۰
سه شنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۲۲:۳۴

مسئله هویت در اعتراضات ۱۴۰۱

عبدالرحمن حسنی‌فر
مسئله هویت در اعتراضات ۱۴۰۱
هویت یعنی چیستی و تعریفی که یک فرد، گروه و جامعه برای خود قائل است. یکی از موضوعات مهمی که در تحلیل ماهیت جنبش اعتراضی ۱۴۰۱می‌توان مطرح کرد بحث «هویت» است که تحت عنوان هویت‌خواهی، هویت جویی یا حتی ابراز هویت قابل طرح است.
«هویت»، در کنار قالب‌ها و جنبه‌های ذاتی که دارد، موضوعی «سیال و پویا» است. اگر پویایی و سیالیت را از هویت بگیریم، توان ماندگاری و سازگاری با تغییرات همیشگی را حتما نخواهد داشت و جنبه محتوایی آن به شدت دستخوش جابجایی و تحول اساسی نامرتبط با تاریخش می‌شود.
هویت در طول تمام تاریخ وجود داشته است. سوال این است که فلسفه وجودی هویت چیست؟ که در پاسخ می‌توان مطرح کرد که اولا هویت، مبنای تمایز افراد، گروه‌ها و جوامع از یکدیگر است و ثانیا بواسطه این تمایز باعث زنده ماندن و احیای خود می‌شدند؛ زیرا افراد و گروه‌ها و جوامع با تعریف ماهیتی و هویتی خود، مبنای کنش‌گری و فعالیتشان را مشخص می‌کردند و می‌توانستند در جامعه نقش و جایگاه خود را معین کنند و بواسطه آن نقش‌آفرینی کنند.
نکته مهمی که در ارتباط با هویت قابل طرح است جنبه «ذاتی» یا «سیال» بودن آن است. برخی به خاطر استمرار و تکرار عوامل محتوا بخش آن در طول تاریخ‌ و دوره‌های متفاوت آن را جنبه ذاتی تلقی کرده اند. حال آنکه این موضوع یا حوزه هویت است که تکرار می‌شود و قالب آن ممکن است زبان، دین، نحوه کنش‌گری و فعالیت اجتماعی، فرهنگ، قومیت و حتی تاریخ مشترک باشد اما آنچه باید به آن توجه کرد و مهم است جنبه سیالیت و پویایی هویت است. زیرا این قالب نیست که باعث ماندگاری می‌شود بلکه تحول و تغییر متناسب با شرایط است که باعث بقای هویت است. به این معنا که زمانی اطلاق پویایی و سیالیت به یک هویت داده می‌شود که بتواند بین «گذشته» که می‌تواند قالب یا محتوای تاریخی خاصی باشد با «حال» که ممکن است نیاز و حتی محتوای جدیدی باشد که جامعه را با چالش مواجه کرده ارتباط و‌ پیوند بینابین برقرار کند.
با این مقدمه به تحلیل اعتراضات ۱۴۰۱ از منظر هویتی پرداخته می‌شود. آنچه معلوم است این واقعیت است که جامعه ایرانی در حال حاضر در دوران «مدرنیته» قرار دارد و بیش از دو قرن است در این دوران قرار دارد و خواه ناخواه در معرض تاثیرات مثبت و منفی آن است. انسان تعریف شده در مدرنیته، انسانی به شدت کنشگر (فعال) است و با ابزار «آگاهی» مبتنی بر اصل «پدیدار» به فعالیت می‌پردازد و همین مبنای هویت بخشی اوست. در این عرصه، کنش‌گری مبتنی بر آگاهی پدیداری ممکن است با اعتراض و نقد راهگشا و حتی ادبیات رهایی بخش مواجهه شود اما با منع و سرکوب و طرد اصلا مواجهه نمی‌شود. درک این نکته مهم است که می‌تواند فلسفه حیات و زندگی جمعی را عوض کند.
اما قلمرو هویت بخش انسان معاصر ایرانی در حوزه‌های جمعی و عمومی سیاست و فرهنگ به شدت با چالش‌های «معرفتی» و «وجودی» مواجه است و این چالش‌ها در کنار عوامل مهمی چون «ناکارآمدی»، «سوءمدیریت»، «فقدان گردش نخبگان» و غیره مجموعه‌ای از تقاضاها و مطالبات را باعث شده که به نوعی جنبه هویتی پیدا کرده‌اند. آنچه شاید مرتبط با عنوان این متن مهم باشد ادعای هویتی است که بجد در این اعتراضات مشهود و هویدا است و اگر درست فهم نشود این چالش‌ها همچنان در عرصه عمومی جامعه ایرانی وجود خواهند داشت. جالب اینجاست بخاطر فقدان جامعه پویا و فعال در عالم واقعیت و عرصه‌های محدود فردی و گروهی و خانوادگی زندگی جامعه ایرانی، این هویت به نوعی شکل گرفته است و براساس آن زندگی می‌کند اما در سطح کلان و گسترده جامعه ایرانی با مشکل مواجه است.
مبنای «پروبلماتیک» یا مسئله‌مند آن هم می‌تواند حوزه «قدرت» و «معرفت» باشد که امیدواریم این حوزه‌ها به خود بیایند و در مسیر مناسبتر قرار بگیرند. در مورد اینکه چطور حوزه‌های قدرت و معرفت می‌توانند با همسویی بیشتر با جریان هویت‌خواهی جدید همراه شوند این بحث می‌تواند ادامه داشته باشد.
کد مطلب: 183768
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *