۱
شنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۲۴

علل وقوع کودتا در ترکيه

سیف الرضا شهابی
با گذشت نزديك به دو هفته از كودتاي نافرجام تركيه‌؛ همچنان چگونگي اين كودتا مورد بحث محافل سياسي در تركيه و منطقه و سطح جهاني مي‌باشد و هر شخص و گروه و كشوري به زعم خودش به تحليل و ارزيابي اين كودتا مي‌پردازد .
علل وقوع کودتا در ترکيه


با گذشت نزديك به دو هفته از كودتاي نافرجام تركيه‌؛ همچنان چگونگي اين كودتا مورد بحث محافل سياسي در تركيه و منطقه و سطح جهاني مي‌باشد و هر شخص و گروه و كشوري به زعم خودش به تحليل و ارزيابي اين كودتا مي‌پردازد .

دولت تركيه مدعي است : طرفداران «محمد فتح‌الله گولن» روحاني خودتبعيدي تركيه‌اي در آمريكا‌؛ عامل اين كودتا مي‌باشند و از طرف ديگر گولن ادعا مي‌كند كه كودتا يك سناريو از قبل برنامه‌ريزي شده توسط آقاي «اردوغان» و حزب عدالت و توسعه بود تا فرصت و بهانه‌اي پيدا كنند و مخالفانشان را سركوب نمايند و براي اثبات اين ادعا به حوادث پساكودتا كه به دستگيري و بازداشت وسيع مخالفان در تركيه منجر شد استدلال مي‌كند .

اگر نگاهي كلي از زمان به قدرت رسيدن حزب عدالت و توسعه به رهبري آقاي اردوغان در تركيه انداخته شود ممكن است تا حدودي به كشف واقعيات كمك كند .

حزب عدالت و توسعه در اوائل قرن بيست و يكم و پيش از اين كه به قدرت برسد بر روي يكي از آرزوهاي دولتمردان تركيه مبني بر ورود به «اتحاديه اروپا» تكيه كرده بود و وعده داده بود كه بعد از كسب پيروزي‌؛ راه را براي ورود به اتحاديه مزبور هموار مي‌كند‌. عملا بعد از پيروزي به خاطر مخالفت كشورهاي اروپائي كه اين اتحاديه را به باشگاه نانوشته كشورهاي مسيحي تبديل كرده‌اند موفق نشد به اتحاديه اروپا راه پيدا كند در نتيجه در دوران رياست‌جمهوري جرج بوش پسر؛ كفه حزب عدالت و توسعه در مقابل اتحاديه اروپا به سمت آمريكا سنگين شد و تركيه تلاش كرد آنچه را كه مي‌خواست با ورود به اتحاديه اروپا در زمينه توسعه اقتصادي به دست آورد در سايه نزديكي با آمريكا كسب كند‌. البته آمريكا هم از اين گرايش تركيه استقبال كرد زيرا هم از نظر اقتصادي و هم از جهت سياسي به نفع منافع آمريكا بود و روابط آنكارا با واشنگتن سبب شد تا تركيه از رشد اقتصادي مناسب برخوردار شود و در نتيجه بر محبوبيت حزب عدالت و توسعه در داخل تركيه افزوده شد .

بعد از روي كار آمدن «باراك اوباما» در آمريكا و شعار «تغيير» كه اوباما داده بود اردوغان سعي كرد تا در سايه روابط گرم وحسنه كه با آمريكا برقرار كرده بود و توسعه اقتصادي كه پيدا نموده و با استفاده از شعار تغيير بر قدرت سياسيش در داخل تركيه و سطح منطقه و خصوصا كشورهاي اهل تسنن عربي بيفزايد و به يك قدرت بلا منازع منطقه تبديل شود .

شروع حركت به اصطلاح «بهار عربي» در كشورهاي عربي شمال آفريقا و سقوط امثال «حسني مبارك» رئيس جمهور مصر كه طي سال‌هاي متمادي بهترين دوست آمريكا و اسرائيل در منطقه بشمار مي‌رفت اشتهاي آقاي اردوغان را براي رهبري در منطقه و افزايش قدرت سياسيش و آنچه كه با عنوان احياي حكومت عثماني نام برده مي‌شود را افزايش داد‌. روي كار آمدن وابستگان اخوان المسلمين در تونس و مصر كه مخرج مشترك با حزب عدالت و توسعه دارند اين شك و ترديد را در اردوغان از بين برد كه آينده خاورميانه متعلق به قدرت حزب عدالت و توسعه تركيه است كه ريشه اخواني دارد. علت‌العلل ورود بي‌محابا و شتابزده تركيه در سوريه را بايد در اين چارچوپ مورد ارزيابي قرارداد .خصوصا اين كه‌؛ واشنگتن كه پايه‌گذار و حامي‌ بهار عربي بود از نزديكان و حاميان اردوغان به حساب مي‌آمد و اردوغان تصور كرد تا با حمايت آمريكا مي‌تواند بهار عربي را پيش ببرد و دولت‌هاي مستقل و دولت‌هاي وابسته به بلوك غرب كه كارائي خودشان را از دست دادند را يك به يك سرنگون كند و عوامل تركيه را بر سر كار بياورد .

طولاني شدن جنگ در سوريه و حمايت‌هاي روسيه و ايران از سوريه سبب شد تا شك و ترديدهائي در آمريكائي‌ها نسبت به اهداف ظاهر و پنهان اردوغان و موفقيت‌ها در سوريه و سرنگوني آقاي «بشار اسد» پيدا شود و خصوصا در ماه‌هاي پاياني رياست‌جمهوري آقاي اوباما؛ دولتمردان واشنگتن به اين جمع بندي رسيدند تا بيشتراز اين در باتلاق سوريه فرو نروند و سروساماني به وضع نابسامان سوريه بدهند مخصوصا در زمان انتخابات رياست‌جمهوري كه قرار است تا چند ماه آينده انجام گيرد و مي‌تواند دستمايه‌اي براي تبليغات منفي حزب رقيب نشود .

بروز فاصله در برنامه‌هاي منطقه‌اي آمريكا با تركيه از ماه‌هاي قبل‌؛ مشهود بود از جمله حمايت واشنگتن از كردهاي سوريه كه با اهداف تركيه در تضاد قرار داشت .

آمريكائي‌ها به اين نكته واقف شدند كه از اين به بعد‌؛ ناكارائي دولت اردوغان براي منافع منطقه‌اي آمريكا بيشتر از كارائي آن است وبخصوص در زماني كه رابطه آنكارا با مسكو و تل‌آويو قطع است با راه‌اندازي كودتائي‌؛ به عمر سياسي حزب عدالت وتوسعه پايان دهند و به اين ترتيب مقدمات كودتا فراهم شد و در عين حال‌؛ آمريكائي‌ها نمي‌خواستند ردي از خودشان در كودتا بر جاي بگذارند تا در صورت عدم موفقيت كودتا؛ رابطه آنكارا با واشنگتن از اين بدتر نشود و در ضمن در مظان اتهام راه‌اندازي كودتاي نظامي‌كه در تضاد با شعارهاي دموكراسي‌خواهي آمريكائي‌ها است در سطح جهاني قرار نگيرند .

آنكارا هم به ايجاد فاصله با واشنگتن پي برد و احتمال قوي اردوغان، شك كرده بود كه آمريكائي‌ها در تدارك كودتائي باشند و از اين رو سراسيمه به برقراري رابطه با روسيه تا حد عذرخواهي از مسكو و همچنين ايجاد رابطه با تل‌آويو اقدام نمود . همزماني برقراري رابطه عجولانه با اين دو كشور؛ تا حدي در نگاه ابتدائي تعجب برانگيز بود ولي اكنون كه كودتا به وقوع پيوسته مي‌توان تا حدودي به علل اين برقراري شتابزده رابطه پي برد.

آمريكائي‌ها كه محتاطانه با راه‌اندازي كودتا برخورد مي‌كردند موفق شدند بخشي از ارتش تركيه را براي كودتا آماده كنند و برنامه‌شان اين بود كه بعد از موفقيت؛ براي اين كه برچسب حمايت از كودتاي نظامي‌ها را نخورند طرفداران گولن را كه تا حدودي در تركيه قدرتمند هستند روي كار بياورند تقريبا مشابه همان كاري كه در مصر و بعد از سقوط حسني مبارك انجام دادند و به خاطر نفوذ مردمي‌كه اخوان‌المسلمين در مصر داشت اسبابي فراهم نمودند تا اخوان‌المسلمين در قدرت قرار بگيرند و شكل دمكراتيك حفظ شود. ناگفته نماند؛ اين كه آقاي گولن مي‌گويد در جريان كودتا نبوده احتمالا همين طور است و او دقيقا از هدف آمريكائي‌ها بي‌اطلاع بود ولي برنامه آمريكائي‌ها براي بعد از كودتا؛ روي كار آوردن طرفداران محمد فتح‌الله گولن بود .

همانطور كه اشاره شد اردوغان به نيت آمريكائي‌ها پي برده بود ولي چرا بيش‌از وقوع كودتا پيشدستي نكرد‌: اولا- به ظن قوي؛ اطمينان نداشت كدام بخش ازارتش با آمريكائي‌ها همراه شده .ثانيا- شايد انتظارنداشت به اين سرعت كودتا عملياتي بشود. ثالثا- در كنار دو مورد فوق؛ اين احتمال را هم بايد داد كه اردوغان منتظربود تا كودتا عملياتي بشود تا فرصت و بهانه‌اي پيدا كند تا مخالفانش خصوصا طرفداران گولن را قلع و قمع نمايد و آنچه را كه در پسا كودتا به طور وسيع و گسترده شاهد آن هستيم گواهي بر مدعا مي‌تواند باشد.
کد مطلب: 59143
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *