۰
جمعه ۸ دی ۱۴۰۲ ساعت ۲۱:۳۷

نهج‌البلاغه و خطرِ نشستن بر ثروت، رياست و منبر از راه «دين فروشي»!

هادی سروش
نهج‌البلاغه و خطرِ نشستن بر ثروت، رياست و منبر از راه «دين فروشي»!
يک سوال ذهن‌ها را خيلي به خود مشغول مي‌کند که در حواشيِ حکومت ديني چرا دين فروشي بازار داغ و پر رونقي دارد؟ چرا عده‌اي مشتاقانه سر از پا نشناخته به سوي آن مي‌دوند؟ مگر با دين فروشي چه چيزي را خريده و يا مي‌توانند بخرند؟
اميرالمومنين(ع) هدف «دين فروشي» را در سه خواسته دين فروشان معرفي نموده، و آن عبارت است از رانت اقتصادي و يا اختلاس براي جمع کردنِ ثروت، و يا دست پيدا کردن به ميزِ رياست و فرماندهي، و يا سروري معنوي بر آدميان! بدين معنا که افرادي که دين مي‌فروشند؛ مي‌خواهند ثروتمند شوند و يا رئيس باشند و يا به تريبون دين که خطبه و خطابه است دست پيدا کنند!
دين فروشي، اصطلاحي است که مي‌گويند براي اولين‌بار معاويه به کار برد؛ آنجا که درباره برخي کارگزارانش گفت: «من دين آنان را خريده‌ام.»
کسي که دين مي‌فروشد يعني با رفتارش بر باورهاي ديني - اخلاقي و يا فقهي-  آب مي‌بندد تا به يکي از آن سه مورد ذکر شده دست پيدا کند، يعني؛ براي رسيدن به خواسته‌هاي سه گانه رانت، قدرت، خطبه و منبر؛ با نام دين راحت دروغ مي‌گويد، راحت از جايگاه دين حکم صادر مي‌کند، راحت به اسم دين از بيت‌المال دزدي مي‌کند و چه بسا بر آن نام موسسه خيريه مي‌گذارد و يا بر ظرف بيت المال قاشق مي‌کشد و از آن به «نذورات و هداياي شخصي» نام مي‌برد، و يا راحت با کمک گرفتن از دين، رقيب خود را حذف مي‌کند، و...
آنچه خوانديد از آموزه‌هاي زيد و عمرو نيست تا بتوان با يک توجيه از زير بار سنگين آن جا خالي کند! بلکه عباراتي است که در خطبه 32 نهج البلاغه آمده و متن آن چنين است؛ «گروهي از مردمان دين فروش هستند؛ تا به ثروت برسند، و يا به قدرت و فرماندهي بالاتري دست يابند، و يا با دين فروشي از پله‌هاي منبر بالا روند! - «أَوْبَقَ دِينَهُ؛ لِحُطَامٍ يَنْتَهِزُهُ، أَوْ مِقْنَبٍ يَقُودُهُ، أَوْ مِنْبَرٍ يَفْرَعُهُ!»
شنيده‌ايد در حديث است آنچه در بني اسرائيل اتفاق افتاد در اسلام هم ديده خواهد شد.
قرآن از دين فروشي شخصيت‌هاي شناخته شده آنان چنين واگويه دارد؛
اول: دين را مورد معامله خود قرار مي‌دهند؛ «ولاتشتروا بـايـتي ثمنـا قليلا؛ - و آيات مرا به بهاي ناچيزي نفروشيد» (بقره /41)
دوم: حرف خود را به عنوان حرف دين جا مي‌زنند؛ «فويل للذين يکتبون الکتـب بايديهم ثم يقولون هـذا من عند‌الله»؛ - پس واي بر آنها که نوشته‌اي با دست خود مي‌نويسند، سپس مي‌گويند: اين، از طرف خداست!» (بقره /79)
سوم‌: بي توجه به مطالبه افکار عمومي هستند، مي‌بينند در جامعه رخدادهاي منفي از سوي حکومت‌ها و قدرت‌ها انجام مي‌شود و جامعه توقع موضع گيري از سوي عالمان ديني را در سر دارد، اما آنان مُهر سکوت بر لب نهاده و از سخني که مردم شديداً به آن و آگاه شدن از آن نيازمندند، دريغ مي‌کنند و همه چيز مي‌گويند مگر آنچه که مطالبه افکار عمومي و حق مردم است! «لتبيننه للناس ولا تکتمونه فنبذوه وراء ظهورهم» (آل عمران/187)
تنها نيروي فعالي که مي‌تواند بر دين فروشان شوريده و صبحِ خوش آنان را شبِ تيره کند؛ زبان و قلمِ عالمان راستين و نيز آگاهانِ جامعه است.
بدين ترتيب که عالمان راستين؛ بدون ترس، دين فروشان و دينِ بدلي آنان را معرفي مي‌کنند و آگاهان جامعه اعم از رسانه‌ها و جوانان؛ با روشنگري، بر تاريکخانه‌هاي رياست طلبي، استبداد سياسي و اختلاس و رانت اقتصادي و سوء استفاده از تريبونِ دين نور انداخته تا با برمَلا نمودنِ آلودگي‌هاي آنان حق مردم را زنده، و مانع از تضييعِ آبروي دين شوند.
بر اين دو گروه هزاران درود و سلام باد.
کد مطلب: 208955
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *