۰
جمعه ۲۷ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۱۹

منازعات سیاسی وغفلت از منافع ملی

علی اکبر مختاری
پس از تصویب لایحه الحاق به کنواسیون مبارزه با پولشویی در مجلس، این مصوبه توسط شورای نگهبان رد شد و نتیجه و سرنوشت این لایحه نامشخص مانده است.لذا ضرورت دارد تضاد و کشمکش هایی که بر سرپیوستن به این کنوانسیون بین المللی دربین نخبگان سیاسی جریان دارد مورد مداقه قرار گیرد که بر سر پیوستن به یک معاهده بین المللی چرا اینگونه اختلاف عقیده وجود دارد که مخالفین چنین امری را دشمنی با دین و خیانت به اسلام و مسلمین میدانند و موافقان را خائنین به وطن میخوانند و در طرف مقابل موافقان، پیوستن به این معاهده را امری حیاتی و ضروری برای اقتصاد و توسعه کشور میدانند.
منازعات سیاسی وغفلت از منافع ملی
پس از تصویب لایحه الحاق به کنواسیون مبارزه با پولشویی در مجلس، این مصوبه توسط شورای نگهبان رد شد و نتیجه و سرنوشت این لایحه نامشخص مانده است.لذا ضرورت دارد تضاد و کشمکش هایی که بر سرپیوستن به این کنوانسیون بین المللی دربین نخبگان سیاسی جریان دارد مورد مداقه قرار گیرد  که بر سر پیوستن به یک معاهده بین المللی چرا اینگونه اختلاف عقیده وجود دارد که مخالفین چنین امری را دشمنی با دین و خیانت به اسلام و مسلمین میدانند و موافقان را خائنین به وطن میخوانند و در  طرف مقابل موافقان، پیوستن به این معاهده را امری حیاتی و ضروری برای اقتصاد و توسعه کشور میدانند. حقیقتا میزان و معیار نخبگان سیاسی در چنین امور حیاتی چیست. اکنون که رهبری پیوستن به چنین معاهده ای را به اختیار تصمیم گیران و نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی گذاشته اند مبنای تصمیم گیری سیاسیون در این امر چیست؟ و منافع ملی چگونه تعریف میشود و چه جایگاهی نزد آنان دارد.
مسلما دوره کشمکشهای ایدئولوژیک در منازعات سیاسی بین الملل گذشته است و دولتها دیگر اصراری بر قراردادن راهبرد سیاست خارجی بر اساس مکاتب مارکسیستی و لیبرالی را ندارند بلکه منافع ملی و کسب ثروت بیشتر، توسعه و پیشرفت برای کشورشان بر اساس واقع گرایی و فهم همگانی از نیازهای ضروری اولویت دارد. بنابراین عینیت ها و نیازهای ضروری جامعه مقدم است بر ذهنیت ها و عقاید حاکمان و حتی در این امر بعضی از دولتها از اصول اولیه انسانی و اخلاقی عبور میکنند. نمونه بارز آن را میتوان در برخورد دولت آمریکا با دولت سعودی در پرونده خاشقچی روزنامه نگار معترضی که در ترکیه ترور شد مشاهده کرد که به وضوح اقرار دارند کسب منفعت از فروش جنگ افزار به سعودی مقدم است بر پیگیری اصول آزادیهای اجتماعی و حق بیان منتقدی که مورد ترور قرار گرفته است. بنابراین در دنیای مدرن واقع گرایی در سیاست امری اجتناب ناپذیر است.همچنین اگر چه متون دینی ما از تسلط یافتن بیگانگان بر مسلمین هشدار میدهد ولی بزرگان سیاسی باید رنج و حقارت مسلمین در مقابل دیگر ملتها را مورد ملاحظه قرار دهند. لذا در دوره ای که در عالم واقع بحران اقتصادی فراگیر شده و اکثریت افراد جامعه درمشکلات مادی و تامین معاش درمانده اند،شست های آرمانگرایانه برای جامعه ای که تحمل رنج و نا ایمنی همیشگی در سرنوشتش نگاشته شده،ولی همواره در کنار حکومت مانده و وفادار مانده، نشان از کم لطفی سیاستمدارانی است که هنوز شرایط بحران را درک نکرده اند و درد مردم رنجدیده و سیاست زده را نمی فهمند و سیاست را استمرار اقتدارگرایی با مخالفت دایمی به لوایح تفسیر میکنند و منافع ملی در تفاسیر آرمانگرایی خلاصه می شود.
چنانچه جایگاه منافع ملی در رفتار سیاسی ایرانیان در دوره کنونی بررسی شود مسلما از ابتدا منافع ملی در فرهنگ سیاسی انقلابیون تعریف روشنی نداشت لذا از ابتدای پیروزی انقلاب به جهت شور و شوق انقلاب، اهداف و سیاستهای انقلابیون درپیروز شدن اسلام بر کفر و الحاد، اسلامی کردن همه امور و  صدور انقلاب خلاصه می شد و تجربه کشورهای توسعه یافته نیز به جهت غیر اسلامی بودنشان مورد تایید نخبگان دینی و سیاسی نبود، لذا طی این سالها اندیشه اولویت منافع ملی که باید جزیی از مهم ترین اصول سیاست داخلی و خارجی باشد به طور جدی در دستور کار قرار نگرفته است و بیشتر رفع تکلیف، دغدغه های دینی و رعایت اصول فقهی در تعاملات فردی و گروهی کنشگران سیاسی مورد توجه بوده است. در این سالها نمایندگان مجلس و دولتمردان بیشتر برای منافع شخصی، باندی یا چانه زنی در اخذ امتیازات دولتی برای شهر و زادگاهشان تلاش کرده اند به همین علت همگرایی و هم افزایی ملی در موضوع منافع ملی که در بین نخبگان سیاسی مورد انتظار است هیچگاه مشاهده نمیشود و به جهت تعاملات شخصی و محفلی مثل همیشه تفاسیر شخصی و منافع باندی بر منافع ملی رجحان دارد و گاها سمت گیریهای شخصی و باندی بعنوان منافع ملی یا مصلحت اندیشی های پدر سالارانه تجویز و ترویج می شود. لذا همبستگی ملی که باید بر اساس منافع ملی ابتدا در نزد نخبگان سیاسی ایجاد شود و سپس به کل جامعه تسری یابد قوام نگرفته و اختلافات عمیق عقیدتی، اختلاس ها و غارتها در سطوح بالای مدیریتی نشان از عدم شناخت و غفلت از مفهوم منافع ملی دارد.
لذا شایسته است همه کسانی که دغدغه سرافرازی ایران و ایرانی را دارند در جایگاه تصمیم سازی و تصمیم گیری، اهمیت و حفظ منافع ملی را به عنوان اولویت اصلی در دستور کار قرار دهند و از تنگ نظری و خود محوری بپرهیزند که مردم شریف ایران شایسته این همه رنج و محنت و حقارت نیستند. چنانچه این همه سال بعلت عدم همگامی با دنیای مدرن، خودکامگی و یکتا انگاری سیاستمداران، فرصتهای نابی را از دست داده ایم، تکرار این فرصت سوزیها نیز ما را از حرکت در مسیر رشد و توسعه باز می دارد. امید است اینک همگان با توجه و اهتمام بیشتر بر فرهنگ سازی در احیای اندیشه منافع ملی گامی ارزشمند در جهت اعتلای ایران برداریم.
 
کد مطلب: 96042
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *