۰
دوشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۰۹

وقتی وجدان مُرده اسیدپاش‌ها، ترس را به میان زنان می‌آورد

یک آسیب‌شناس اجتماعی؛ اسیدپاش‌ها را افرادی دچار اختلالات شخصیتی می داند که برای آن‌ها عذاب دیگران، لذت بخش است.
وقتی وجدان مُرده اسیدپاش‌ها، ترس را به میان زنان می‌آورد
«اسیدپاشی»؛ واژه‌ای رعب انگیز و تلخ که این روزها دهان به دهان بین مردم می چرخد. اگر تا دیروز شاهد رواج این پدیده بین زوج‌هایی که بنا به دلیلی از هم جدا شده اند یا اختلاف داشتند بودیم، یا انتقام جویی های عشقی پشت پرده این اقدام هولناک بود اما طی چند روز اخیر شکل جدیدتر این واقعه در اصفهان مشاهده شده است. افراد موتور سواری که بر صورت زنی که در حال رانندگی بوده است اسید پاشیده بودند. دلیل این اسید پاشی اما روابط عاشقانه، ناموسی، جدایی و ...نبود.

مقامات پلیس تاکنون تنها وقوع ۲ اسیدپاشی به زنان جوان این شهر را تایید کرده‌اند. بااین‌حال رسانه‌های داخلی و شهروندان اصفهان می‌گویند دست‌کم ۸ مورد اسیدپاشی در روزهای اخیر رخ داده‌است. در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های داخلی این گمان مطرح است که گروهی با انگیزه مقابله با زنانی که از نظر قوانین ایران "بدحجاب" تلقی می‌شوند، به صورت این زنان جوان اسید می‌پاشند. این درحالیست که امام جمعه اصفهان اسیدپاشی‌های اخیر در این شهر را محکوم کرده و بیان داشته است که چنین عملی پیگرد قانونی، مجازات شرعی و دیه دارد و اگر کسی مرتکب چنین کاری شده‌باشد، باید پیگیر بود چون اینگونه کارها در قانون و شرع هیچ مجوزی ندارد.

در همین رابطه دکتر هادی معتمد آسیب‌شناس اجتماعی و استاد دانشگاه علوم پزشکی به نامه نیوز گفت:" در واقع تیپ افرادی که اسیدپاشی می‌کنند، افرادی با مشکل روانی خاص یا دچار اختلال شخصیت عمیق هستند. خارج از این دو مقوله اگر بخواهیم به این مساله نگاه کنیم باید بگویم این‌ها افرادی با انحطاط اخلاقی بسیار شدیدی هستند که آسیب رساندن به دیگران آن هم آسیبی که میتواند بر تمام زندگی طرف مقابل تاثیر گذار باشد، چندان در وجدانشان سنگینی نمی‌کند. این افراد دچار انحراف شخصیت ضد اجتماعی (anti social) هستند و به نوعی در جامعه به عنوان آدم‌های شرور شناخته می‌شوند."

وی با بعید دانستن ارتباط بین افرادی که اسیدپاشی کرده‌اند با بحث امر به معروف و نهی از منکر و بحث حجاب و عفاف اجتماعی بیان کرد:"بعید می‌دانم که این اسیدپاشی‌ها در ارتباط با بحث حجاب باشد چون کسی که به قصد امر به معروف و نهی از منکر سعی در تغییر رفتار کسی دارد، نمی‌تواند چنین رفتاری از خود نشان دهد. اسیدپاشی رفتاری غیرانسانی، غیر اخلاقی و غیر دینی است که قطعاً واسطه‌ای برای امربه معروف و نهی از منکر نمی‌تواند باشد. چون اگر کسی بخواهد برای حجاب امربه معروف کند، اجازه استفاده از ضرب و شتم هم ندارد. به نظر می‌آید که افرادی در جامعه هستند که از این شرایط سوء استفاده می‌کنند. یا اشرار هستند که این کار را انجام می‌دهند یا افرادی که می‌خواهند بدنامی ایجاد کنند یا کینه ورزی شخصی داشتند. "

این آسیب‌شناس اجتماعی با اشاره بر عواقبی که درانتظار فردی است که بر او اسید پاشیده‌شده‌است، اظهارداشت:" بحث اسیدپاشی بدتر از شلیک با گلوله است چون اگر به کسی به گلوله شلیک کنیم، اگر فرد از بین نرود بعد از مدتی آسیب وارد شده درمان می‌شود و فرد می‌تواند به زندگی خود ادامه دهد ولی فردی که دچار اسیدپاشی شده‌است سال‍‌ها با عواقب آن باید زندگی کند. به نظر من اسید پاشی از کشتن انسان بدتر است. همچنین می‌توان خواست تا در تعیین جرم اسیدپاشی سخت‌گیری بیشتری در نظر گرفته‌شود. بهتر است بتوانیم مجازات‌های سنگین برای رفتارهای اینچنین که تمام عمر شخص را تحت تاثیر قرار داده و موجب رنج و عذاب دایمی او می‌شود، به تصویب برسانیم. چون فرد آسیب دیده هر روز احساس می‌کند که می‌میرد و باز هم زنده می‌شود و این شرایط تا پایان زندگی همراه او خواهدبود. "

معتمد ضعف قانونی را یکی از دلایل ادامه روند اسیدپاشی دانست و گفت:"وقتی به قوانین نگاه می‌کنیم می‌بینیم برای مثال اگر موجب شویم دست کسی بشکند، قصاص شکستن دست را باید بپردازیم. اما متاسفانه در بحث قصاص بحث روحی و روانی اصلاً مطرح نمی‌شود. مجازات فردی که اسید می‌پاشد ممکن است اعدام (در صورتی که موجب مرگ شده‌باشد) یا قصاص به شکلی که روی او نیز اسید بپاشند، است. تا بدین گونه بتواند درک کند که چه آسیبی به یک انسان وارد کرده و تمام عمر او را تخت تاثیر قرارداده‌است. اما قوانین باید جنبه روحی و روانی مسائل را هم در نظر بگیرند. ولی بیشتر جنبه آسیبی که به جسم افراد وارد می‌شود در نظر گرفته شده‌است. به نظر من زندان و مجازات‌های درنظر گرفته‌شده با آسیبی که اسیدپاشی بر فرد وارد می‌کند، سنخیتی ندارد."

این استاد دانشگاه در خصوص مشکل روانی افرادی که اسیدپاشی می‌کنند، بیان کرد:" افرادی که اسید پاشی می‌کنند ، دچار اختلال ضد اجتماعی هستند به همین دلیل در وجود این افراد خصلت وجدان وجود ندارد. پس از کاری که می‌کنند ناراحت نمی‌شوند، حتی ممکن است از کاری که انجام داده احساس رضایت هم کند. تعداد کمی از افراد اسیدپاش به صورت ناگهانی بر اثر فشاری که بر آن‌ها وارد شده چنین کاری می‌کنند. ولی در اکثر مواقع این کار با برنامه‌ریزی صورت می‌گیرد، که موجب می‌شود این افراد جز اشرار محسوب شوند. قوه قضاییه باید به شدت با این افراد برخورد کند. حدود سه درصد از مردان و یک درصد زنان دچار اختلال شخصیت ضد اجتماعی هستند. این‌ها افرادی هستند که می‌توانند از پیش برای هر گونه جنایت و کار غیر اخلاقی برنامه‌ریزی داشته‌باشند و متاسفانه مجازات‌هایی که در نظر گرفته شده پیشگیرانه نیست و ما شاهد تکرار این وقایع هستیم. "

مجرم مجازات نشود، جامعه سرخورده خواهد شد

با این حال مجازات فردی که دچار اختلال شخصیتی است تا چه حد درست است؟ افشین عبدالله نژاد وکیل دادگستری در این خصوص به نامه نیوز گفت:"با کمی اغماض می‌توان گفت تمامی افرادی که مرکتب جرم می‌شوند دارای شخصیت ضد اجتماعی هستند، که درجه ضد اجتماعی بودن بر حسب شدت و وضع جرم در نوسان است. در حقوق کیفری کلاسیک، از مجازات یک فرد سه هدف را دنبال می‌کنیم: اصلاح، ارعاب و مکافات. حقوق جزا در تأمین هدف اصلاح، تاکنون موفق عمل نکرده‌است، اما در تأمین اهداف دیگر از جمله ارعاب و مکافات به نظر می‌رسد که موفقیت‌های تحصیل نموده‌است، لذا بر فرض اینکه که از اجرای مجازات محکوم (در فرض شما اسیدپاش) تنبهی حاصل ننموده و یا عذاب وجدان نداشته‌باشد، برای تأمین دو هدف دیگر حقوق کیفری مبتنی بر ارعاب و مکافات قطعًا باید مجازات اجرا شود."

وی افزود:"با اجرای مجازات هدف ارعاب بدین شکل تأمین می‌شود که مجرم بر اثر ترس از اجرای مجدد مجازات از ارتکاب دوباره آن خودداری می‌نماید، که به آن ارعاب خاص می‌گویند و همچینین با اجرای مجازات و به تصویر کشیدن درد و رنجی که از اجرای ان حاصل می‌شود، افراد دیگر مستعد ارتکاب جرم با ترس از مجازات ار ارتکاب جرم منصرف می‌شوند که به ان ارعاب عام می‌گویند. تأمین هدف مکافات نیز بدین شکل است که، با ارتکاب جرم نظم عمومی خدشه‌دار و آسایش و امنیت مردم لطمه دیده‌است، بازگرداندن این وضع به شکل سابق جز با اجرای مجازات حاصل نخواهدشد، عدالت اقتضا می‌کند هر کسی که مرتکب جرم شده مجازات شود، و چنانچه این مجازات انجام نگیرد، ممکن است جامعه سرخورده از عدم اجرای مجازات ابتکار عمل را به دست گرفته و خود نسبت به مجازات و انتقام اقدام نماید که این امر خود منتهی به تولد دوباره دادگستری خصوصی و هرج و مرج خواهدشد. لذا اجرای مجازات حتی با فرض عدم اصلاح مرتکب ضرورتی اجتناب ناپذیر به نظر می‌رسد. البته موضوع مجازات مناسب و بازدارنده خود بحث مفصل و مطول دیگری است."
کد مطلب: 42378
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *