۱۱
دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۰۳
نگاهی به فیلم چشم و گوش بسته

کمدی در غیاب حواس پنجگانه

آخرین ساخته فرزاد موتمن به مانند بیشتر آثارش اقتباسی از سینمای کلاسیک آمریکاست.
کمدی در غیاب حواس پنجگانه
آخرین ساخته فرزاد موتمن به مانند بیشتر آثارش اقتباسی از سینمای کلاسیک آمریکاست. این بار او به سراغ  فیلم «شَرّ نبین، شَرّ نشنو»  (See No Evil, Hear No Evil) آرتور هیلر رفته است. این فیلم در سال ۱۹۸۹ در ژانر جنایی و سبک فیلم زوج هنری ساخته شد. «شر نبین، شر نشنو» به باور عموم منتقدان یکی از آثار کم اهمیت و ضعیف این کارگردان نامدار به شمار می‌رود. علیرغم اینکه «چشم و گوش بسته» اقتباسی وفادارانه از اثری متوسط یا ضعیف است، اما در میان آثار کمدی این روزهای سینمای ایران، حداقل‌های یک کمدی موقعیت و حتی اسلپ استیک (بزن بکوب) را دارد. ضمن اینکه در این فیلم، زوجی هنری در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند که می‌توان آنها را در موقعیت پیش آمده دنبال کرد و شرایط خاص آنها را در جهانی که در آن قرار دارند، پی گرفت. این زوج‌ها همواره در فیلم‌های کمدی دو شخصیت متضاد و متناقض اند که موقعیت‌های خنده آوری را می سازند. بهرام افشاری و امین حیایی در این فیلم با بازی قابل قبولشان توانسته اند به موقعیت‌های کمیکی برسند که همزمان، امکان تبدیل به یک کمدی سرگرم‌کننده را دارند و در پیشبرد داستان اصلی فیلم کارکرد خاص خود را ایفا می‌کنند. بدین معنی که علیرغم بیشتر کمدی‌های این سال‌ها پلان‌هایی اصطلاحا بامزه صرفا جهت خنداندن مخاطب نیستند؛ بلکه هر کدام در مسیر رسیدن به موقعیتی در راستای فیلمنامه حرکت می‌کنند.
سکانس اولیه فیلم «چشم و گوش بسته» با معرفی اجمالی شخصیت‌ها، با جنایتی آغاز می‌شود که در ادامه شخصیت‌ها به واسطه این جنایت سرنوشتشان به یکدیگر پیوند می‌خورد. زوج هنری فیلم، هر یک به دلیل نقص در یکی از حواس پنجگانه خود و قرار گرفتن در صحنه جنایت، به یکدیگر مرتبط می‌شوند و تا انتهای فیلم حضور یکی از آنها بدون دیگری قابل تصور نیست. این عدم امکان جدایی آنها، اساسا موقعیت‌های کمدی فیلم را می‌سازد. اما در این میان، حضور آناهیتا درگاهی در نقش زنی اغواگر و جنایتکار در کنار دیگر شخصیت‌های مرد فیلم، تبدیل به ابژه‌ای جنسی می‌شود که تمام شخصیت‌های داستان را به واسطه این ویژگی خود تحت تاثیر قرار می‌دهد. در سراسر فیلم بر عطر، شیوه راه رفتن مشهور به کت والکینگ، چکمه و پالتوی چرمین زن، تاکیدی غلوآمیز صورت می‌گیرد تا جایی که حضور او در میان دیگر شخصیت‌ها به واسطه این ویژگی به موقعیتی کمیک با سویه های اروتیک منجر می‌شود و به دفعات این موقعیت تکرار می شود. در حالیکه این تاکید بیش از اندازه، پس از چندین سکانس به کلیشه تبدیل می‌شود و به موقعیتی جدید نمی‌انجامد.
اما نکته دیگر، عدم دقت در شخصیت‌پردازی نابینایان و ناشنوایان است. نحوه تعاملات و رفتار این شخصیت ها در فیلم، نشان از کم اطلاعی یا نوعی عوام‌زدگی نسبت به عادات و کیفیت زندگی معلولان دارد تا جایی که در بعضی موارد، منجر به استفاده نامناسب از نقص این افراد به نفع خنداندن می شود. با توجه به اینکه فیلم سعی دارد ویژگی این افراد را بستری برای خلق موقعیت‌های کمیک خود قرار دهد، اما در اجرا دچار اشتباهات فیگوراتیوی می‌شود که به شخصیت‌پردازی لطمه وارد می‌کند. و به خلق موقعیت کمیک نیز نمی‌رسد.
مسئله اقتباس ویژگی دیگر این فیلم است. کارگردان در تیتراژ، عنوان فیلم اصلی را به عنوان منبع اقتباسی خود می آورد. اقدامی که کمتر در میان فیلم‌های ایرانی دیده می‌شود و از گذشته تا به امروز عوامل فیلم ها همواره، ذکر منبع را نقطه ضعف اثر خود می‌دانند؛ در حالیکه الهام از متن یا فیلم، مادامی که مولف آنرا کتمان نکند و با خلاقیت، متن را از آن خود کرده باشد، نه ضعف بلکه منبع الهام نام می‌گیرد.
در پایان باید گفت، هر چند آخرین ساخته فرزاد موتمن در کنار آثار قابل توجهش در زمره بهترین‌ها قرار نمی‌گیرد، اما در شرایطی که کمدی در سینمای ایران به ژانری سهل‌الوصول، مبتنی بر شوخی سبک کلامی، فاقد متن و شخصیت‌پردازی تبدیل شده، «چشم و گوش بسته» می‌تواند جایگاه قابل قبولی در میان آثار سینمایی این روزها بیابد.
رویا سلیمی
 
کد مطلب: 122801
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *