۰
سه شنبه ۸ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۱۸
مورینیو چگونه مربی موفقی شد؟

روز‌های خاص آقای خاص

خوزه مورینیو در بیستمین سال حضورش در عرصه مربیگری قرار دارد و به گفته خودش هنوز دنبال موفقیت‌های جدید است و می‌خواهد تاتنهام را پس از سالها قهرمان رقابت‌های مختلف بکند و خودش نیز تعداد قهرمانی‌هایش در باشگاه‌های مختلف را بیشتر کند و کماکان رکورد‌های مختلف را بشکند.
مورینیو و پدرش
مورینیو و پدرش
خوزه مورینیو در بیستمین سال حضورش در عرصه مربیگری قرار دارد و به گفته خودش هنوز دنبال موفقیت‌های جدید است و می‌خواهد تاتنهام را پس از سالها قهرمان رقابت‌های مختلف بکند و خودش نیز تعداد قهرمانی‌هایش در باشگاه‌های مختلف را بیشتر کند و کماکان رکورد‌های مختلف را بشکند. رکورد‌هایی که فقط در صورت آمادگی محض سرمربی در وجوه مختلف حاصل می‌شود و مورینیو تا قبل از سرمربیگری خود را کاملا آماده کرده بود.
مورینیو در 26 ژانویه 1963 در ستوبال پرتغال در خانواده‌ای کاملا فوتبالی به دنیا آمد. پدربزرگش مدتی رئیس باشگاه ویتوریا ستوبال بود و پدرش نیز یک دروازه‌بان حرفه‌ای بود و بعد‌ها مربی شد. مورینیو از کودکی شاهد یک جو فوتبالی بود و به تماشای مسابقات تیم‌های پدرش می‌رفت و در مربیگری هم به او کمک می‌کرد؛ او تیم حریف را آنالیز می‌کرد و تاکتیکی برای خنثی کردن ایده‌های رقیب می‌چید. فوتبال در همان ابتدا روی تلخش را به او نشان داد، زیرا در شب کریسمس 1984 در حالی که پدرش باشگاه ریو‌آوه را به فینال جام حذفی رسانده بود، اخراج شد و خوزه جوان این را فهمید که هر چقدر هم برنامه و توانایی داشته باشی، تنها چند بازی بدون پیروزی می‌تواند باعث اخراج مربی شود.
وی بین 1980-1987 در باشگاه‌هایی نظیر ریو‌آوه و بلنسس به عنوان مدافع بازی می‌کرد اما سرعت و استعداد زیادی نداشت و یک مصدومیت جزئی نیز باعث شد تصمیم بگیرد در 24 سالگی فوتبال را رها کند و وارد حیطه مربیان شود. در اولین گام با وجود مخالفت مادرش در انستیتو عالی تربیت بدنی در لسیبون، علوم ورزشی را فرا گرفت و به نظرات یکی از اساتید بنام، مانوئل سرجیو بسیار اعتقاد داشت. سرجیو معتقد بود یک سرمربی خوب باید علوم روانشناسی و جامعه‌شناسی و اطلاعات عمومی بسیاری را بلد باشد و در نهایت به کمک یک فن بیان قوی، بتواند اطلاعات را منتقل و بازیکنان را ترغیب به پیروزی کند و حس قدرت را به آنها منتقل کند. خوزه جوان تمام آن مباحث را به خوبی فرا گرفت و امروزه هر سخنش می‌تواند مانند بمب بترکد.
مورینیو بعد از اتمام تحصیلاتش با نمرات بالا، به عنوان معلم ورزش در مدارس بسیاری فعالیت کرد. او اکثرا به مدارس ویژه معلولین ذهنی می‌رفت تا به آنها کمک کند، روحیه‌ انسان دوستانه‌ای که در سایه صحبت‌های آتشینش گم شده است، در حالی که مورینیو همیشه با هوادارانش و کسانی که صادقانه رفتار می‌کنند، بسیار مهربان بوده است. نمونه آن هم هفته گذشته که یک خبرنگار مقدونیه‌ای از مورینیو خواست تا در صورت پیروزی به خاطر پدرش که فوت کرده بود و از هواداران او بود، با او عکس یادگاری بگیرد اما مورینیو گفت این باعث افتخارش است و نتیجه هر چه که باشد در هر مکانی که دوست داشته باشند می‌توانند عکس بگیرند.
در سال 1989 به عنوان مربی جوانان تیم ویتوریا ستوبال انتخاب شد تا رسما وارد دنیای مربیگری شود و در ادامه هم در دو باشگاه دیگر به عنوان مربی جوانان و استعدادیاب فعالیت کرد، تا اینکه در سال 1992 بابی رابسون، سرمربی معروف انگلیسی به عنوان سرمربی اسپورتینگ لیسبون انتخاب شد و مورینیو به عنوان مترجم به این تیم پیوست. این همکاری نقطه عطف زندگی او بود زیرا می‌توانست در یک باشگاه حرفه‌ای و دارای امکانات وسیع فعالیت کند و در طی سالهای آینده توانست با تیم‌ها، سرمربی‌ها، ورزشگاه‌ها و بازیکنان مختلفی آشنا شود و در موردشان تحقیق کند و باعث یک تجربه بسیار مفید پیش از سرمربیگری او شد، زیرا نسبت به شرایط مختلف بیگانه نبود و با ذهن تحلیلگر خود حساب همه چی را کرده بود.
مترجمی مورینیو را راضی نمی‌کرد و او نظرات تاکتیکی خود را نیز بیان می‌کرد و تیم حریف را آنالیز می‌کرد و رابسون نیز که انسان سخاوتمندی بود، پذیرای ایده‌هایش بود و در مورد اصول تاکتیکی با او صحبت می‌کرد. کار در اسپورتینگ اما زود به اتمام رسید و آن دو راهی پورتو شدند و توانستند جام‌های مهمی را فتح کنند سپس در 1996 رابسون هدایت بارسلونا را به عهده گرفت و مورینیو را نیز با خود برد به بارسلون برد تا تجربیات مورینیو رنگ جدیدی به خود بگیرد و در جایگاه بالاتری قرار بگیرد.
رابسون توانست جام حذفی، سوپر جام اسپانیا و جام در جام اروپا را فتح کند اما در لالیگا آمار جالبی نداشت و جای خود را به لوییز فن خال داد. فن‌خال شش سال موفق را در آژاکس سپری کرده بود و لیگ قهرمانان را نیز توانسته بود فتح کند. فن‌خال ابتدا او را به عنوان مترجم در تیم نگه داشت اما مورینیو بسیار عصبانی شد و معتقد بود با وجود آنالیزور بودن زیر نظر رابسون، این بی‌انصافی است. فن‌خال که از این جسارت خوشش آمده بود، وی را به عنوان دستیار سوم خود انتخاب کرد و مسئولیت آنالیز را به او واگذار کرد و سالها بعد گفت: او جسور و منظم و باهوش بود و هیچگاه نتایج آنالیز دیر به دستم نمی‌رسید.
مورینیو در بارسلونا توانست با ستاره‌هایی نظیر فیگو و رونالدو همکاری کند و تجربه آشنایی و هدایت ستاره‌ها را کسب کند. فن‌خال نیز که قابلیت‌هایش را می‌دانست؛ می‌گذاشت که مورینیو تیم را تمرین دهد و نکات فنی را به بازیکنان بگوید و در برخی مسابقات سطح پایین مورینو هدایت تیم را بر عهده می‌گرفت. وی در سال 2000 بارسا را ترک کرد و به کادر فنی بنفیکا پیوست اما خیلی زود توانست به عنوان سرمربی این تیم انتخاب شود و امپراتوری خاص خود را شروع کند. مورینیو حاصل، علم و تجربه فراوان است که بدون مهربانی‌های دیگران به دست نمی‌آمد.
 
سید مهدی داودی
 
کد مطلب: 137283
برچسب ها: سید مهدی داودی
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *