۰
يکشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۳۸

بی‌یال و دم کردن شیرهای حر توجیه ندارد

شگفتی‌های رخدادهای میراث فرهنگی ما اندک نیست. از آن ماجراها، داستان‌ها می‌توان نوشت و همه را انگشت به‌دهان گذاشت!
بی‌یال و دم کردن شیرهای حر توجیه ندارد
شگفتی‌های رخدادهای میراث فرهنگی ما اندک نیست. از آن ماجراها، داستان‌ها می‌توان نوشت و همه را انگشت به‌دهان گذاشت! یک نمونه از شگفتی‌ها، دزدیدن تندیس‌هایی بود که در پارک‌ها و گوشه و کنار شهر کار گذاشته بودند و هر بار یکی از آن‌ها ناپدید می‌شد! مردم گیج و شگفت‌زده مانده بودند و نمی‌دانستند که چرا چنین می‌شود و تندیس‌ها سر از کجا درمی‌آورند؟ سرانجام هم یکی از ده‌ها پرسشی که ذهن مردم را درگیر کرده بود و از چرایی گم‌شدن تندیس‌ها ریشه می‌گرفت، پاسخ نگرفت. اکنون کار به جایی رسیده است که تندیس‌هایی را که با هویت شهر تهران گره خورده‌اند، روز روشن و از سوی دستگاه‌های دولتی خراب می‌کنند و نام آن را «مرمت» می‌گذارند! اشاره‌ی ما به خراب کردن تندیس شیرهای میدان حُر تهران است که سازمان زیباسازی شهرداری تهران، سرخود و بی‌خبر، ویرانشان کرده است و می‌گوید می‌خواهیم مرمت کنیم! هیچ‌کس هم نمی‌پرسد که مگر مرمت و بازسازی آثار فرهنگی کار شهرداری است که آستین بالا می‌زند و دایه‌ی دلسوزتر از مادر می‌شود؟ هزار کار شهر بر زمین مانده است و شهرداری اگر از پسِ «وظایف» سازمان خود برآید شهروندان را سپاسگزار خواهد کرد، دیگر نیازی به مرمت و بازسازی آثار فرهنگی نیست و چه خوب است این «وظیفه» را بر دوش سرپرستان و مسوولان میراث فرهنگی بگذارد.
داستان این رویداد غم‌انگیز از آنجا آغاز شد که سازمان زیباسازی شهر تهران، که گویا مدت‌هاست تاب دیدن شیرهای میدان حُر را ندارد! به یکباره تصمیم می‌گیرد که آن ها را از پیرامون میدان برچیند. بهانه‌ی چنین کاری این بوده است که: «مجسمه‌ی شیرهای اطراف میدان، اثر ملی نیست و قرار گرفتن این تندیس‌ها در معرض فعل و انفعالات جوی و جنس نه‌چندان پایدار فایبرگلاس به کار رفته در بدنه‌ی این آثار، باعث شده شکل نامناسبی ایجاد شود و چهره‌ای زشت و زننده به این اثر ملی بدهد»! (خبرگزاری ایسنا، سخنان شاپور دیوسالار معاون فرهنگی هنری شهرداری، 5 خردادماه).
این سخنان نسنجیده در حالی گفته شده است که شیرهای میدان ساخته‌ی استاد میرحسن ارژنگ است و در کنار تندیس گرشاسب ساخته‌ی  دست استاد غلامرضا ارژنگ، در میدان کار گذاشته شده است. همان‌گونه که میراث فرهنگی استان تهران نیز در نامه‌ی خود به شهرداری یادآور شده است، تندیس شیرهای میدان «تابع مقرارت مربوط به حریم آثار تاریخی است» (ایسنا، 5 خرداد). سخنگوی کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای شهر تهران، حجت نظری، نیز بر این نکته پافشاری کرده است که شیرهای میدان حُر بخشی از حریم تاریخی این اثر است (خبرگزاری فارس، 5 خرداد).
مدیرعامل سازمان زیباسازی شهر تهران، برزین ضرغامی، مدعی شده است که: «چهار مجسمه‌ی شیر در چهارگوشه‌ی میدان، کاری است که در اوایل دهه‌ی هشتاد و حدود 18 سال پیش برای تکمیل مجسمه‌ی میدان، بر اساس طرح ابتدایی ساخته شده و در این میدان قرار گرفته است و از نظر تاریخی با مجسمه‌ی اصلی وسط میدان (مجسمه گرشاسپ) برابری ندارد. شیرهای اصلی میدان که هم زمان با مجسمه‌ی مرکزی نصب شده بودند، اوایل انقلاب و در جریان اصلاح فیزیکی میدان، برداشته و تخریب شده بودند» (خبرگزاری مهر، 5 خرداد).
حجت نظری، سخنگوی کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران هم  این‌گونه گفته است که: «این شیرها دهه‌هاست در اطراف میدان حُر قرار گرفته و در عکس ها و تصاویر مربوط به سال های پیش از انقلاب نیز این شیرها در اطراف میدان قرار دارد» (ایسنا، 5 خرداد).
اگرچه سازمان زیباسازی بر این باور است که شیرهای میدان حر چندان هم ارزش هنری و البته تاریخی نداشته و قرار است اثری با ارزش هنری بالا و ماندگار در آن محل جایگزین شود، اما محمدابراهیم لاریجانی که در زمان افزوده‌شدن تندیس‌های شیر به میدان حر، مسوولیت اداره‌ی زیباسازی شهرداری منطقه ۱۱ را داشت، دیدگاه دیگری در این‌باره دارد و پافشاری می‌کند که این شیرها هنر دست استاد میرحسن ارژنگ، پسرخاله‌ی زنده‌یاد غلامرضا رحیم‌زاده ارژنگ بوده که با همکاری یکدیگر پیکر نبرد گرشاسب و اژدها را در میدان باغشاه (حر) ساختند، که اتفاقا ارزش هنری داشت و در تخریب آن اشتباه کرده‌اند.
داستان شیرهای جایگزین شده که اکنون از میان رفته‌اند، از زبان محمدابراهیم لاریجانی خواندنی‌ست.
او ماجرای شیرهای میدان حر را این‌گونه بازگو می‌کند: «انقلاب که می‌شود شیرهای میدان حر یا باغشاه قدیم را همزمان با مجسمه‌های دیگر خراب می‌کنند، تا سال ۱۳۸۴ در این میدان نه از شیر خبری بود و نه از پایه‌های آن. در آن دوره ابوالقاسم وحدتی اصل که مدیر سازمان زیباسازی شهرداری بود، اعتقاد داشت باید آثار تاریخی و فرهنگی شهر را زنده و بازپیرایی کنیم و به مکان‌های تاریخی شهر بها بدهیم. برای همین پروژه‌ای برای شناسایی این آثار تعریف شد. بر همین اساس، در منطقه ۱۱ مجسمه ابوسعید ابوالخیر به میدان منیریه که نام عارف و شاعر نامدار ایرانی را به آن داده بودند، اضافه شد. دروازه‌های قزوین در میدان قزوین که محل قرار گرفتن یکی از دروازهای قدیم تهران بود، نمادسازی شد. در تقاطع خیابان اسکندری و آذربایجان که به آن سه‌راه رشدیه گفته می‌شود سردیسی از رشیدیه ـ از پیشگامان نهضت فرهنگی ایران و موسس مدارس نوین در ایران ـ قرار گرفت. در جریان همان بررسی‌ها، متوجه شدیم در میدان حر چند مجسمه شیر وجود داشته، با اداره میراث فرهنگی تهران مکاتباتی داشتم و یک‌سری مستندات به‌دست آمد. در عکس‌های قدیمی تصویر چهار شیر در اطراف پیکره میانی دیده می‌شد».
وی در دنباله می‌گوید: «آن زمان، روی شیر حساسیت‌هایی وجود داشت، می‌گفتند مظهر طاغوت است. برای همین تحقیق بیشتری انجام دادیم. در سازمان زیباسازی به این نتیجه رسیدیم که شیر تعابیر بسیار دارد؛ از جمله نماد مولا علی (ع) است. ضمن این‌که ما قصد نداشتیم کار سیاسی انجام دهیم، می‌خواستیم نمادهای تاریخی شهر را برگردانیم و این هیچ ربطی به طاغوت نداشت. این طرح در سازمان زیباسازی تصویب شد و قرار بر این بود که نصف بودجه را سازمان بدهد و نیمی دیگر از بودجه را شهرداری مناطق تامین کنند.»
به‌گفته‌ی لاریجانی: «در تحقیقات بیشتر، متوجه شدیم استاد غلامرضا رحیم‌زاده ارژنگ درگذشته است و پسرخاله و همکار استاد، میرحسن ارژنگ، خوشبختانه هنوز عمرشان به دنیا است. او را نخستین مجسمه‌ساز واقع‌گرا در ایران می‌نامیدند. استاد آن موقع حدود ۸۰ سال داشتند. وقتی پیشنهاد زنده‌سازی شیرهای میدان حر را دادیم بغض کرد و گفت «جوان تو کجا بودی تا حالا. من ۲۰ سال است خواب استاد را می‌بینم که غمگین است و درخواست دارد شیرها را که محافظان پیکر گرشاسب هستند، دوباره بسازم…»، حتی گفت حاضر است بی‌مزد این کار را انجام دهد و فقط هزینه‌ی مصالح و کارگاه را ما تامین کنیم».
اوافزود: «قرارداد ساخت چهار مجسمه شیر غران میدان حر با هزینه ۴۰ میلیون تومان بسته شد. این هزینه صرف کارگاه، مصالح، ساخت چهار مجسمه شیر، تزیینات پایه‌ی مجسمه میانی (نبرد گرشاسب) و زنجیره‌های مسی در اطراف میدان شد. به گفته استاد ارژنگ، در طرح اولیه میدان زنجیرهای مسی وجود داشت که آن را هم برداشته بودند و میدان را فضای سبز کرده بودند. فرایند ساخت آن مجسمه‌ها، جانمایی و اضافه کردن جزئیات دیگر حدود سه ماه زمان برد. استاد روی جزییات دقت، ظرافت و حساسیت زیادی داشت. معتقد بود مجسمه‌های شیر دقیقا باید در محل اصلی و قدیمی قرار گیرد و چون خیابان‌ها تغییر کرده و عریض شده بود، پیدا کردن محل اصلی سخت بود. استاد ارژنگ در کارگاه آقای دماوندی کار می‌کرد، درحالی که طبق گفته‌ی ایشان، کارگاه اولیه زیر میدان، در فضایی به وسعت حدودی ۲۰۰ متر بود که ظاهرا بعدها محل آن را پر کرده بودند».
لاریجانی گفت: «مهم این است که آن شیرها را استادی ساخته که قبلا در ساخت مجسمه‌های میدان حر نقش داشته است. اگر قرار بود سراغ هر هنرمند دیگری برویم که قضیه ایراد داشت و آن مجسمه‌ها هم اصالت نداشت. ما سراغ شخصی رفتیم که مجسمه‌سازی حاذق بود و پیمانکار نبود. خاطرم هست آن موقع که شیرها را به میدان اضافه کردیم، روزنامه‌ها سر و صدای زیادی کردند و علیه این کار مطالب انتقادی تندی هم با این مضمون که نماد طاغوت به تهران اضافه شده، نوشتند. تحت فشار زیادی قرار داشتیم».
او در ادامه افزود: «شاید این نظر را مطرح کرده باشند که این شیرها مجسمه‌هایی تاریخی نیستند، اما سوال این است مجسمه‌ای که حدود ۱۵ – ۱۶ سال از عمرش می‌گذرد چه نیازی به مرمت داشته است؟ به هر حال این شیرها جزء الحاقات مجسمه‌ی ثبت‌شده است، باید برای مرمت و تخریب حساسیت نشان می‌دادند، باید داستان شیرها را پرس‌وجو می‌کردند، تحقیق می‌کردند استاد و هنرمند سازنده شیرها چه کسی بوده است. استاد میرحسن ارژنگ، مجسمه‌ساز بنام و اثرگذاری بودند، نباید اثر او را تخریب می‌کردند. مثل این می‌ماند که مجسمه فردوسی، آرش کمانگیر و … را به انگیزه‌ی مرمت تخریب کنیم و کار هنرمند دیگری را جایگزین کنیم. یا مثلا مجسمه استاد جمشید مشایخی را بسازیم، پنج سال بعد خراب کنیم تا مجسمه دیگری جایگزین شود؛ تکلیف استاد سازنده قبلی چه می‌شود!؟» (ایسنا 5 خرداد)
تفاوتی ندارد که این تندیس‌های بخت برگشته همان شیرهای سنگی نصب شده پیرامون میدان هستند یا شیرهای فایبرگلاس جایگزین شده، یه هر روی این تندیس‌ها هویت و سازنده‌ای دارند که باید ارج‌گذاشته و حفظ شود.
جدای از این یادآوری ها، آیا گفتن اینکه شیرها ثبت ملی نشده‌اند، پروانه‌ای (:مجوزی) به شهرداری برای ویران کردن شان می‌دهد؟ شگفت نیست که پیش از «در معرض فعل و انفعالات جوی» قرار گرفتن تندیس‌ها، خود شهرداری پیشگام می‌شود و تیشه به ریشه‌ی آن ها می‌زند؟ دستِ‌کم بردباری می‌کردند و اجازه می‌دادند «فعل و انفعالات جوی» شیرها را خراب کند سپس به فکر «زیباسازی» می‌افتادند!
اکنون که تصویر ویرانی شیرهای میدان حُر دست به دست می‌شود. مردم می‌پرسند که چرا چنین شده است؟ میراث فرهنگی می‌گوید ما هشدار داده بودیم و تصویر همان نامه‌ای را آگاهی‌رسانی می‌کند که در آن مدیر کل میراث فرهنگی استان تهران در تاریخ 4 تیرماه 1399، ثبت تاریخی تندیس گرشاسبِ میدان حُر را به شهرداری منطقه‌ی چهار تهران یادآوری کرده بود و از آن‌ها خواسته بود که «قوانین و مصوبات حفاظت و نگهداری از آثار ملی» را از نگاه دور ندارند. در نامه‌ی هشداردهنده‌ی میراث فرهنگی آمده بود: «شهرداری هر اقدامی با هر عنوانی در محدوده‌ی میانی میدان انجام دهد باید از اداره‌ی کل میراث فرهنگی  هنری استان تهران استعلام بگیرد» (ایسنا، گزارش 5 خرداد). اما چه سود؟ چنان تیشه‌ی شهرداری بر پیکر شیرهای سنگی میدان نشسته است که گویی هیچ قانون و مصوبه‌ای توان جلوگیری از آن ویرانگری را ندارد! آیا شهروندان حق ندارند بپرسند که این مایه بی‌فکری و بی‌باکی در ویران کردن نمادها و نشانه‌های هویتی یک شهر از کجا ریشه می‌گیرد؟ آیا شهرداری تهران پاسخ روشن و بی‌گره‌ای برای این کار خود دارد؟ یا پیش از آن که نگران میرث فرهنگی شهر باشد، دلواپس خرابی «فعل و انفعالات» آینده‌ی جوی است؟! آیا شهرداری تهران به‌درستی پاسخ می‌دهد که چرا بدون رایزنی و اجازه‌ی میراث فرهنگی چنین کرده است؟
خبرگزاری‌ها نوشته‌اند: «یگان های خفاظت به محل اعزام شدند و پروژه متوقف شد تا بررسی و اقدامات لازم در این زمینه انجام شود» (ایسنا، 4 خرداد). این جمله‌های آشنا را که هر بار و در باره‌ی هر ویرانگری دیگر آثار فرهنگی می‌شنویم، همان نوشداروی پس از مرگ سهراب نیست؟  ‌
کد مطلب: 151458
برچسب ها: میدان حر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *