۰
يکشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۰۴

چرخه گفتمانی در سیاست خارجه جمهوری اسلامی ایران

محمد آخوندپورامیری*
چرخه گفتمانی، اصطلاحی است در جهت تبیین و توضیح گفتمانهایی که در طول تاریخ بشری رویداده و سر منشاء تحولات بسیاری نیز شده است. بخصوص درک و فهم گفتمانها در ابعاد زمانی و مکانی و در ساحتِ سیاست، میتواند در فهم بهتر سیاستهای اتخاذ شده توسط دولتها و رفتارهای گوناگون آنها در طول تاریخ، مفید و راهگشا باشد.
چرخه گفتمانی در سیاست خارجه جمهوری اسلامی ایران
چرخه گفتمانی، اصطلاحی است در جهت تبیین و توضیح گفتمانهایی که در طول تاریخ بشری رویداده و سر منشاء تحولات بسیاری نیز شده است. بخصوص درک و فهم گفتمانها در ابعاد زمانی و مکانی و در ساحتِ سیاست، میتواند در فهم بهتر سیاستهای اتخاذ شده توسط دولتها و رفتارهای گوناگون آنها در طول تاریخ، مفید و راهگشا باشد. برهمین اساس وجه همت خود را در این یادداشت بر این قرار دادهام تا با توجه به اهمیت و ضرورت مقوله سیاستخارجه، به تبیین رویکردهای گفتمانی، در تاریخ نظام جمهوریاسلامیایران و در طول بیش از چهار دهه بپردازیم. قطعاً تبیین و تشریح آنچه که بر این عرصهی پر فراز و نشیب گذشته و بهرهگیری موثر از تجربیات آن، میتواند چراغ راهِ ارزشمندی، پیشروی سیاست خارجه آینده ایران باشد.
به طور کلی دو تحول عمده گفتمانی را در تاریخ عرصه سیاست میتوان از هم باز شناخت. نوع اول را، تحول «از» و نوع دوم را، تحول «در» مینامند. توضیح کوتاه پیرامون این دو اصطلاح نیز موید این نکته است که آنگاه که تحولات گسترده در مولفهها و ساختار گفتمانها صورت پذیرد، اصطلاح تحول «از» یک گفتمان «به» گفتمان دیگر اطلاق میگردد. اما چنانچه چارچوب و شاکله گفتمانها تغییری نکندد؛ و تنها در برخی از مولفههای فرعی یک گفتمان تغییراتی حاصل گردد، اصطلاح تحول «در» گفتمان اطلاق خواهد گردید. 
بر همین اساس، با دو ابر گفتمان «ملیگرایی لیبرال» و «اسلامگرایی» در سیاستخارجه جمهوریاسلامیایران در طول چهار دههای که بر عمر آن گذشته روبرو هستیم. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن 57 و استقرار دولت موقت مهندس بازرگان، گفتمان «ملیگرایی لیبرال» بر عرصه سیاستخارجه ایران حاکم شد. مولفههایی چون تعامل سازنده با جهان پیرامونی، تلاش در جهت تلطیف نگاه نسبت به نظام انقلابی تازه شکل گرفته، پذیرش هنجارهایهای حاکم بر نظام بینالملل، تعامل سازنده با سازمانهای بینالمللی، پیگیری منافع ملی، و ... سرلوحه برنامههای گفتمان «ملیگرایی لیبرال» قرار داشت. نکته حائز اهمیت پیرامون این گفتمان، ترجیح اصل ملیت بر اسلامیت، در صورت تباین و تزاحم بین این دو اصل در عرصه سیاست خارجه است.
اما با پایان عمر دولت موقت، آنچه که از اواخر سال 63 تا سال 68 بر عرصه سیاستخارجه حاکم شد، گفتمان «آرمانگراییاسلامی» بود. آنچه که ذکر آن پیرامون این گفتمان از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است، تاکید آن بر کنشگری فعال در عرصه نظام بینالملل، در جهت برهمزدن نظم موجود و تغییرات ساختاری در کلیت نظام بینالملل بوده است. بنابراین آرمان گرایی اسلاممحور، چرخشی از محافظهکاری نهفته در گفتمان «ملت گرایی لیبرال» به تجدید نظرطلبی انقلابی بود. آرمانگرایان باور داشتند که انقلاب 57 را نمیتوان به چارچوب سرزمینی ایران محصور نمود و با توجه به آرمان «صدور انقلاب»، باید وجه همت کارگزاران نظام، معطوف به صدور ارزشها و مفاهیم نهفته در بطن انقلاب و تلاش در جهت سرنگونی نظام سلطه جهانی قرار گیرد.
اما با پایان جنگ و ضرورت بازسازی و سازندگی کشور، گفتمان «واقعگراییاسلامی» بر عرصه سیاستخارجه حاکم گردید. مولفه قابل تامل این گفتمان را میتوان، تلاش در جهت بهبود شرایط اقتصادی و بازسازی مناطق جنگزده و تغییر در نوع نگاه به جهان شرق و غرب تعریف کرد. اولویت قرار گرفتن برنامه توسعه اقتصادی، بهبود روابط سیاسی با جهان بینالملل را ضروری میساخت و در نتیجه دولت سازندگی بهبود روابط خود با جهان غرب را در جهت بازسازی خرابیهای ناشی از جنگ هشت ساله پیشتاز برنامههای خود قرار داد.
با بهبود نسبی شرایط اقتصادی و فاصلهگرفتن از وضعیت امنیتی زمان جنگ، دولت هفتم و هشتم، وجه همت خود را معطوف به گفتمان «اصلاحطلبی مردمسالار» نمود. نگاه این دولت معطوف به مقوله توسعه سیاسی و فرهنگی بود. برهمین اساس طرح «گفتگوی تمدنها» توسط رئیس جمهور وقت، سید محمد خاتمی، در مقابله با گفتمان «برخورد تمدنها»ی هانتینگتون مطرح شد. تلاش دولت وقت بیشتر معطوف به بازسازی نگاه منفی نسبت به جمهوری اسلامی ایران، شد. 
با پایان کار دولت هشتم، گفتمان «اصولگراییاعتدالمحور» شعار اصلی دولت نهم و دهم قرار گرفت. این دولت به نوعی در طرح شعار «عدالتمحوری» که دال مرکزی گفتمان اصولگرایی را شکل می داد، بازگشتی به شعارهای اول انقلاب داشت. برهمیناساس، اعتقاد راسخ دولت نهم و دهم درخصوص عرصه سیاستخارجه بیشتر معطوف به نوعی تجدیدنظرطلبی در ساختار نظامسلطه و قدرت بینالمللی بود. به همین منظور در ابعاد مختلف و طی سخنرانیهای متعدد توسط کارگزاران وقت، بر عنصر «عدالت» چه در عرصه داخلی و چه در صحنه بینالمللی تاکید میشد.
در نهایت گفتمان «اعتدالگراییاسلامی»، وجه همت گفتمانی دولت یازدهم و دوازدهم بوده است. این گفتمان به نوعی تلفیقی از دو گفتمان «واقعگراییاسلامی» و «اصلاحطلبی مردمسالار» است. تلفیق این دو گفتمان خود را در دال متعالی «اعتدال» متبلور میکند. به گونهای که اعتقاد راسخ این دولت بر رعایت اصل «اعتدال» در عرصههای گوناگون، تعامل سازنده با جهان غرب و شرق بر پایه اصل عزت و احترام ملی و تلاش در جهت برون رفت از مشکلات و معضلات تلمبار شده، اولویت برنامههای این دولت بوده است.
*کارشناس ارشد علوم سیاسی
کد مطلب: 155001
برچسب ها: سیاست خارجی
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *