کنیم، در محضر الهی مسئولیت داریم و قیامتی هست و باید پاسخگو باشیم.
به نظر من اگر محور اکثریت مردم باشند (مردم به ما هو مردم)، من اکثریت را می‌گویم و ممکن است بین اقشار مختلف مردم تفاوت‌هایی هم باشد، مثلا می‌گوییم در انتخابات مجلس یازدهم 60 درصد مردم شرکت نکردند؛ خب اینجا 60 درصد اکثریت است، این 40 درصدی که شرکت کرده‌اند اقلیت هستند که با آمار مشخص می‌شود. نمونه دیگر در انتخابات ریاست جمهوری اخیر که 52 درصد مردم شرکت نکردند که اینها اکثریت هستند، مبنا اگر اکثریت مردم باشد مطالبه آنها محور اساسی باید باشد.
خب شما می‌گویید درباره زاینده‌رود بحث کرده‌اید و خوب هم هست، ولی اقشار مردم مثل بازنشستگان، چقدر به مشکلاتشان پرداخته شده توسط صدا و سیما، یا بحث برنامه هفتم و ... خب اینها مطالبات مردم است، یا در مورد جنبش زنان، اینکه بگوییم بحث مرحومه مهسا امینی گذشت درست نیست و باید ریشه‌ها مورد بررسی قرار بگیرد، اینکه خارجی‌ها و شبکه‌های خارجی سوء استفاده کردند درست اما ما چقدر بصورت ریشه‌ای بررسی کرده‌ایم.
ما می‌گوییم مطالبه‌گری باید بصورت مستمر باشد نه اینکه بصورت موردی در مواقع خاص باشد، بنده افتخارم این است که خود کارگرزاده بودم، قشر کارگر که الان با حداقل حقوق و زیر خط فقر زندگی می‌کند و مشکلات زیادی دارد چقدر مطالباتشان در صدا و سیما برجسته شده است.
من به عنوان عضو هیات علمی در یک دانشگاه عرض می‌کنم درباره اخراج اساتید چقدر بحث شده است در صدا و سیما؟
در مطالبه‌گری حتما باید پیگیری کرد تا به نتیجه برسد.
تلویزیون می‌توانست در بحث اقشار مختلف مباحثی را مطرح کند که کمتر به آنها پرداخته است، مثلا درباره موج مهاجرت پرستاران به خارج از کشور چقدر در صدا و سیما پرداخته شد، پرستاران مطالباتی دارند، چرا باید مهاجرت کنند، مدتی قبل آماری دیدم، از طرفی مهاجران افغانستانی در حال ورود به کشور هستند و از طرف دیگر 100 هزار نفر در صف مهاجرت هستند، باید بررسی کنیم چرا باید اینچنین باشد.
بحث مهاجرین ساماندهی شود خوب است، مهم‌تر از مهاجرین افغانستانی حکومت مستقر طالبانی است، خیلی جاها مهاجرین افغانستانی مي‌توانند کمک حال ما باشند، اما وقتی طالبان مي‌آیند و در ماجرای هیرمند آنطور دهن‌کجی به ما می‌کنند و اخیرا کلیپ‌هایی درست کرده‌اند که ما اصفهان را می‌گیریم، که البته بیخود می‌کنند، اما این‌ها هست.
اینقدر نظام طالبانی پر رو شده‌اند که اینطور با ما برخورد می‌کنند، در همین موضوع ارمنستان هم به یکباره از آذربایجان حمایت کردند، عرض من این است که دامن زدن به مطالبات واقعا در تلویزیون مشخص است که باید بحث‌های جدی صورت بگیرد، نمونه دیگر را بگویم، یک شبکه‌ای دارید به نام تماشا، من خودم شخصا خیلی نمی‌بینم ولی به واسطه خانواده گاهی که می‌بینیم سریال‌های تکراری پخش می‌شود، در سال‌های گذشته چقدر سریال جدید ساخته شده است؟ می‌شود کارهایی کرد، وقتی بعضی سریال‌ها را می‌بینم، می‌بینم بازیگران فوت کرده‌اند، خب اینها برنامه‌های قدیمی است، باید در تلویزیون تحولاتی انجام شود، من آقای مهران رجبی را دوست دارم ولی انقدر تلویزیون بد عمل کرده است که ایشان را جای دیگر راه نمی‌دهند، هنرمندان با دید خاصی به ایشان نگاه می‌کنند که نباید اینطور باشد، ایشان چوب همکاری با صدا و سیما را می‌خورد، مثلا احسان علیخانی چرا اینطور نیست و در بین همان هنرمندان جایگاه دارد، اگر کسی با صدا و سیما همکاری بکند زیر سوال می‌رود، بعضی دوستان شنیدند که من قرار است به این برنامه بیایم، گفتند مگر هنوز امید دارید به صدا و سیما، و من گفتم می‌روم و حرف‌هایم را می‌زنم. من می‌خواستم از این تریبون استفاده کنم و حرف‌هایی را در راستای کمک به نظام، کمک به اهدافمان بزنم و نمی‌خواهیم مردم سراغ رسانه‌های خارجی بروند، بلکه باید صدا و سیما اصلاح شود.
اینکه بگوییم دولت روحانی هیچ دستاوردی نداشته و ما هم در مردم سالاری هیچ انتقادی نداشتیم هر دو غلط است.
ما انتقاداتی به دولت روحانی داشتیم، گاهی می‌گویند اگر دولت روحانی خوب عمل می‌کرد آقای رئیسی نمي‌آمد، انصاف داشته باشیم، در همان زمان کارهای خوبی شد و ما هم در مواردی منتقد بودیم. دولت روحانی خودش را اصلاح‌طلب نمی‌دانست و ما هم اصلاح طلب نمی‌دانستیم، ما فکر می‌کردیم که با اندرزگویی غیرعلنی کار بهتر پیش می‌رود، من معتقد بودم که باید شفافیت بیشتری باشد.
ما را به عنوان وکیل الدوله می‌شناختند چون حمایت کرده بودیم، اینکه گفتیم رویمان نمی‌شود بگوییم حمایت کردیم منظورمان عمل به وعده‌ها و توقعات بود الان هم خیلی‌ها که اصولگرا هم هستند می‌گویند رویمان نمی‌شود بگوییم از رئیسی حمایت کرده‌ایم.
یک مثال دیگر بگویم موضوع اخیر را ببینید در رابطه با پیش ثبت نام مجلس، گفتند اگر کسی پیش ثبت نام نکند نمی‌تواند در انتخابات کاندیدا شود، خب این کار مجلس خوب نبود، صدا و سیما چقدر پرداخته است؟
خیلی از حرف‌های ما حمایت از کارگران، معلمان، بازنشستگان و ... است در روزنامه مردم سالاری.
الناس علی دین ملوکهم، فرهنگ‌سازی در بین مردم برخواسته از حاکمان و زمامداران است، اگر حاکمان قانون را دور بزنند، مردم می‌گویند وقتی حاکمان این کار را می‌کنند ما هم می‌کنیم که البته اشتباه است و باید به مردم توضیح داد، اما مردم واقعا در فرهنگشان که نشأت می‌گیرد از وضعیت عمومی کشور، همین کاری که مردم کردند برای رونالدو که من خیلی موافق نبودم اینطور انجام شود، این یک مورد دم دستی و جزئی است اما مي‌خواهم بگویم مردم برای خودشان توجیهی دارند که در دنیا رایج است و ... اگر جایی دیدیم مثلا خویشاوندسالاری و رانت‌خواری، ویژه‌خواری، آقازاده‌ها و... وقتی مردم می‌بینند، وقتی به مردم بگوییم حقوق یکدیگر را رعایت کنید می‌گویند به حاکمان بگویید، لذا الناس علی دین ملوکهم.
کمیته اطلاع رسانی حزب مردم‌سالاری
 
کد مطلب: 204501
برچسب ها: مصطفی کواکبیان
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *