۱
دوشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۹:۳۹

آلودگی هوای خوزستان و جابه جایی در ردیف متهمان

خفگی یا مشکلات تنفسی بعد از اولین باران پاییزی به چالشی بزرگ درحوزه سلامت شهروندان اهوازی بدل شده است. چالشی برآمده از توسعه نامتوازن و تخریب لجام گسیخته محیط زیست منطقه به منظور استخراج منابع زیر زمینی و انحراف مسیر منابع آبی.
آلودگی هوای خوزستان و جابه جایی در ردیف متهمان
خفگی یا مشکلات تنفسی بعد از اولین باران پاییزی به چالشی بزرگ درحوزه سلامت شهروندان اهوازی بدل شده است. چالشی برآمده از توسعه نامتوازن و تخریب لجام گسیخته محیط زیست منطقه به منظور استخراج منابع زیر زمینی و انحراف مسیر منابع آبی.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، با افزایش آمار قربانیان و مراجعان به مراکز بهداشتی و انعکاس آن در فضای عمومی جامعه، امکان سرپوش گذاشتن برآن کم رنگ‌تر شد. شناخت دلیل اصلی این بحران مقدمه درمان آن عنوان شد و چند پژوهش دانشگاهی کلید خورد. دانشگاهی دولتی باید عوامل پیدایش فاجعه را که به احتمال زیاد دولتی بودند معرفی کند. این رگ و ریشه مشترک البته اطمینان بخش نیست. نتایج تحقیقات مرکزی کاملاً مستقل افکار عمومی را بهتر قانع می‌کند. همه مردم می‌دانستند و به عیان دست‌های ویرانگر را می‌دیدند و می‌شناختند و نیازی به این مقدمه چینی نمی‌دیدند، اما دوره، دوره علم است و مدیریت علمی. همه چیز باید از مجرایش می‌گذشت. پژوهش هم چراغ است و می‌تواند نور افشانی کند. متهمان احتمالی در برابر افکار عمومی به صف شدند. اما این بار در کمال ناباوری نام متهمی جدید در جمع دیده می‌شد؛ یک درخت. دقیق‌تر شکوفه‌های سفید و ریز درختی به نام کونوکارپوس که در ماه مهرشروع به گرده افشانی می‌کند. گیاهی سرطانی که همه خیال می‌کردند می‌تواند منجی باشد و فقر وحشتناک فضای سبز شهری را سامان بدهد، اکنون درجایگاه متهم ایستاده است. این خبر ناباورانه بود اما به مرور زمان و تکرار از زبان‌های مختلف جا افتاد و هضم پذیر شد. هرچند منتفدان این فرضیه موارد نقض می‌آوردند؛ مناطقی که این درخت به شکلی وسیع‌تر کاشته شد اما کسی را دچار تنگی نفس نساخت. همچنین باز از مناطقی نام می‌بردند که شهروندانش گرفتار حبس نفس شدند اما در آن شهر خبری از کونوکارپوس نیست. نمونه مورد اشاره شهر بصره است. شهری که با اهواز وجهی مشترک دارد و حالا گرفتاری مشابه. فعالیت گسترده و لجام گسیخته در زمینه نفت و حالا خفقان هر دو را بی هیچ تلاشی خوانده خوانده کرد .
داستان به این جا ختم نشد و خبر تکان‌دهنده شلیک شد. از میان متهمان ایجاد خفقان (نفت و نیشکر و...) کونوکارپوس در جایگاه متهم ردیف اول نشانده شد. گرده افشانی پاییزه این درخت و هم‌زمان شدنش با اولین باران فاجعه می‌آفریند ، پس برای جلوگیری از فاجعه و تکرار آن باید این درخت را مجازات کرد، حداقل با چیدن شاخه‌ها. شدت مجازات قطعاً به جایگاه متهم بستگی تام دارد. پس متهمان باید تلاش کنند تغییری در جدول ایجاد کنند. جابه جایی هم چندان دور انتظار نیست. نشاندن نفت یا نیشکر در جایگاه متهم ردیف اول هزینه‌ای سنگین دارد. یکی شاهرگ اقتصاد کشور است و دیگری هم بودنش هزار دلیل امنیتی را یدک می‌کشد. می‌ماند درختی که غیربومی لقبش می‌دهند. با چند میلیارد ریال و چند پیمانکار تشنه کار قلع و قمع می‌شود و...
اما در بصره کارشناسی خبره داستان را خیلی آسان شرح می‌دهد. ده‌ها تن دود براثر فعالیت‌های نفتی و صنعتی وارد محیط می‌شود و مواد سمی آن در فضا معلق می‌ماند. براثر تابش نور خورشید و فعل و انفعالات شیمیایی به ماده‌ای بسیار خطرناک بدل می‌شود. با بارش اولین باران، همراه قطرات آب همه این مواد سمی به سطح زمین برمی‌گردند. براثر برخورد آن مواد سمی با سطح زمین فاجعه شکل می‌گیرد. با شناخت درست و معرفی متهم اصلی به دور از هرگونه مصلحت بینی و ملاحظه کاری می‌توان نسخه پیچید و مانع تکرار فاجعه شد. ولی اینجا بصره نیست و تعیین جایگاه متهمان چندان آسان نیست. وزن متهم و هزینه تاوان مهم است.
ماجده روحی
کد مطلب: 62750
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *