۰
جمعه ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۵۵
گزارش «فریادگر» از تغيير دوباره مواضع روسيه در قبال شرکاي منطقه‌اي:

پوتين دست اسد را در پوست گردو گذاشت

سوريه با حاکميت خانواده «اسد» در سال‌هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، نزديک‌ترين متحد عربي ايران بوده‌است.
پوتين دست اسد را در پوست گردو گذاشت

سوريه با حاکميت خانواده «اسد» در سال‌هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، نزديک‌ترين متحد عربي ايران بوده‌است. 
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، باوجود متفاوت بودن نظام‌هاي سياسي ايران و سوريه و همگرايي نسبي نوع حکومت در سوريه و عراق، نظام سوريه در جنگ تحميلي رژيم بعثي عليه ايران، با جمهوري اسلامي‌ همراهي کرد و روابط حسنه سوريه با ايران در راه‌اندازي و تقويت جبهه مقاومت، هنوز هم ادامه‌دارد. از جهت ديگر سوريه به لحاظ جغرافيايي نيز براي ايران از اهميت خاصي برخوردار است، اين کشور، نقش حياتي در اتصال استراتژيک ايران به منطقه مديترانه و خاور نزديک دارد.اين اهميت به اندازه‌اي است که حتي اگر اتحاد ايران و سوريه در مبارزه با اسرائيل و محور مقاومت را نيز درنظر نگيريم، باز هم سوريه اهميت خود را براي ايران از دست نمي‌دهد.

جنگ ادامه سياست؛ مذاکره ادامه جنگ

روس‌ها در سياست خارجي يک اصل مهم دارند. اين اصل که ولاديمير ايليچ لنين براي روس‌ها به يادگار گذاشته است مي‌گويد:«جنگ ادامه سياست است، به نوعي ديگر». اما در روزهاي اخير بايد اين را نيز با توجه به تجربيات ديپلماتيک اخير در موضوعاتي مثل کره شمالي، ايران، سوريه و اوکراين بايد گفت:«مذاکره، ادامه جنگ است، به نوعي ديگر». در شرايط پس از توافق هسته‌اي با ايران، جامعه جهاني باور کرده‌است که مي‌توان هر مسئله پيچيده‌اي را با مذاكره حل و فصل كرد؛ و بحران سوريه هم از اين قاعده مستثني نيست. ايران نيز هميشه در مسائل منطقه‌اي تاثيرگذار بوده‌است و با توجه به وضعيت فعلي مي‌تواند ابتکار عمل را به دست بگيرد، چرا که بحث بر سر مسئله هسته‌اي ايران خواه ناخواه معادلات منطقه‌اي را هم با خود درگير مي‌کند. هريک از طرح‌هاي ارائه شده براي حل بحران ظرفيت خاص خود را دارد، اما مهم رسيدن به يک راهکار جامع است که هزينه‌ها را کاهش دهد و شرايطي را فراهم کند که قدرت‌هاي بزرگ نسبت به بهبود اقبال نشان دهند.

ايران-مسکو؛ مسکو-دمشق

جنگ داخلي سوريه براي ايران و مسکو دور تازه‌اي از روابط را در پي داشت که در مقطعي موجب شد ايران بدعهدي‌هاي گذشته مسکو را فراموش کند و به روسيه به چشم يک شريک منطقه‌اي بنگرد. اما ديري نپاييد که سياست هميشگي روسيه بار ديگر جلوه کرد و روسيه نشان داد خالي کردن پشت متحد سياست هميشگي اين کشور است.

در ابتداي بروز جنگ داخلي در روسيه، ايران تنها کشوري بود که در کنار بشار اسد مبارزه کرد. ايران عقيده داشت وضع سوريه با ساير کشورهاي درگير بهار عربي متفاوت است و ماجراي سوريه بيش از آن که يک خيزش مردمي‌باشد، توطئه خارجي به حساب مي‌آيد. در اين زمان کرملين موضع خاصي در مورد دمشق نداشت و در انتظار سقوط اسد بود. اما وضع تغيير کرد. بر خلاف انتظار روسيه، اسد سقوط نکرد و مسکو مجبور شد با ايران همکاري کند، ايران و مسکو در اين برهه توانستند آمريکا را متقاعد کنند که اسد از سلاح شيميايي استفاده نمي‌کند وبه اين طريق مانع ورود نيروهاي آمريکايي به سوريه شدند.

پس از آنکه بشار اسد به کمک ايران و روسيه از جنگ داخلي رهايي يافت، توانست شرايط را به نفع خود تغيير دهد. اسد در اين دوره توانست بسياري از شهرها را آزاد کند. از طرف ديگر ظهور داعش نيز به اسد کمک کرد و موجب شد نگاه‌ها از روسيه برداشته شود به داعش معطوف گردد.مجموعه اين عوامل موجب شد روس‌ها منافع خود را در گرو ماندن اسد ببينند و روسيه حاضر شد ريسکي بزرگ بپذيرد و نيروهاي نظامي‌خود را به سوريه اعزام کند و حملات هوايي عليه پايگاه‌هاي داعش در سوريه را آغاز کند. در اين دوره روابط تهران مسکو گرم تر از پيش ادامه مي‌يافت و ايران به اين فکر بود که روسيه مي‌تواند شريک استراتژيک ايران باشد. اما باز هم وضع عوض شد. اقدامات نظامي‌روسيه تا اندازه زيادي، مواضع داعش را تضعيف کرده و شهرهاي مهم سوريه يکي پس از ديگري از دست مخالفين و تروريست‌ها آزاد شد. حالا روسيه تصميم گرفته سوريه را ترک کند. بهانه مسکو براي ترک سوريه اين است که ارتش سوريه حالا توانمندي لازم را براي مبارزه با تروريست‌ها دارد. اما هنگامي‌خالي کردن پشت اسد جدي شد که وزير خارجه روسيه رسما اعلام کرد که «اسد خط قرمز مسکو نيست».

سياست پوتين در قبال اسد باز هم نشان داد که روسيه هرگز نميتواند شريک مطمئني براي ايران باشد چراکه روس‌ها در روابط بين‌الملل تنها به يک مسئله اهميت ميدهند، منافع خود! مسکو تنها تا زماني با ايران يا هر کشور ديگري همکاري مي‌کند که منافعش با آن کشور همپوشاني داشته باشد.

سرنوشت اسد در دست سايرين

ادعاي روسيه در سوريه اين است كه ما با تمام مخالفان بشار اسد در داخل سوريه در ارتباط هستيم و مي‌توانيم گروه‌هاي مختلف در سوريه را به هم نزديک کنيم و تا کنون نيز چندين بار گروه‌هاي مخالف را در مسکو دور هم جمع کرده‌است. اما آنچه مهم است اين است که لاوروف (وزير خارجه روسيه) بارها اعلام کرده است که بشار اسد، خط قرمز مسکو نيست و مهم خواست مردم سوريه، تمرکز بر مبارزه با تروريسم و ضروريت حفظ حاکيمت مستقل اين کشور است. اين موضع سوريه با موضع برخي گروه‌ها در ايران که صرفا شخص بشار اسد را خط قرمز مي‌دانند متفاوت است.

ايران در ابتدا خواهان برقراري آتش‌بس، ارسال كمک‌هاي بشردوستانه، برگزاري انتخابات زيرنظر سازمان ملل و تشكيل دولت فراگير است. اگر از يك طرف طرح روسيه و ايران به هم نزديك يا تعديل شوند و از سوي ديگر ديدگاه عربستان كه حكومت اسد را بخشي از بحران مي‌داند و به نوعي بر سرنگوني آن تاكيد مي‌كند با مواضع آمريكا كه اكنون خواهان راه حل ميانه‌تري و نه الزاما سقوط اسد است، به هم نزديك شوند؛ حل بحران سوريه دور از انتظار نخواهدبود.

واقعيت اين است که حکومت سوريه يک نظام مبتني بر ديکتاتوري فردي (مانند مصر و ليبي قبل از بهار عربي) نيست. در سوريه قدرت بيشتر در انحصار يک حزب ملي‌گراي عرب به نام حزب بعث است. اکثريت اين حزب دست کم در سياست خارجي و محور مقاومت ديدگاه‌هاي مشابهي دارد. با توجه به محبوبيت بشار اسد در سوريه به‌ خاطر مبارزه با تروريسم، به‌نظر مي‌رسد اکنون طرح لغو حق حکومت مادام‌العمر رئيس‌جمهور چندان نادرست نباشد. چه اينکه در ماه‌هاي قبل امير عبداللهيان (معاون عربي و آفريقاي وزارت امورخارجه ايران) در اظهارنظري مشابه وزير خارجه روسيه و رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام، در سخناني تاکيد کرده بود که «مجموعه نظام ايران به دنبال حکومت مادام‌العمر آقاي بشار اسد نيست». بطور طبيعي وقتي ايران خود کشوري است که در آن رئيس‌جمهور حاکم مادام‌العمر برقرار نيست، پافشاري بر حکومت مادام‌العمر فردي در خارج مرزهاي ايران چندان موجه نيست. چه اينکه آنچه براي ايران و همچنين روسيه اهميت بيشتري خواهد داشت، استقلال دمشق از محور خطرناک ترکي-سعودي-اسرائيلي است.

پيروزي ارتش سوريه براي ورود به شهرهاي شيعه نشيني مثل «الزهرا» و تنگ‌تر شدن محاصره «حلب» نشان مي‌دهد که از نظر ميداني نيز تروريسم چندان قوي نيست و مخالفان معقول‌تر حکومت بشار اسد بايد به ميز مذاکره برگردند. دو بازيگر اصلي ديگر صحنه يعني عربستان و تركيه نيز تحت تاثير نقش منطقه‌اي ايران قرار گرفته‌اند. انعطاف داوود اوغلو و اردوغان در مواضع‌شان در رابطه با عراق و سوريه (به ويژه بعد از ضربه شست اقتصادي پوتين به دولت اين کشور) نشان مي‌دهد که ديگر زمان بهانه‌گيري ترک‌ها و سعودي‌ها نيست. لذا در اين شرايط اگر ايران همزمان ابتكاري را به خرج دهد كه بتواند همه بازيگران را جمع کند. ايران مي‌تواند با همکاري روسيه خطوط قرمزي براي تعيين سرنوشت سوريه به دست مردم اين کشور ترسيم کند که راه را براي دورزدن مذاکرات بر طرف مقابل ببندد. اين همان بحثي است كه در توافق هسته‌اي هم مطرح بود، ايران در توافق هسته‌اي نيز براين اساس پيش رفت که خطوط قرمزي وجود دارد که امکان عبور از آن‌ها نيست.

ايران و روسيه، دو نيروي مشورتي

«شرايط ميداني سوريه با گذشته متفاوت است و ارتش سوريه نشان داده است که بدون دخالت نيروهاي خارجي مي‌تواند با تروريست‌ها مبارزه کند، در اين شرايط به نظر مي‌رسد که نياز به حضور فيزيکي نيروهاي روسيه يا نيروهاي خارجي ديگري وجود ندارد و تنها روسيه و جمهوري اسلامي‌ايران مي‌توانند به صورت مشورتي با دولت سوريه همکاري کنند.» اين بخشي از سخنان حسن‌هاني زاده، کارشناس مسائل بين‌الملل در گفت‌و‌گو با «مردم‌سالاري» است.‌هاني‌زاده همچنين در ادامه به نکات ديگري در روابط تهران- دمشق-مسکو اشاره کرد:

«در حقيقت با توجه يه شرايط ميداني سوريه و توافقي که ميان دولت روسيه و سوريه در خصوص وضعيت سوريه به وجود آمده و اينکه در شرايط فعلي نيازي به حضور نيروهاي روسيه در سوريه نيست، لذا روس‌ها تصور مي‌کنند که اگر نيروهاي خودشان را از سوريه خارج کنند مي‌توانند کمکي به حل بحران سوريه کنند و به همين دليل خروج نيروهاي روسيه تاثير زيادي بر وضعيت ميداني سوريه نخواهد داشت و نيروهاي مسلح سوريه با توجه تجربه 5 ساله‌اي که در جنگ‌هاي ميداني و چريکي به دست آورده‌اند، اکنون به اين نتيجه رسيده اند که بدون تکيه بر نيرو‌هاي خارجي مي‌توانند بر نيروهاي تروريستي مسلط شوند و اين نيرو‌ها را سرکوب کنند. لذا آزاد سازي بخش‌هايي از شمال حلب، همچنين بازگشت مردم به اين شهر نشان مي‌دهد که وضعيت ميداني سوريه اکنون نسبت به گذشته تفاوت کرده و سوريه اکنون مي‌تواند دريک فرايند زماني کوتاه همه شهر‌هاي سوريه را از وجود گروهک‌هاي تروريستي پاکسازي کند و لذا به نظر مي‌رسد که نياز به حضور فيزيکي نيروهاي روسيه يا نيروهاي خارجي ديگري وجود ندارد و تنها روسيه و جمهوري اسلامي ‌ايران مي‌توانند به صورت مشورتي با دولت سوريه همکاري کنند.»

اسد خط قرمز ايران است

اين کارشناس مسائل بين‌الملل در ادامه با اشاره به خط قرمز بودن اسد براي ايران گفت:«به هر حال باقي ماندن اسد در قدرت براي ايران يک خط قرمز است به اين دليل که بشار اسد ارتباط استراتژيک با جمهوري اسلامي ‌ايران دارد. ايران بر ضرورت باقي ماندن بشار اسددر راس قدرت و حتي هر دولت انتقالي در آينده، تاکيد دارد. چراکه به هر حال دولت بشار اسد حلقه اتصال ايران و نيروهاي مقاومت لبنان است. اما درمورد روسيه وضع متفاوت است. روس‌ها ثابت کرده‌اند که دوست وفاداري نيستند و در هر مقطعي فقط به منافع خود فکر مي‌کنند. ولي به نظر مي‌رسد وضعيت روس‌ها به گونه‌اي است که اگر آمريکا و غرب و گروه‌هاي مخالف دولت سوريه، تضمين‌هايي براي باقي ماندن نيروهاي روسيه در پايگاه دريايي کپتوس سوريه بدهند. روس‌ها اهميتي به بقاي بشار اسد نخواهند داد. ولذا اظهارات اخير سرگئي لاوروف درمورد اينکه بشار اسد هم‌پيمان استراتژيک روسيه نيست نشان مي‌دهد که روس‌ها نگرش خود را نسبت به بحران سوريه تغيير داده‌اند و در صدد چانه‌زني و گرفتن امتيازاتي براي دولت آينده سوريه هستند تا بتوانند منافع خود را در آينده تضمين کنند. اين نوع نگرش سياسي با ادبيات جمهوري اسلامي‌ايران کاملا تفاوت دارد و ايران در مورد باقي ماندن اسد در راس قدرت با روس‌ها اختلاف نظر دارند.»

هاني‌زاده همچنين در پاسخ به اين سوال که آيا بهتر نيست ايران از فرد ديگري در حزب بعث حمايت کند، گفت: «جمهوري اسلامي‌ايران به هر حال سياست‌هاي خود را ادامه مي‌دهد و تحت هيچ شرايطي حاضر نيست از اسد صرف نظر کند. اسد يک هم‌پيمان مهم براي جمهوري اسلامي‌ايران در منطقه است و سقوط اسد مي‌تواند به منافع استراتژيک ايران و محور مقاومت ضربه وارد کند و به همين دليل ايران تحت هيچ شرايطي از اسد عبور نخواهد کرد.»

وي افزود:«بشار اسد به دليل اينکه فرزند حافظ اسد است و حافظ اسد هم در وطول 35 سال گذشته به عنوان هم پيمان ايران کمک‌هاي زيادي به ايران کرده است به ويژه در طول جنگ تحميلي همکاري تنگاتنگي با ايران عليه رژيم بعث عراق داشت. ايران تحت هيچ شرايطي نمي‌تواند بر افراد ديگري غير از خانواده اسد سرمايه گذاري کند، به دليل گرايش اسد به يک مذهب معين که نزديکي زيادي با ايران دارد. به نظر مي‌رسد که بشار اسد به عنوان يک هم پيمان ثابت که به لحاض عقيدتي به ايران نزديک است براي جمهوري اسلامي‌ايران باقي مي‌ماند.»

با اين شرايط آينده و سرنوشت اسد بيش از مردم سوريه به تصميم‌گيري‌هاي خارجي وابسته است و معلوم نيست سياست کشورها‌ي ديگر به کدام سمت پيش مي‌رود. تا به اينجاي کار ايران تنها کشور حامي ‌اسد بوده است. روسيه نيز بار ديگر منفعت‌طلبي خود را نشان داد و شريک خود را تنها گذاشت. بايد ديد داستان اسد و ساير کشورها چه سمت و سويي پيدا مي‌کند.
گزارش : سحر مهرابی

کد مطلب: 55456
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *