۱
چهارشنبه ۲۳ تير ۱۳۹۵ ساعت ۱۸:۲۰
گفت و گو با بهنام محمودی فوق ستاره نسل گذشته والیبال ایران:

فرق ما و نسل امروز، لیگ جهانی بود

در رشته های تیمی گرچه همیشه تیم ورک حرف اول را می زند، اما همیشه هستند ستاره هایی که نامشان از بقیه هم تیمی ها برجسته تر می شود. تا همین چند سال پیش، همان زمانی که والیبال هنوز به این انداره به خانه های مردم راه نیافته بود، یک نام بود که همه او را می شناختند و صرفا به خاطر قد و قامتش نبود که در یک جمع بیش از سایرین دیده می شد، بلکه ستاره بودنش او را از همه متمایز می کرد.
فرق ما و نسل امروز، لیگ جهانی بود

در رشته های تیمی گرچه همیشه تیم ورک حرف اول را می زند، اما همیشه هستند ستاره هایی که نامشان از بقیه هم تیمی ها برجسته تر می شود. تا همین چند سال پیش، همان زمانی که والیبال هنوز به این انداره به خانه های مردم راه نیافته بود، یک نام بود که همه او را می شناختند و صرفا به خاطر قد و قامتش نبود که در یک جمع بیش از سایرین دیده می شد، بلکه ستاره بودنش او را از همه متمایز می کرد.

بهنام محمودی، اسپوکر فوق العاده نسلی که حضور در المپیک و لیگ جهانی را تجربه نکرد اما به جایش تا دل تان بخواهد افتخار انفرادی داشت. اولین لژیونر والیبال ایران که حضور در لیگ معتبر ایتالیا را تجربه کرد. نام او در تاریخ والیبال ایران همیشه می درخشد.

بهنام آنقدر در دوره خودش افتخارآفرین بوده که حالا حسرت این را نمی خورد که چرا در بین تیم امروزی نیست، حالا او با پرش ها و ضربات محکم و قدرتی شهرام، احساس غرور می کند. درحالیکه تیم ملی والیبال ایران تا چندی دیگر باید در ریو به مصاف حریفان قدرتمند المپیکی اش برود، با کاپیتان اسبق تیم ملی والیبال ایران همکلام شدیم.

صحبت های ستاره پیشین تیم ملی با "مردم سالاری" را در زیر می خوانید:

 

** آقای محمودی شما فوق ستاره تیمی بودید که نتوانست افتخارات جهانی را تجربه کند. از اینکه امروز در تیم ملی نیستید، حسرت نمی خورید؟

این نظر لطف شماست، اما حسرتی برایم وجود ندارد. اتفاقا خیلی ها از من می پرسند که دوست داشتم امروز در تیم ملی بودم یا نه، من در مقطعی در تیم ملی بودم و افتخاراتی هم کسب کردیم، خب من کارم را با فوتبال شروع کرده بودم اما نتوانستم در این رشته بمانم و کارم به والیبال رسید، قسمت ما این بود. امروز توجه ها به والیبال خیلی زیاد است، اما ما هم در مقطع خودمان تاثیرگذار بودیم و از این بابت هم خیلی خوشحالم. مهم این است که هر کسی در موقعیت زمانی و مکانی خودش تاثیرات خوبی روی رشته ای که درآن فعال است، بگذارد. والیبال آرام آرام رشد کرد و خیلی خوشحالم که امروز به این جایگاه رسیده، بهتر از این هم خواهد شد. در نسل ما هم خیلی بازیکنان خوبی داشتیم، بعد از ما هم بازیکنان خوبی به تیم ملی آمدند و راه همین است که نسل ها تغییر می کنند و بازیکنان در رفت و آمد هستند.

 

** شما در آن نسل قبلی لژیونر شدید. یعنی در تیمی که محدوده افتخاراتش از آسیا گذر نکرد، افتخارات فردی زیادی کسب کردید.

بله من اولین لژیونر بودم که سه فصل در ایتالیا بازی کردم. امروز هم فکر می کنم چندین بازیکن ما هستند که می توانند لژیونر شوند و شرایط خوبی برای عقد قراردادهای مناسب با دیگر کشورها دارند که اکثرا هم ترجیح می دهند همینجا در لیگ خودمان بمانند. البته من هم که رفتم خوب پول نگرفتم و چندان هم آش دهان سوزی برایم نشد، اما جدای از بحث مالی، توانستم والیبال ایران را به دنیا بشناسانم. سیستم آنالیز را به ایران آوردم، بین مربیان و بازیکنان مان با دنیا ارتباط برقرار شد. در پی آن نیز پیشرفت صورت گرفت، هم در سطح بازی خودم و هم درنهایت والیبال ایران، پارک کی وون را هم آوردیم ایران، او از سیستم آنالیز استفاده کرد، آن ابتدا همه مسخره می کردند چون نه مردم و نه مربیان ما از این سیستم چیزی نمی دانستند، اما آرام آرام همه چیز به روز شد، از نظر فنی پیشرفت کردیم، در علم تمرین، تغذیه، بدنسازی و ... اینها همه تاثیراتی بود که لژیونر شدن داشت. در ایتالیا هم نسبت به ما شناخت ایجاد شده بود.

 

** گفتید که پول خوبی نگرفتید، چرا؟

در آن مقطع مثلا اگر به دیگر بازیکنان شان 300 میلیون می دادند به من 50 میلیون پرداخت می کردند چون والیبال ما شناخته شده نبود، ولی امروز همه والیبال ایران را می شناسند. ایتالیایی ها کار مرا در یک تورنمنت دیدند، آمادگی جسمانی و شرایط فنی ام را دیدند و بعد پیشنهاد دادند، سال به سال شرایط قراردادم بهتر می شد. اما امروز که در بین هشت تیم برتر دنیا هستیم وضعیت فرق می کند. امروز اگر بازیکن ما لژیونر شد مانند آنها پول می گیرد.

 

** اکنون که والیبال ایران به این جایگاه رسیده، لژیونر شدن بازیکنان باز هم اینقدر سود دارد؟

اکنون لیگ ما جز سه، چهار لیگ برتر دنیاست که بازیکنان در سطح بسیار حرفه ای بازی می کنند. در ایران هم پول های خوبی ردوبدل می شود و به خاطر همین بازیکنان دوست دارند در همین ایران بمانند. علم مربیان مان خیلی بالا رفته، باشگاه ها امکانات بهتری دارند و شرایط حرفه ای گری رعایت می شود. حتی بسیاری از بازیکنان خوب دنیا علاقمندند که به لیگ ما بیایند و این نشان از کیفیت کار ما دارد. البته ناگفته نماند که کیفیت بازی ها و بازیکنان بالاست اما هنوز هم از نظر کمیته مشکلاتی وجود دارد. شاید 50 درصد باشگاه های ما آن امکانات لازم و سالن های مناسب را در اختیار نداشته باشند. یا اینکه یک سال تیم می دهند و سال دیگر اصلا در لیگ حضور ندارند، گاهی برخی تیم ها بعد از دو سه سال هم نمی توانند با بازیکنان شان تسویه حساب کنند، این با شرایط حرفه ای نمی خواند.

 

** علاوه بر لیگ ایتالیا، شما همیشه در تیم های بزرگ ایران بازی کردید.

11 سال پیکان بودم، یک سال صنام، یک سال هم ارومیه، سه سال هم که ایتالیا بازی کردم. در تیم هایی که حضور پیدا کردم همیشه جزو سه تیم برتر می شدند. من 10 دوره با تیم های ایرانی در جام باشگاه های آسیا حضور داشتم که هشت دوره آن منجر به کسب مدال شد.

 

** فکر می کنم چیزی تحت عنوان بازی خداحافظی برای شما برگزار نشد؟

من تا فصل 89- 90 بازی کردم. اتفاقا یکی از چیزهایی که همیشه ناراحتم می کند، همین است که من نه از تیم ملی و نه باشگاهی خداحافظی رسمی نکردم. بازی خداحافظی نداشتم، این یک کاری بود که خیلی دوست داشتم اتفاق بیفتد اما خب از سمت فدراسیون اقدامی صورت نگرفت و این همیشه برای من یک نقطه منفی است. فکر کنید امسال بازی کردم و سال بعدش تصمیم گرفتم به خاطر وضعیت بدنی ام دیگر بازی نکنم، به همین شکل کارم تمام شد.

 

** چه شد که این همه کارتان استمرار داشت؟

خودم که اعتقاد دارم اگر زانویم خراب نمی شد، اگر جایگزینی در بازی ها برایم بود که همیشه به صورت فیکس در ترکیب نباشم، تا امروز هم می توانستم در سطح بالا بازی کنم چون همیشه سالم زندگی کردم، چون حاشیه نداشتم، شب سر ساعت می خوابیدم و هر روز 7 صبح بیدار می شدم. این روال حتی در روزهای تعطیلم نیز ادامه داشت. همین حالا هم که دیگر بازی نمی کنم، روزی نیست که تمرین نکنم و وزنه نزنم. چون حرفه ام ورزش بود. مثل زین الدین زیدان که می گفت حسرت این را داشتم که ساعت 11 شب پاریس را ببینم، من هم واقعا حسرتم این شده بود که یک شب بتوانم به مهمانی بروم، یا روز مسافرت باشم. به هر حال این شغلی بود که انتخابش کرده بودم و دوست داشتم سلامت زندگی کنم. یکی از خصوصیات اخلاقی من این است که یا کاری را شروع نمی کنم یا اگر استارت یک کاری را زدم باید به نحو احسن تمامش کنم و همیشه تلاش می کنم که بهترین باشم. به خاطر همین بود که هم درسم را خواندم و اکنون دکترای مدیریت ورزش از دانشگاه تهران دارم، از نظر اقتصادی قوی هستم، از بُعد اجتماعی ارتباطات خوبی دارم، از نظر خانوادگی هم توانستم هر کاری که از دستم برمی آمده برای خانواده ام انجام دهم. اینها برایم خیلی ارزشمند است. این خیلی برایم مهم است که شهرام هم سمت والیبال کشیده شد.

 

** به مربیگری فکر نمی کنید؟

حالا فعلا نه، چون وارد بحث مدیریتی شده ام و در شورای

یکی از چیزهایی که همیشه ناراحتم می کند، همین است که من نه از تیم ملی و نه باشگاهی خداحافظی رسمی نکردم. بازی خداحافظی نداشتم، این یک کاری بود که خیلی دوست داشتم اتفاق بیفتد اما خب از سمت فدراسیون اقدامی صورت نگرفت و این همیشه برای من یک نقطه منفی است. فکر کنید امسال بازی کردم و سال بعدش تصمیم گرفتم به خاطر وضعیت بدنی ام دیگر بازی نکنم، به همین شکل کارم تمام شد
شهر کرج حضور دارم. البته به اینکه در سطح ملی کار مربیگری را ادامه دهم علاقه دارم و حتما هم این کار را خواهم کرد، البته معلوم نیست که به این زودی ها باشد. من این روزها در خانه والیبال تدریس می کنم و تیم والیبال کرج را هم دارم.

 

** پیشنهاد همکاری با تیم ملی داشته اید؟

زمان ولاسکو خیلی علاقه داشتم که همکاری کنم، پیشنهاد هم شد ولی شرایطی بود که درنهایت قبول نکردم. نمی خواستم صرفا کنار تیم باشم، می خواستم کار کنم.

 

** لوزانو را چطور می بینید؟

جزو مربیان خوب دنیاست، با این سطحی که امروز والیبال ما پیدا کرده، یک مربی نهایتا 15 تا 20 درصد در کار نقش دارد و اینجور نیست که خیلی تعیین کننده باشد. نقش مربیانی مثل لوزانو و ولاسکو بین 15 تا 20 درصد است.

 

** شما چقدر در والیبالیست شدن شهرام محمودی نقش داشتید؟

شهرام پسر خیلی خوبی است، که خیلی به والیبال علاقه داشت. ما دو برادر دیگر هم داریم اما درنهایت فقط شهرام توانست به این سطح برسد. البته می دانید که معمولا فرزند قهرمانان هیچ وقت مانند پدرشان نمی شوند اما شهرام به عنوان برادرم خوب عمل کرد. اگر هِرم مازلو را در نظر بگیرید، شهرام از نظر نیازهای فیزیولوژیکی تامین بود، که من نبودم، او امنیت داشت که من نداشتم، از نظر انگیزشی اما شرایط خیلی خوبی داشت، از همان نوجوانی دوست داشت که بازی کند و به فضای رقابتی علاقه داشت، همین شد که به موفقیت هم رسید.

 

** اینطور که معلوم است در گذشته زندگی سختی داشته اید؟

ما در یک منطقه محروم در مهرشهر کرج زندگی می کردیم، پدرم راننده کامیون بود، یک خانه خیلی ضعیف داشتیم اما شکر خدا وضعیت تغییر کرد. برای رسیدن به آن هم خیلی تلاش کردیم.

 

** با آمدن ولاسکو شرایط والیبال ایران خیلی تغییر کرد، اما حتما قبل تر از آن هم خیلی ها در راه پیشرفت نقش داشتند.

خواهش می کنم نگویید که والیبال ایران با ولاسکو به اینجا رسید، پس اگر اینطور بود باید بعد از رفتنش کار والیبال ما هم متوقف می شد و در آسیا پنجم و ششم می شدیم. الحق ظرفیت والیبال ما خیلی بالاست، ولاسکو هم در مقطعی آمد که خوب کارش را انجام داد و تیم به نتیجه رسید. من حتی حاضرم در این خصوص مناظره هم برگزار کنم. مگر امروز والیبال ما قهرمان جهان و یا قهرمان المپیک شده که اینطور می گوییم. در مقطع ما دوم آسیا شدیم، حالا قهرمان آسیا می شویم، این فقط یک پله اختلاف است. در آن مقطع از نظر مالی شرایط امروز را نداشتیم و نتوانستیم میزبانی لیگ جهانی را بگیریم. وگرنه ما هم همیشه جزو سه تیم برتر آسیا بودیم. آن زمان که تیم ملی چین را می بردیم حالا هم می بریم. خیلی هم فرقی نکرده، اختلاف بزرگ آن دوره با امروز حضور در لیگ جهانی است، وقتی تیم به لیگ جهانی راه پیدا کرد بازیکنان ما اینقدر معروف شدند، درحالیکه در دوره ما اینقدر بازیکنان معروف و شناخته شده نبودند. مردم بیشتر من، ترکاشوند و نادی را می شناختند. آن زمان اینقدر پخش مستقیم نداشتیم. امروز لیگ جهانی را از والیبال بگیرند، چقدر پخش زنده داریم؟ حتما اگر در آن مقطع هم به لیگ جهانی می رفتیم، والیبالیست ها همینقدر مطرح می شدند و شاید بیشتر از این هم ترقی پیدا می کردیم.

 

** دلیلش چه بود که به لیگ جهانی نرفتید؟

یا فدراسیون خودمان نمی خواست یا فدراسیون جهانی نمی گذاشت. آن زمان هم ما والیبال بدی نداشتیم. اما قبول دارم که نسل جدید در کلیات بهتر از نسل ماست. ما سوپراستارهایی داشتیم که در چند مقطع می درخشیدند. شما فکر کنید مثلا من اگر با آن شرایط فنی و جسمانی در تیم امروز بودم، چه می شد. من 14 سال عضو تیم ملی بودم و هیچ آسیب دیدگی سنگینی نداشتم، همیشه هم فیکس تیم ملی بودم. فیلم های بازی هایم هم هست.

 

** شاید بشود گفت که امروز تیم بهتری داریم.

دقیقا، ما آن زمان ستاره های خیلی خوبی داشتیم اما امروز تیم بهتری داریم. آن زمان نه اینقدر پول بود، نه این علم، نه این تمرینات، نه این تغذیه و ماساژور و ... مثلا من خودم در یک تورنمنت از اول تا آخر بازی کردم و همین روند فرسایشی را در من ایجاد کرد، همین اتفاقی که دارد برای شهرام رخ می دهد. من یک نفر بودم و باید فیکس بازی می کردم و فشار زیادی به من وارد می شد، اما حالا شهرام و غفور با هم تعویض می شوند. حالا فدراسیون ما بین المللی شده، بحث بازاریابی خیلی جدی دنبال می شود. مدیریت فدراسیون والیبال خیلی خوب شده، باید همین راه را بدون توقف ادامه دهیم.

 

** فکر می کردید که تیم ملی امسال المپیکی شود؟

بله دقیقا همینطور فکر می کردم و حتی پیش از آغاز مسابقات گزینشی هم مصاحبه کردم و گفتم اگر تیم ملی ایران به المپیک راه پیدا نکند، مردم دنیا ضرر می کنند و از دیدن یک والیبال ناب و خوب محروم خواهند شد. خوشبختانه این اتفاق افتاد و تیم خیلی خوب به المپیک راه پیدا کرد. دغدغه ای هم در این راه وجود نداشت. تیم ما سطحش خیلی بالا رفته، اکنون جزو هشت تیم برتر دنیا هستیم و جایگاه خیلی خوبی داریم. باید جایگاه خود را تثبیت کنیم.

 

** کارشناسان می گویند ایران در المپیک در «گروه زندگی» قرار گرفته، حریفان تیم ملی را چطور می بینید؟

من هم اعتقاد دارم که گروه ما نسبت به گروه اول بهتر است، یعنی اگر قرار بود خودمان گروه مان در المپیک را می چیدیم، همین گروه را انتخاب می کردیم. البته دراینکه همه تیم های راه یافته به المپیک خوب هستند شکی نیست. اختلاف تیم های اول تا هشتم دنیا هم آنقدر فاحش نیست، حتی ممکن است برزیل قهرمان المپیک و جهان شود اما چند جا این تیم را ببریم. چون اختلاف تیم های برتر دنیا بین پنج تا هشت درصد است که آن هم به ساختار والیبال شان، به تجربه، امکانات و اختلاف تعداد میزبانی ها بازمی گردد. تیم های اول تا هشتم دنیا 30 درصد با هم اختلاف ندارند، به هر حال در گروه خوبی هم قرار گرفته ایم، والیبال ما هم گام بلندی برداشته است. نمی شود گفت که جزو چهار تیم برتر دنیا قرار می گیریم اما این هم بعید نیست، کار نشد ندارد، اما رسیدن به آن خیلی سخت است.

 

** با توجه به همگروهی با کوبا، مصر، آرژانتین، لهستان و روسیه، کارمان را مقابل این تیم ها چطور پیش بینی می کنید؟

ما می توانیم با همه تیم ها خوب بازی کنیم. از شکست همه آنها ذهنیت داریم، یعنی اینکه سابقه بردن این تیم ها را داریم، باعث می شود از نظر ذهنی و روحی باز هم بتوانیم این کار را انجام دهیم. می توانیم کوبا و مصر را ببریم، آرژانتین را هم همینطور. بردن لهستان هم غیرممکن نیست. ما شانس زیادی برای صعود از گروه مان را داریم.

 

** حضور تیم در لیگ جهانی، باعث فرسوده شدن بازیکنان نشده؟

به هر شکل آنها به تازگی مسابقات گزینشی المپیک را پشت سر گذاشته اند و بعد از آن هم به لیگ جهانی رفتند. این موضوع خیلی آنها را خسته کرده. البته می توانند در فرصت باقی مانده خود را برای شرکت در المپیک آماده کنند. البته من اگر مربی تیم بود، در هفته اول حداقل به سه چهار بازیکن استراحت می دادم.

 

** ظاهرا قرار است بعد از المپیک، تیم ملی پوست اندازی داشته باشد.

من هم شنیده ام اما فکر می کنم برای خیلی از بازیکنان زود باشد. آنهایی که 27-28 ساله هستند می توانند تا المپیک بعدی هم در تیم ملی باشند، مگر اینکه خودشان بخواهند خداحافظی کنند. مثلا سعید معروف چون پاسور است و پاسورها تا 37-38 سالگی هم می توانند در سطح اول بازی کنند، سید (موسوی)، شهرام و ... می توانند همچنان در تیم ملی باشند.
گفت و گو : مرضیه دارابی

کد مطلب: 58138
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *