۰
دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹ ساعت ۲۲:۵۴

تُلِ یگانه‌ی «چِگاسُفلی» در خطر حذف

تُلِ پیش از تاریخی و یگانه‌ی نامدار به «چِگاسُفلی» در شهرستان بِهبهانِ خوزستان روزهای سخت و دشواری را سپری می‌کند و با تهدیدهای ریز و درشتی دست به گریبان بوده و اگر مسوولان شهری و استانی هرچه زودتر اقدام مناسبی انجام ندهند، از چهره‌ی تاریخ حذف خواهد شد.
تُلِ یگانه‌ی «چِگاسُفلی» در خطر حذف
تُلِ پیش از تاریخی و یگانه‌ی نامدار به «چِگاسُفلی» در شهرستان بِهبهانِ خوزستان روزهای سخت و دشواری را سپری می‌کند و با تهدیدهای ریز و درشتی دست به گریبان بوده و اگر مسوولان شهری و استانی هرچه زودتر اقدام مناسبی انجام ندهند، از چهره‌ی تاریخ حذف خواهد شد.
به گزارش اَمرداد، این روزها خبرهای ناخوشایندی از استان زرخیز خوزستان به گوش می‌رسد که دل هر دوست‌دار میراث فرهنگی و تاریخ ایرانی را به درد می‌آورد. روزی گزارش می‌رسد که بنا است کارخانه‌ی قند در حریم درجه یک میراث جهانی چغازنبیل، بزرگ‌ترین و ارزشمندترین سازه‌ی نیایشگاهی دوره‌ی ایلام ساخته شود، روزی دگر از دست‌اَندازی (:تعرض) به تپه‌ی بی‌همتای ایلامی «جوبَجی» در شهرستان رامهرمز و همواره لرزه بر تَن کُنش‌گران و کارشناسان میراث فرهنگی می‌اَندازد. اما بدتر از همه، دست‌اَندازی‌های پِیاپِی به تُلِ یگانه و بسیار ارزشمند «چِگاسُفلی» در دشت زهره (زیدون) در شهرستان بِهبهان است که هر لحظه بیم آن می‌رود از چهره‌ی تاریخ و صفحه‌ی روزگار پاک شود. یادگار بی‌مانند (:منحصربه فرد) دوره‌ی پیش از تاریخ ایران که راز و رمزهای سر به مُهر و پنهانی در دل دارد و در جهان باستان‌شناختی یک شگفتی به‌شمار می‌آید. چِگاسُفلی ای که دانسته‌های ما درباره‌ی آن بسیار ناچیز و اَندک است و هنوز کاوش‌های باستان‌شناسان در آنجا به پایان نرسیده و سخن‌ها و داستان‌های فراوانی از هزارتوی تاریخ برایمان دارد. تاریخی ناگفته و نانوشته که تنها با کاوش‌های باستان‌شناختی می‌توان به آن دست یازید.
اما تُل پیش از تاریخی «چِگاسفلی» با همه‌ی راز و رمزهای پنهان و آشکار آن در بدترین شرایط حفاظتی و نگه‌داری به سر می‌برد و هر روز خبرهای ناگواری از دست‌اَندازی‌های گوناگون به عَرصه و حریم آن به گوش می ‌سد که کام دوست‌داران میراث فرهنگی را تلخ کرده و آرامش را از کُنش‌گران و کارشناسان دل‌سوز میراث فرهنگی رُبوده است. روزی به بهانه‌ی کشیدن آبراهه (:کانال آب) به عَرصه‌ی محوطه تجاوز می‌کنند و بخشی از تپه را گود کرده و به داده‌های فرهنگی پنهان آن آسیب می‌رسانند، دگر روز به بهانه‌های گوناگون دیگر و کمک به مردم که خانه‌هایشان بر روی تپه و عرصه پدیدار شده است، دل آن را زخمی کرده و در پِی حذفش از چهره‌ی تاریخ و صفحه‌ی روزگار برمی‌آیند. این داستان‌ها و دیگر دشواری‌های تل «چگاسفلی» نزدیک دو ماهی است، همین‌گونه در حال تکرار بوده و هر روز ابعاد تازه‌تری به خود می‌گیرد. ولی آنچه مایه‌ی افسوس و دریغ است سکوت و بی‌تفاوتی مدیران و مسوولان شهری و استانی به‌ویژه در وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در راس آن‌ها است. زیرا قانون روشن و شفاف است و همه در برابر قانون یکسان بوده و هیچ‌کس یا نهادی فراتر از قانون نبوده و نیست. و دانسته نیست که چرا مسوولان میراث فرهنگی برپایه‌ی قانون رفتار نکرده و گاهی کوتاه آمده و با استواری و محکمی از میراث ملی کشور که از آنِ همه‌ی مردم و آیندگان است به‌درستی پاسداری و نگاهبانی نمی‌کنند. شاید هم هنوز به ارزش و اهمیت گنجینه‌ی بی‌همتای محوطه‌ی «چگاسفلی» پِی نبرده‌اند.
قانون‌های میراث‌فرهنگی چه می‌گویند؟
در کتاب مجموعه قوانین و مقررات میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی، چاپ نخست 1388 خورشیدی، برگه 39 آمده است: ماده 558 قانون تعزیرات – هرکس به همه یا بخشی از بناها، اماکن، محوطه‌ها و مجموعه‌های فرهنگی–تاریخی یا مذهبی که به ثبت ملی رسیده است، یا تزیینات، ملحقات، تاسیسات، اَشیاء و لوازم و نوشته‌ها و نقش‌های مصوب یا موجود در مکان‌های نام برده شده که آزادانه و جداگانه (:مستقلا) نیز واجد حیثیت فرهنگی–تاریخی یا مذهبی باشد، خرابی وارد آورد، اَفزون‌بر جبران خسارت وارده، به زندان از یک تا ده سال محکوم خواهد شد.
همچنین در ماده 560 قانون اساسی می‌خوانیم: هرکس بدون پروانه (:اجازه) از سازمان میراث فرهنگی کشور (وزارتخانه‌ی کنونی)، یا با تخلف از ضابطه‌های مصوب و اعلام شده از سوی سازمان نام برده شده در حریم آثار تاریخی–فرهنگی اقدام به عملیاتی نماید که سبب تزلزل بُنیاد آن‌ها شود یا در نتیجه‌ی آن عملیات به آثار و بناها خرابی یا آسیب وارد آید، اَفزون‌بر رفع آثار تخلف و پرداخت خسارت وارده، به زندان از یک تا سه سال محکوم خواهد شد. با این همه و با وجود بودن قانونی روشن و شفاف، دانسته نیست که چرا و چگونه افراد گناهکار و متخلف بی‌پروا و بدون ترس از قانون اساسی که آشکارا سخن از تخلف و جُرم را بازگو می‌کند، دست به ویرانی و نابودی محوطه‌ی پیش از تاریخی و یگانه‌ی «چگاسفلی» زده و با بولدُوزر به جان آن افتاده و کَند‌وکاو انجام داده‌اَند، آن هم در عَرصه و بر روی خود تپه!؟
ناآگاهی مسوولان و مدیران از ارزش محوطه‌ی «چِگاسفلی»
اما عباس مقدم، باستان‌شناس و کاوش‌گر تُل پیش از تاریخی «چِگاسُفلی» که در چندین ماه گذشته، هر چه در توان داشته و نداشته بر سر این یادگار ارزشمند ملی گذاشته و با همه‌ی مسوولان و مدیران شهری و استانی و میراث فرهنگی کشور درباره‌ی ارزش و اهمیت آن گفت‌و‌گو و آگاهی‌رسانی کرده است از ناآگاهی و نبود دلبستگی و وابستگی مسوولان فرهنگی به یادگارهای تاریخی و فرهنگی کشور سخن به میان آورده و با دلی پردرد به اَمرداد گفت: «یکی از دشواری‌های میراث‌فرهنگی کشور این است که شوربختانه برخی از مدیران و مسوولان ما هنوز به ارزش و اهمیت محوطه و بناها و آثار تاریخی و فرهنگی پِی نبرده و درک و شناخت درستی از میراث فرهنگی ندارند. به سخنی دیگر، ناآگاهند و تا آگاهی و شناخت به وجود نیاید بی‌گمان با دشواری‌های گوناگونی در زمینه‌ی میراث فرهنگی دست به گریبان خواهیم بود.
وی با آوردن نمونه‌ای از ناآگاهی و نبود شناخت و درک درست از میراث فرهنگی در میان مدیران و مسوولان فرهنگی اَفزود: «به یاد دارم چند سال پیش یکی از مسوولان رَده بالای فرهنگی کشور به شهرستان بِهبهان آمده بود. زمانی که او را دیدم، پرسیدم چه خبر؟ گفت بِهبهان با آن نرگس‌زارهای خوش بویش بسیار زیبا است. به او گفتم که محوطه‌ی باستانی «اَرجان» چی؟ او در پاسخ به من گفت، آنجا را نرفته و ندیدم! اکنون «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل».
دکتر مقدم ریشه‌ی همه‌ی دشواری‌های ریز و درشتی را که گریبان‌گیر محوطه‌ها و آثار و بناهای تاریخی و فرهنگی کشور را گرفته است در همین نبود شناخت و ناآگاهی‌های بیشتر مدیران و مسوولان فرهنگی کشور می‌داند و همواره امیدوار است تا مدیرانی که بر سر کار می‌آیند درک و شناخت درستی از تاریخ و فرهنگ که همان میراث فرهنگی و هویتی ما است، داشته باشند.
خانه‌های مردم روستا باید هرچه زودتر از چگاسفلی جا‌به‌جا شود
کاوش‌گر محوطه‌ی پیش از تاریخی «چِگاسفلی» درباره‌ی دشواری بزرگ این یادگار ملی به اَمرداد گفت: «بُنیادی‌ترین و بزرگ‌ترین دشواری محوطه‌ی باستانی «چگاسفلی» جابه‌جایی روستا است. زیرا خانه‌های مردم بر روی عرصه و حریم محوطه‌ی پیش از تاریخی «چگاسفلی» برپا شده است و آسیب‌های فراوانی را به این محوطه‌ی ارزشمند ملی رسانیده است و باید هرچه زودتر با کمک و همکاری مدیران و مسوولان شهری و استانی جابه‌جا شود. و تا این موضوع برطرف نشود، ما هر روز با دشواری‌های گوناگونی روبه‌رو خواهیم بود. همان‌گونه که آگاهی دارید چندی پیش به بهانه‌ی ساخت آبراهه با بیل مکانیکی به جان محوطه افتادند. اما هم‌اینک هم که در حال گفت‌و‌گو با شما هستم، مردم روستا جسته و گریخته در حال ساخت‌وسازهای گوناگونی از جمله، اَنبار برای اَفزار (:ادوات) کشاورزی و تراکتور، موتورخانه و سازه‌های دیگری در روی عَرصه‌ی مصوب شده، هستند.
من از همان آغاز که در این محوطه دست به کار کاوش‌های باستان‌شناختی در چند سال پیش شدم، می‌دانستم که بدون کمک و همکاری مسوولان و مدیران شهری و استانی و میراث فرهنگی نمی‌توان کاری را از پیش برد و باید آن‌ها همواره پیگیر مسایل و دشواری‌های موجود در محوطه‌ی چگاسفلی باشند. اما شوربختانه آن‌گونه که شایسته است با ما همکاری نکرده و پشت ما را خالی کردند. ما چشم انتظار بودیم که وعده‌هایی که استاندار خوزستان به ما داده بود، اجرا شود تا هم با مردم با اَرج و احترام رفتار شود و خانه‌ها از روی محوطه جابه‌جا شده و هم تپه حفظ شود. اما این وعده‌ها اجرا نشد. از سویی، هر چه ما به جلو پیش رویم اگر روستا از روی محوطه جا‌به‌جا نشود، همواره و همیشه درگیری‌ها و دشواری‌های موجود خواهد بود و چه‌بسا که بیشتر و بدتر هم شود.
چِگاسفلی، گنجینه‌ی بی‌همتا و شگفت‌انگیز ایران
محوطه‌ی باستانی چِگاسفلی در جنوب خاوری (:شرقی) استان خوزستان و جنوب شهرستان بِهبهان جای دارد. همچنین تپه‌ی چگاسفلی در نزدیکی شمال کرانه‌های دریای پارس (:خلیج‌فارس) در دشت زهره (زیدون) قرار گرفته است. نخستین‌بار در سال 1350 خورشیدی، گروهی به سرپرستی «نیسن» از موسسه‌ی شرق‌شناسی دانشگاه شیکاگو و دانشگاه آزاد برلین توانستند 42 موحوطه‌ی باستان‌شناختی در دشت زهره از جمله چغاسفلی را شناسایی کنند که مردم بومی به آن چگاسفلی می‌گویند.
کامیارعبدی با گروهی از همکاران در سال 1388 خورشیدی محوطه‌ی چگاسفلی را به ثبت ملی رسانید. اما کاوش‌های باستان‌شناسی از زمستان سال 1394 خورشیدی، به سرپرستی عباس مقدم در چهار فصل آغاز شد که امسال به اَنگیزه‌ی بیماری کووید 19 و گسترش ویروس کرونا، کاوش‌های باستان‌شناختی تعطیل شد. در همین کاوش‌های باستان‌شناسی بود که یکی از گنجینه‌های بی‌همتا و شگفت‌اَنگیز باستان‌شناختی که همان گورستان و نیایشگاه محوطه‌ی چگاسفلی بود، به دست آمد و ما را با روزگار 6 هزار سال پیش مردمی که در اینجا می‌زیسته و یا به گور سپرده شده‌اند، آشنا کرد.
دکتر عباس مقدم، کاوش‌گر محوطه‌ی یگانه و بی‌مانند چگاسفلی درباره‌ی ارزش و اهمیت آن به اَمرداد گفت: «چگاسفلی گنجینه‌ای است از هنر و صنعت که از ویژگی‌های زیستی مردم گفت‌و‌گو می‌کند. همچنین بیانگر تحولی در تاریخ بشر در 6 هزار سال پیش است. محوطه‌های شوش، چگاسفلی، دم‌گر پَرچینه و هَکلان محوطه‌های باستانی هستند که نمودی از یک نظام مذهبی را نشان می‌دهند. ساختمان گورهای چگاسفلی بسیار گران‌سنگ است. در ساختمان این گورها از آجر و سنگ‌تراش چهارگوش بهره‌برده شده است. و بهره‌گیری از آجر در شش هزار سال پیش از شگفتی‌های مِهرازی (:معماری) ساختمان محوطه به ‌شمار می‌آید. بی‌گمان اَرزنده‌ترین بخش محوطه که تا کنون به دست آمده، گورستان و نیایشگاه آن است. گورها همگی رو به سوی باختر (:غرب) هستند. در یکی از گورهای چگاسفلی 52 اسکلت یافته شده که در زمان‌های گوناگون در آن جای گرفته‌اند.
شواهد نشان می‌دهد که افرادی که در اینجا زندگی می‌کردند صنعت‌گران چیره‌دستی بوده و فلز را به خوبی می‌شناختند. در یکی از گورها یک دستبند نقره‌ای به دست آمد که شاید قدیمی‌ترین زیور نقره‌ای بوده که در ایران تاکنون کشف شده است.
شمار گورهای دسته‌جمعی در گورستان چگاسفلی بسیار بیشتر از گورهای تکی است. در سال 1394 ، ده گور باز شده و از آن‌ها 102 تَن (:نفر) شناسایی شده است. روش شناسایی آن‌ها نیز برپایه‌ی شمارش جمجمه‌های به دست آمده است. از شمار ده گور کاوش شده در آن سال، تنها سه گور تکی به دست آمده است. همچنین در سال 1397 خورشیدی، در پشته‌ی شمالی محوطه‌ی چگاسفلی نیایشگاه منسجمی کشف شد. این نیایشگاه دارای دو بخش است: بخش تشریفات مذهبی و بخش بنای آجری و یادمانی تشریفات مذهبی. در این نیایشگاه با تخته سنگ‌هایی برای نخستین‌بار روبه‌رو می‌شویم که به سکوی هدایا، پیشکش شده و روی هم 73 تکه است که یازده تای آن‌ها دارای نقش هستند. برخی نقش‌ها چشم انسان و برخی بز و ماسک انسانی است. همچنین آوَندهای (:ظروف) سفالی در برگیرنده‌ی جام‌های پایه‌دار و ساغرهایی با طرح‌های ظریف پیدا شده است.
این باستان‌شناس در پایان چگاسفلی را گنجینه‌ای بی‌همتا و یگانه می‌دانند که باید به‌درستی نگه‌داری و حفاظت شود تا برای آیندگان برجای بماند و از همه‌ی مسوولان و مدیران و مردم و رسانه‌ها خواستار همکاری و کمک هرچه بیشتر است تا این یادگار ملی را بتوان نجات داد.
چِگاسُفلی یکی از شگفتی‌های جهان باستان در ایران است، گنجینه‌ای بی‌مانند و نادر که نیازمند همراهی من و تو است. چِگاسفلی را امروز دریابیم، بی‌گمان فردا دیر است. نکند خدای ناکرده، شرمنده‌ی تاریخ شویم. چِگاسفلی را تنها نگذاریم… چگاسفلی هویت و شناسنامه‌ی بالنده و غرورآمیز ایرانیان است، پاسدار و نگاهبان آن باشیم و نگذاریم سرنوشت شوم تپه‌های جیرفت کرمان، این‌بار در چِگاسفلی تکرار شود و لکه‌ی ننگی بر پیشانی ما باشد. یادمان باشد آیندگان ما را به سبب کم‌کاری‌ها، نکوهش کرده و داوری خواهند کرد. چِگاسُفلی یعنی ایران، کاش آن را دریابیم …
کد مطلب: 143046
برچسب ها: میراث فرهنگی
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *