۰
چهارشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۵۷

گزارش کامل همایش گرامیداشت کاظم معتمدنژاد

مراسمی که بنا بود برای گرامیداشت مقام علمی دکتر کاظم معتمدنژاد برگزار شود، به مراسم یادبود او تبدیل شده بود؛ دکتر معتمدنژاد در روز ۱۴آذر درگذشت و به‌طور اتفاقی، برنامه‌ای که هفته‌ها پیش برنامه‌ریزی شده بود، در هفتمین شب درگذشتش برگزار شد. از ساعت دوبعدازظهر ۲۳ آذر، مراسمی شروع شد که تا پس از ساعت هشت‌شب ادامه داشت و در این شش‌ساعت، دانشجویان، اعضای هیات علمی و کارشناسان ارتباطات و نیز اعضای خانواده دکتر معتمدنژاد را در سالن اجتماعات دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه‌طباطبایی گردهم آورد.
گزارش کامل همایش گرامیداشت کاظم معتمدنژاد



به نقل از شارا، مراسم ابتدا با پخش کلیپی درباره خدمات دکتر معتمدنژاد آغاز شد و سپس اولین سخنران هادی خانیکی بود که دبیر علمی همایش به شمار می‌رفت و عملا برنامه‌ریزی آن را هم بر عهده داشت. خانیکی با یادی از معتمدنژاد آغاز کرد و این یاد، تقریبا در سخنرانی همه سخنرانان پس از او نیز ادامه داشت. خانیکی اعلام کرد که از این پس بناست مراسمی سالانه برای بررسی علمی مسایل مربوط به ارتباطات ایران، به نام و یاد دکتر معتمدنژاد برگزار شود. پس از او، احمد مسجدجامعی، رییس شورای شهر تهران و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دوره اصلاحات سخن راند و از خاطرات مستقیمی گفت که از دکتر معتمدنژاد داشت. در این مراسم، علاوه بر دانشجویان و اعضای هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی، حسین سلیمی، رییس دانشگاه علامه‌طباطبایی، سیدمحمود دعایی، مدیرمسوول روزنامه اطلاعات، حسین انتظامی، معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد، حسام‌الدین آشنا، مشاور فرهنگی رییس‌جمهور و اعضای انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، انجمن ایرانی مطالعات جامعه اطلاعاتی و انجمن جامعه‌شناسان ایران نیز حضور داشتند. این سه انجمن به‌همراه دانشگاه علامه‌طباطبایی در برگزاری مراسم نکوداشت دکتر معتمدنژاد همکاری داشتند و البته میزبان اصلی، انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات بود.
حسام‌الدین آشنا در سخنرانی خود، برای لحظاتی احساساتی شد و از اینکه وجود اتاقی برای دکتر معتمدنژاد در دانشکده تحمل نشده بود، به گریه افتاد. او تاکید داشت فشارهای سیاسی رشته ارتباطات را محافظه‌کار خواهد کرد. نصرالله جهانگرد پشت تریبون رفت و از تلاش‌های دکتر معتمدنژاد برای حضور موثر ایران در دو اجلاس جامعه اطلاعاتی در سال‌های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۵ گفت. سپس بیانیه انجمن ایران مطالعات فرهنگی و ارتباطات خوانده شد که دکتر عبدالله گیویان، عضو هیات علمی دانشکده صداوسیما، آن را نوشته بود. احمد میرعابدینی، پژوهشگر ارتباطات که استاد راهنمای پایان‌نامه دکترای ارتباطاتش دکتر معتمدنژاد بود، سخنران بعدی بود و به گفته خود، سخنرانی‌ای آیینی ارایه کرد. پیام دکتر نعیم بدیعی از آمریکا خوانده شد که در سال‌های دهه۶۰، همکار دکتر معتمدنژاد بود و با همکاری او بود که رشته ارتباطات پس از انقلاب فرهنگی احیا شد. حسین بصیری‌جهرمی که از دانشجویان دکترا و شاهد آخرین نیمسال تدریس دکتر معتمدنژاد در دانشکده علوم اجتماعی بود، سخنرانی بعدی را ارایه کرد.
همزمان با مراسم نکوداشت دکتر معتمدنژاد، کتاب یادبود او به شرکت‌کنندگان در همایش ارایه و همچنین اعلام شد که در همان روز از سایت آثار و تالیفات دکتر معتمدنژاد نیز رونمایی شده است. محمد زاهدی‌اصل پشت تریبون آمد و گفت که از اینکه در آخرین سال‌های تدریس رسمی دکتر معتمدنژاد با او برخورد خوبی نشده، شرمنده است. زاهدی‌اصل مدیرمسوول ماهنامه «پیام امروز» بوده که در دوره اصلاحات، توقیف شد و اکنون دبیر مجمع صنفی اعضای هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی است که پس از سال‌ها احیا شده است. در برنامه‌ سخنرانی درج شده بود که حسین انتظامی، معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد نیز صحبت خواهد کرد اما به دلیل پاسخگویی به مجلس، زودتر از جمع خداحافظی کرد.
رامین معتمدنژاد سخنرانی کرد و در ابتدا گفت سال‌هاست اعضای خانواده معتمدنژاد اخلاقی نمی‌دانند درباره دکتر کاظم معتمدنژاد صحبت کنند. سپس به مواردی از زندگی علمی او اشاره کرد. رامین معتمدنژاد استاد اقتصاد در دانشگاه پاریس است. دختر دکتر معتمدنژاد، رویا نیز عضو هیات علمی دانشکده حقوق دانشگاه علامه‌طباطبایی است که در تدوین کتاب‌هایی در زمینه حقوق ارتباطات با پدرش همکاری داشته است. پس از سخنرانی رامین معتمدنژاد، کلیپی از مراسم خاکسپاری دکتر معتمدنژاد و سخنان شاگردان و همکارانش پخش شد. همایش نکوداشت به دلیل فشردگی برنامه‌ها و طولانی‌شدن سخنرانی‌ها، با یک ساعت تاخیر کار خود را ادامه می‌داد. در وقت پذیرایی، بسیاری از استادان و دانشجویان قدیمی ارتباطات دانشگاه‌علامه را می‌شد مشاهده کرد.
پس از پذیرایی در سلف سرویس دختران در زیرزمین دانشکده‌ای که دکتر معتمدنژاد در سال۱۳۴۶ اساسنامه آن را نوشته بود و در سال‌های بحرانی انقلاب رییس آن بود، سه میزگرد با موضوعات ارتباطات، روزنامه‌نگاری و جامعه اطلاعاتی برگزار شد. بسیاری از استادان شرکت‌کننده در این میزگردها، کسانی بودند که سال‌ها در دانشکده علوم اجتماعی درس خوانده و سپس تدریس کرده بودند. روزنامه «شرق» تلاش کرده است خلاصه سخنرانی‌ها و میزگردهای همایش را همراه این گزارش، منعکس کند.
دانشجویان در اولین ساعت‌های همایش نکوداشت دکتر معتمدنژاد به‌طور کامل سالن را پر کرده بودند و با اینکه برنامه بیش از یک‌ساعت طولانی‌تر شده بود، در دقایق پایانی هنوز نیمی از سالن پر بود. وقتی که حسین افخمی، عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی، در میزگرد اول از وزارت علوم خواست که آن دانشکده را به دانشکده علوم ارتباطات نام‌گذاری کند و به نوعی آن را بازپس دهد، حضار برای لحظاتی، پرشور او را تشویق کردند. این تشویق وقتی که سیدفرید قاسمی از توجه بیشتر دانشگاهیان ایرانی به متفکران خارجی به جای متفکران ایرانی گله کرد، تکرار شد. حدود ۸:۲۰ شب بود که هادی خانیکی دوباره روی سن آمد و از دست‌اندرکاران مراسم تشکر کرد. مراسم که تمام شد، استادانی که سال‌ها در همان دانشکده علوم اجتماعی درس خوانده بودند، گوشه و کنار فضای ورودی دانشکده جمع شده بودند و گپ می‌زدند. هفت‌روز بود که دکتر معتمدنژاد رفته بود و آنها به او سلامی دوباره می‌گفتند.


معتمدنژاد «آغاز»؛ نه «پایان» راه
هادی خانیکی . دبیر علمی همایش بزرگداشت دکتر معتمدنژاد
بنا بود که روز اول هفته پژوهش، ۲۳آذر، به همت انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات و همکاری انجمن ایرانی جامعه اطلاعاتی و انجمن جامعه‌شناسی ایران و دانشگاه علامه‌طباطبایی، همایش یک‌روزه‌ای با عنوان نکوداشت استاد دکترکاظم معتمدنژاد زمینه‌ها و مسایل مطالعات ایرانی ارتباطات و فرهنگ برگزار شود. گرگ عجل شتابنده‌تر از خواست و اراده دوستداران دانش و پژوهش و شیفتگان ادب و اخلاق بود. مرگ پیکر رنجور او را در نیمه‌روز پنجشنبه ۱۴آذر هم‌آغوش خود کرد و پیر خرد ارتباطات نوین ایران در ۱۶آذر که روز جوشش هویت و حقیقت در جان دانشجویان ایرانی و روز سوگ جهانی مرگ ماندلا مظهر انسانی و اخلاقی برای آزادی و آشتی بود، از دانشکده ارتباطات که خانه دومش بود، تشییع شد. نکوداشتش به عمرش وفا نکرد و تلاش آنان که می‌خواهند یاد علمی او را در هر جا که نامی از دانش، پژوهش، تخصص و کار حرفه‌ای هست، زنده نگاه دارند، در نیمه راه بماند. در این روزها و با فشردگی و کار بی‌زمان و مکان، جمعی از شاگردان و دوستداران دور و نزدیک استاد، این نشست را در میانه اندوه و اندیشه شکل دادند تا مثل خود او حلقه وصلی باشد میان دانشگاه، نهادهای علمی و تخصصی و جامعه. این نشست مهر ختم بر زندگی پدر ارتباطات نیست بلکه آغازی است برای گسترش و ارتقای دانش ارتباطات بر پایه آرزو و عمل استاد دکتر معتمدنژاد. این بزرگداشت صورتی سه‌گانه دارد؛ هم بزرگداشت اوست در جایگاه رسمی، هم یاد اوست در فضای عاطفی و هم طرح آرا و آثار اوست در حوزه علمی و تخصصی. این بزرگداشت را باید در امتداد همایش نکوداشت استاد در سال ۱۳۸۳ تعریف کرد و اقدام ارزنده دانشکده علوم اجتماعی و دانشگاه علامه‌طباطبایی و مدیریت وقت این دو نهاد، در آن ایام را ستود. در آن ایام، لوح تاسیس دانشکده ارتباطات به یاد استاد بر دیوار دانشکده نصب شد اگرچه سال‌ها غبار سیاست‌زدگی بر روی آن نشست و این آرزوی او گرفتار تعویق و تعلیق شد. اما خوشبختانه باز به همت مدیریت دانشگاه و دانشکده، تاسیس دانشکده ارتباطات مجددا در دستور کار قرار گرفته است. موسسات و نهادهای دولتی و عمومی و علمی و پژوهشی در سطوح ملی و منطقه‌ای در این سال‌ها به نکوداشت دکتر معتمدنژاد پرداخته‌اند اما هنوز جای خالی برای پرداختن به دانش و ادب مردی که از «مود» بیرجند تا یونسکو و پاریس سرشناس بود و تاثیرگذار، باقی مانده است. برگزاری نشست نکوداشت استاد، از باب پاسخ‌گفتن به همین ضرورت است. ما می‌خواهیم این نشست بهانه‌ای باشد برای توجه به حفظ تاریخمندی دانش ارتباطات و ناتمام‌نگذاشتن پروژه دانش ارتباطات در ایران. می‌خواهیم وجدان علمی استادان، محققان و دانشجویان این حوزه با نام و یاد او بیدار شود به اعتبار او شناسنامه او، شناسنامه علوم نوین ارتباطات در ایران است. می‌خواهیم کارهایی را که او کرد ادامه دهیم و کارهایی را که او نکرد، سامان دهیم. ما می‌خواهیم همچنان به یاد او، کارهای علمی را ادامه دهیم. می‌خواهیم که جایزه‌ای علمی و ملی و حتی بین‌المللی به نام او طراحی شود و در قالبی مستقل و معتبر انجام شود. در این راه، شتابزده عمل نمی‌کنیم و مصادره به مطلوب هم نمی‌کنیم؛ می‌خواهیم این اندیشه را زنده نگه داریم که به نام او، می‌توان در یونسکو، در جشنواره خوارزمی، در جشنواره مطبوعات و در همه نهادهای علمی و تخصصی، کاری کرد که تالیفات، پژوهش‌ها، مقالات و کتاب‌های برتر هر سال معرفی شوند. می‌خواهیم این نشست هر سال در هفته پژوهش به‌گونه‌ای تکرار شود و استقبال می‌کنیم که همکاران ما در دانشگاه‌های دیگر این کار را سامان دهند. می‌خواهیم آثار ناتمام، درسنامه‌ها، مقالات و کتاب‌های او، به همت خانواده و صاحبنظران این حوزه انتشار یابد. می‌خواهیم همان‌گونه که او حلقه وصل بود، بین نهادهای دولتی، علمی و حرفه‌ای نزدیکی و قرابتی به وجود ‌آید تا تحت هر عنوانی بتوان به نام او، چنان که در جهان مرسوم است، این اندیشه زنده بماند. ما بنا نداریم که از دکتر معتمدنژاد استادی متصلب و غیرقابل نقد معرفی کنیم و دانش ارتباطات را به آنچه او آورد، محدود و محصور کنیم. ما می‌خواهیم او را در آغاز این راه معرفی کنیم نه در پایان راه. می‌خواهیم از شخصیت اخلاقی او به عنوان انسانی که وسیله بود برای نزدیک‌کردن دل‌های بریده، استفاده کنیم و فاصله‌ای را که بین دانش ارتباطات و پژوهش ارتباطات است، نزدیک کنیم.



تریبون یک

روابط متقابل پدر و همکارانش
رامین معتمدنژاد . فرزند دکتر کاظم معتمدنژاد و استاد اقتصاد دانشگاه پاریس
گاهی من به شوخی به پدر می‌گفتم که چرا از «علوم» ارتباطات نام می‌برید نه «علم» ارتباطات. یکی از پروژه‌های پدر این بود که مقاله‌ای در این باره بنویسند و تشریح کنند که چگونه رشته علوم ارتباطات پس از جنگ جهانی‌دوم شکل گرفت و تحولات مختلفی پیدا کرد. نکته دیگر این است که پدر بی‌تردید تحت‌تاثیر همراهان و همکاران برجسته و فرهیخته‌شان بودند که چندین دهه با پدر یک رابطه متقابل داشتند. یکی از نتایجی که پدر به آن رسیده بودند، این بود که حوزه ارتباطات را صرفا از درون نمی‌شود ارزیابی کرد. به عبارت دیگر، باید از فاکتورها و عوامل بیرونی حوزه ارتباطات حرکت کرد و به خود ارتباطات رسید. اسم آن را می‌شد اقتصاد عمومی ارتباطات گذاشت؛ یعنی مجموعه گفتمان‌ها، معیارها، ارزش‌ها، نهادها و سیاست‌هایی که در روابط تنگاتنگشان به حوزه ارتباطات شکل می‌بخشند، به بازتولید آن کمک می‌کنند یا آن را دچار بحران می‌کنند. به همین دلیل و بر اساس همین پروژه، پدر تحت‌تاثیر آثار همکارانشان قرار داشتند. آثار آخر پدر نیز که تا حد زیادی به اتمام رسید اما هنوز چاپ نشده است، کار روی تاریخ مطبوعات ایران، از پایان دوره قاجار تاکنون، بود.

«با هم‌بودن» آموزه معتمدنژاد
احمد میرعابدینی . پژوهشگر ارتباطات
نمی‌دانم شما آقای علمداری را می‌شناسید یا نه. هرسال نوروز، در لحظه‌های سال تحویل، تلاش می‌کنم به استاد تلفن کنم، تبریک بگویم، وقت بگیرم برای دیدار و اولین نفر باشم. در همان لحظه‌ها، مردی به من تلفن می‌کند، هر سال، از نقاط دوردست این سرزمین؛ آقای علمداری. می‌گوید به استاد تبریک بگو، به ایشان سلام برسان. بگو سال‌ها قبل، خیلی زودتر از همه شماها، من شاگردش بودم در کلاس حقوق دانشگاه تهران و کسی که مرا نکته‌ها آموخت، تا پایان عمر او را مدیونم. او یکی از قدیمی‌ترین شاگردان است. حالا باخبر شده است؛ مثل همگی شاگردان. دکتر معتمدنژاد یک ارتباط‌گر وجودی است؛ وجود ارتباطی؛ نقطه‌ای گم در فلسفه ارتباط ما. ما درون را بنگریم و حال را. او ذات اصیل ارتباط را به ما یادآور شد که چه امکانات نامحدودی دارد برای شفابخشی؛ البته آگاهانه، سالم و درست و چگونه ما را با معمای هستی آشنا می‌کند. اما دارایی‌های ما کدامند؟ این را یکی از سه روانشناس بزرگ زنده دنیای امروز، پاسخ را در دو عبارت آورده است که اهمیت ارتباط را نشان می‌دهد. او تمامی دارایی‌های انسان را در عبارت «با هم بودن» خلاصه می‌کند. دکتر معتمدنژاد کوشید به ما بیاموزد که ما جز هم، کس دیگری را نداریم.

اعتقاد معتمدنژاد به عدم‌ضرورت مجوز مطبوعاتی
محمد زاهدی‌اصل . دبیر مجمع صنفی اعضای هیات علمی دانشگاه علامه و مدیرمسوول «پیام‌امروز»
مولای ما در حکمت ۱۴۷ از نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «ثروت‌اندوزان بی‌تقوا مرده‌اند گرچه ظاهرا زنده باشند اما دانشمندان تا دنیا برقرار است، زنده‌اند گرچه بدن‌هایشان در زمین پنهان باشد و یاد آنها همیشه در دل‌ها زنده است.» مصداق کاملا روشن از این کلام مولا، پروفسور معتمدنژاد است. زمانی که دردمندانه به نامهربانی با این استاد اشاره می‌شود، من به‌عنوان یک عضو کوچک دانشگاه علامه طباطبایی بسیار شرمنده می‌شوم. چه شیوه مدیریتی بود که ما یک استاد فرهیخته را، آن هم در آن مقام منحصربه‌فرد، اینگونه در روزهای پایانی عمر رسمی خدمتگزاری‌شان، این طور مشایعت کنیم؟ یک اتاقی که شاید به اندازه سه‌مترمربع هم نبود، از ایشان دریغ شد. این چه مدیریتی است؟ شرمنده می‌شوم زمانی که این استاد را به یاد می‌آورم. این استاد فرهیخته اعتقاد راسخ داشت که مطبوعات نیازی به مجوز ندارند و تا آخرین لحظه عمرش هم بر این نظرش باقی ماند. یکی از خاطرات من از استاد این بود زمانی که مجله «پیام امروز» راه افتاد، ایشان بسیار مشوق بود و زمانی که به دستور مرتضوی این نشریه تعطیل شد، ایشان بسیار متاسف بود و مدام دلداری می‌داد. ایشان هم عالم و هم با اخلاق و مشوق ما در کارهای علمی و مطبوعاتی بود. مطمئنم که او جایگاه خود را پیدا کرده است. زمانی که از پیامبر اکرم(ص) نقل می‌شود که «فضیلت عالم به از عابد، چون فضیلت من است به امتم و فضیلت علم بیشتر از عبادت است»، چرا ما باید بزرگانمان را زمانی که دیگر نیستند، قدر بشناسیم؟ هستند بزرگان زیادی که زمانی که از دستشان می‌دهیم، می‌فهمیم که را از دست داده‌ایم. چقدر ما باید مرده‌پرست باشیم؟ شاید کمتر از یک‌هفته دیگر، در سومین سال درگذشت دکتر عبداللهی هستیم و دیگر استادانی که می‌شناسیم. بیایید قدری مهربان‌تر باشیم.

تبدیل «بزرگداشت» به «یادبود»
محمدحسین پناهی . رییس دانشکده علوم‌اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی
همه می‌دانیم که امروزه پیشرفت و توسعه کشورها مرهون و مربوط به موقعیت و مقام و وضعیت اندیشمندان و دانشمندان آن کشورهاست. اگر در گذشته کمتر جوامع متوجه این موضوع بودند، اکنون با تمام شواهدی که وجود دارد، همه متوجه هستند که پیشرفت یک کشور به پیشرفت علم و دانش در آن کشور بستگی دارد و پیشرفت علم نیز به مقام دانشمندان بستگی دارد. بنابراین بزرگداشت مقام اندیشمندان و عالمان، بزرگداشت علم و دانش در کشور است و وضعیت آنان نشان‌دهنده سطح توسعه و پیشرفت در یک جامعه می‌تواند باشد. در دین مبین اسلام هم برای اندیشمندان و عالمان جایگاه بسیار بالایی تصویب شده است. شاید یکی از برجسته‌ترین این احادیث این باشد که «قلم عالمان دانشمندان از خون شهدا ارزشمندتر است.» بنابراین کمترین کاری که می‌شد برای دکتر کاظم معتمدنژاد انجام داد، برگزاری مراسم بزرگداشت در دانشگاه خودشان بوده است. بنا بود که همایش بزرگداشت دکتر معتمدنژاد در زمان حیات ایشان برگزار شود ولی متاسفانه با درگذشت ایشان مواجه شدیم و این همایش بزرگداشت به همایش یادبود تبدیل شد.



تریبون دو

فشار سیاسی رشته ارتباطات را محافظه‌کار می‌کند
حسام‌الدین آشنا . مشاور فرهنگی رییس‌جمهور و عضو هیات علمی دانشگاه امام‌صادق(ع)
دانش ارتباطات از ابتدای شکل‌‌گیری تاکنون در جهان و ایران با چالش‌های جدی در زمینه نظر و عمل روبه‌رو بوده است. توسعه حوزه‌های مختلف و مرتبط امکان حفظ هسته بنیادین و نخ پیوند عمومی این رشته را هر روز دشوارتر می‌کند. یافتن آنچه به دانشجویان رشته‌های روزنامه‌نگاری، روابط عمومی، تبلیغات، ارتباطات، تحقیق در ارتباطات، ژورنالیسم رادیو و تلویزیونی، ژورنالیسم سایبر، مدیریت فناوری اطلاعات، مدیریت رسانه‌ها و فرهنگ و ارتباطات هویت مشترک ببخشد، همواره دشوارتر شده است. تعارض میان نوآوری و سنت‌گرایی در آموزش ارتباطات یکی دیگر از وجوه چالش‌برانگیز است. برنامه‌هایی که با هدف روزنامه‌نگاری طراحی شده با برنامه‌هایی که با هدف بسترسازی و کادرسازی برای تحقق جامعه اطلاعاتی طراحی می‌شود، کاملا متفاوت است. از یک طرف، تا مدت‌ها با موانع اداری و علمی ناشی از فقدان متخصصان تحصیلکرده و دانشگاهی مواجه بوده‌ایم و حالا با گذشت یک دهه از سیاست تولید انبوه، با خیل فارغ‌التحصیلان روزانه و شبانه و آزاد و پردیسی جویای کار و اغلب سرگشته و سرخورده مواجه شده‌ایم. رشته ارتباطات در ایران مانند هر رشته دانشگاهی دیگر عرصه همکاری‌ها و رقابت‌هاست. هر چه همکاری است، بر محور حضور و نفوذ دکتر معتمدنژاد، آن حلقه وصل، شکل گرفته است. با این حال، قدرناشناسی‌هایی که در همین دانشگاه در حق این نگین علمی و گل سرسبد و اسوه استادی در این دانشگاه روا داشته شده به‌گونه‌ای که اتاقی را نیز بر صاحبخانه بر نتافتند، فراموش نمی‌شود. این فقط یکی از جلوه‌های رقابت‌های خام‌اندیشان است. رشته ارتباطات خواسته و ناخواسته تعاملی روزانه با سیاست دارد. هر چه عرصه عمومی برای کسب و تبادل اطلاعات و رقابت‌های سیاسی فراخ‌تر می‌شود، تاب‌وتوان حرفه‌ای و علمی و حرمت اجتماعی دانش‌آموختگان ارتباطات نیز بیشتر می‌شود. فشار سیاسی و دادگاهی بر رسانه‌گران و مجرم‌انگاری تعداد انبوهی از آنان، به‌شدت رشته را محافظه‌کار می‌کند. حماسه سیاسی اخیر برای رشته ما باید آزادی مسوولانه بیشتری را فراهم آورد. تجلیل از پدر علم ارتباطات ایران تلاش برای خواسته‌های اوست نه در ۴۰سال آینده بلکه در چهارماه پیش‌رو؛ قانون نظام جامع رسانه‌ها و تشکیل شورایعالی رسانه‌ها باید به جد دنبال شود. تشکیل مرکز ملی مطالعات ارتباطات با مشارکت تمامی نهادهای آموزشی و ارتباطی پاسخی به خواسته همواره استاد است. تشکیل انجمن‌های علمی برای راهبری فرادانشگاهی و آینده‌نگرانه رشته ارتباطات بسیار ضروری است. انتشار آثار که بسیار سختگیرانه و بسیار محافظه‌کارانه نوشته شد، باید در برنامه همه علاقه‌مندان به استاد معتمدنژاد قرار گیرد. همایش بررسی میراث علمی دکتر معتمدنژاد، حفظ کتابخانه ایشان و جایزه ملی دکتر معتمدنژاد برای ارتباطات، روزنامه‌نگاری و پژوهش‌های جامعه ارتباطی، هنوز بسیار مورد نیاز است.

میراث مهم معتمدنژاد
احمد مسجدجامعی . رییس شورای شهر تهران
بخشی از فعالیت‌های دکتر معتمدنژاد به تدوین آثار گرانقیمتی منجر شد که ادبیات خاص رشته ارتباطات را غنا بخشید و هویتی به این منظومه داد. اما بخش دیگری از تلاش ایشان در همکاری با دستگاه‌ها، روزنامه‌نگاران، مطبوعات و پدیدآورندگان این آثار بود؛ من به عنوان نمونه، شاهد بی‌واسطه این تلاش در تدوین میثاق حرفه‌ای مطبوعات بودم. استاد سال‌های بسیاری برای آن تلاش کرد و همه دانش و تجربه خود را در قالب نوشتاری ارایه کرد. در این نوشتار، بخشی به قراردادهای جمعی پرداخت که دغدغه همیشگی استاد در زمینه امنیت شغلی روزنامه‌نگاران و مقررات حمایتی آنان بود. فصل دوم این میثاق به سازمان‌های صنفی مطبوعات می‌پرداخت که در کشور ما همیشه نوپا هستند و قدمی برای استمرار این نهادها انجام نشده است. بخش سوم نیز درباره اخلاق رسانه‌ای بود که اخلاق‌مداری از ویژگی‌های شخصیتی ایشان هم بود. این میثاق که محصول سال‌ها مطالعه دکتر معتمدنژاد بود، در اختیار من که آن زمان مسوولیت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را بر عهده داشتم، قرار گرفت اما استاد بلافاصله اضافه کردند که این سند در جمع روزنامه‌نگاران و متخصصان و سیاستگذاران مورد بحث و بررسی قرار بگیرد. ایشان فروتنانه در جلسات شرکت می‌کرد، نظرات را مثل یک فرد عادی می‌شنید و آنها را اعمال می‌کرد. البته این سند نیز مثل دانشکده علوم ارتباطات که قرار بود از یک رشته به یک دانشکده ارتقا یابد، همچنان نیمه‌کاره ماند و اکنون یکی از میراث ایشان است که باید مورد توجه قرار بگیرد.

خدمات معتمدنژاد به جامعه اطلاعاتی
نصرالله جهانگرد . رییس سازمان فناوری اطلاعات ایران
جهانی در حال گذار به عصر ارتباطات بود. ما این خوشبختی را داشتیم که همزمان با تلاش جهانی در اجلاس جامعه اطلاعاتی در سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵، برای تقدیم نظریات جامعه‌جهانی برای اصول پایه‌گذاری جهان جدید، حضوری حرفه‌ای، مداوم، دوستانه و بسیار عمیق در اجلاس‌های جهانی داشته باشیم و این مرهون تلاش فکری دست‌اندرکاران مختلفی بود که در میان آنها نقش دکتر معتمدنژاد بسیار برجسته بود. ما در جریان این مذاکرات شاید در بیش از ۵۰ جلسه بین‌المللی شرکت داشتیم و در اجلاس مهم منطقه‌ای و جهانی مربوط به جامعه اطلاعاتی در تهران، پاریس، ژنو و تونس، از راهنمایی‌های دکتر معتمدنژاد بسیار بهره بردیم. به خاطر دارم که در تدوین بخش فرهنگی سندهای ارایه‌شده به جامعه جهانی، به طور واضح از ادبیاتی که ایشان خلق و مطرح کردند، استفاده کردیم و با قدرت کارشناسی ایشان، بسیاری از این مسایل جزو احکام و سندها که در حضور رهبران جهان تصویب شد، قرار گرفته است. همان اهداف و برنامه‌ها را هم ما در چشم‌انداز ۲۰ساله و نیز برنامه چهارم توسعه کشور تدوین و اعمال کردیم. در سند اقدام که در اجلاس ۲۰۰۵ جامعه اطلاعاتی در تونس تصویب شد نیز از برنامه‌ها و پیشنهادهای دکتر معتمدنژاد استفاده شد. در این میان رفتار ایشان بسیار عمیق، آرام و باصلابت بود و ندیدیم که ایشان نسبت به موضوعی تندی کند.



میزگرد اول: ارتباطات

ارتباطات ایران در پیچ‌وخم‌های دشوار

میزگرد با موضوع ارتباطات، با حضور چهار استاد ارتباطات و یک استاد جامعه‌شناسی در ساعت ۵:۴۵ بعدازظهر ۲۳آذر برگزار شد. در این میزگرد، وضعیت حوزه ارتباطات در ایران بررسی شد و اداره جلسه برعهده دکتر مهدی محسنیان‌راد بود.

وضعیت منحصر‌به‌ فرد ارتباطات در ایران
مهدی محسنیان‌راد . عضو هیات علمی دانشگاه امام‌صادق(ع)
ما وضعیتی کاملا منحصربه‌فرد در جهان در حوزه رسانه داریم؛ مثلا در هیچ تلویزیونی در جهان صدای موسیقی پخش نمی‌شود بدون اینکه آلت موسیقی نشان داده شود. در هیچ کشوری، آنچه در قانون مطبوعات مشخص‌شده با آنچه اعمال می‌شود، این‌همه فاصله نیست. در هیچ کشوری‌درصد دانشجویان ارتباطات شاغل در رسانه‌ها، چنین کم نیست. شیوه ارتباط در رسانه‌های ما دانشگاهی نیست بلکه تجربی است. در تمام طول ۳۵سال گذشته که تلویزیون به رادیو تبدیل شد و رادیو به خطابه، نیازهای ارتباطی جامعه ایران نادیده گرفته شده است تا حدی که مسوولان صداوسیما در سال‌های گذشته در جلسات خصوصی اعلام می‌کردند که تلویزیون ایران بخشی از بینندگان خود را از دست داده است. ما در ایران پدیده‌ای داریم به نام مرگ زودرس مطبوعات و به این معنی است که میانگین عمر مطبوعات در ایران بسیار پایین است. همچنین در هیچ کشوری مثل ایران شاهد اینگونه اصرار بر انحصاری‌بودن رادیو و تلویزیون نیستیم. دکتر معتمدنژاد از اینکه فقط تابلوی دانشکده ارتباطات بر دیوار نصب شده اما عملی در این زمینه صورت نمی‌گیرد، رنجیده‌خاطر بود.
در زمان انقلاب فرهنگی، دانشکده علوم ارتباطات عملا تعطیل شد و روزی که همراه دکتر معتمدنژاد به ستاد انقلاب فرهنگی رفته بودم و ایشان در ضرورت وجود رشته ارتباطات سخن گفتند، مسوولان وقت اعلام کردند که این رشته را آمریکایی‌ها آورده‌اند و اصلا ارتباطات رشته علمی نیست. بنابراین دانشکده منحل شد و اتاق بزرگ دکتر معتمدنژاد را در طبقه چهارم دانشکده علوم اجتماعی به سالنی منتقل کردند که یک‌میز داشت و هشت‌صندلی هم دورش بود و تا مدت‌ها اوضاع برای گروه ارتباطات به همین گونه بود. راه‌حل این است که این دانشکده به حالت اول خود بازگردد و به دانشکده علوم ارتباطات، مثل سابق، تبدیل شود. راه‌حل دیگر برای ساماندهی وضعیت ارتباطات در ایران نیز این است که از نظر حرفه‌ای، باید میثاق حرفه‌ای یکپارچه مطبوعات، رادیو و تلویزیون تصویب شود تا ارتباطات به تدریج به حالت طبیعی خود بازگردد. زمانی که میثاق حرفه‌ای مطبوعات نوشته می‌شد، می‌پرسیدیم که چرا این را تبدیل به میثاق حرفه‌ای رسانه‌ها نمی‌کنید. دکتر معتمدنژاد می‌گفتند که برخی حساسیت دارند به نام رسانه‌ و بگذارید از همین مطبوعات که حساسیت درباره‌اش کمتر است، شروع کنیم. اما بنده عرض می‌کنم که طرح دکتر معتمدنژاد این بود که چنین میثاقی برای همه رسانه‌ها به‌صورت یکپارچه اعمال شود و انحصار رادیو و تلویزیون برای همیشه تمام شود.

اخلاقی‌بودن، عین پروژه معتمدنژاد
محمدامین قانعی‌راد . رییس انجمن جامعه‌شناسان ایران
ارتباطات را به دو معنای ارتباطات معرفتی و ارتباطات اجتماعی می‌توان طبقه‌بندی کرد. در جامعه‌ای که امکانات ارتباطات معرفتی وجود نداشته باشد، امکان ارتباطات اجتماعی هم نیست. دکتر معتمدنژاد در ۵۰سال پیش، به‌طور هوشمندانه‌ای چرخش دو نظریه معرفتی و اجتماعی ارتباطات را متوجه شدند. ایشان در سال‌هایی که تحولات ۱۹۶۸ رخ می‌داد، در فرانسه بودند و به خوبی نبض تاریخ را شناختند و بعد از آن بود که به پیشگامی ایشان، دانشکده علوم ارتباطات به وجود آمد. اینکه چطور متوجه این چرخش معرفتی شدند، شاید به این ربط داشته باشد که ایشان بین رشته‌های حقوق، علوم سیاسی و روزنامه‌نگاری در رفت‌وآمد بودند. در روزگاری که روزنامه‌نگاری، کاری روشنفکری محسوب نمی‌شد، او رشته حقوق را رها کرد و به روزنامه‌نگاری پا گذاشت. او البته حقوق را رها نکرد و تا آخر حقوقدان ماند اما حقوق را به سطح نظام اجتماعی کشاند و تبدیل به اخلاق حرفه‌ای و حقوق رسانه‌ای و حقوق ارتباطی کرد. یکی از ویژگی‌های شخصیتی ایشان که مدام از آن یاد می‌شود، اخلاقی‌بودن ایشان است. اخلاقی‌بودن برای دکتر معتمدنژاد زایده‌ای برای پروژه‌اش نبود بلکه عین پروژه‌اش بود؛ او می‌خواست اخلاق را در جامعه رواج دهد و تصورش این بود که با حقوق و سیاست نمی‌شود به‌عنوان یک روشنفکر کار چندانی انجام داد. نمی‌دانم از کجا و چطور ایشان وارد وادی روزنامه‌نگاری شد؛ می‌توان این را یک اتفاق تاریخی دانست که البته به نفع همه ما تمام شد.
درباره وضعیت ارتباطات در ایران، باید به سیر جهانی این رشته با سه موج حول نسبت جامعه‌شناسی و ارتباطات صحبت کرد: موج اول ژانر آمریکایی و ژانر آلمانی ارتباطات بازمی‌گردد که اولی بر جامعه‌شناسی ارتباطات تمرکز دارد و به فرهنگ پاپ و افکار عمومی به جای نخبگان توجه دارد و دومی به جامعه‌شناسی معرفت تاکید بر نخبگان و تحلیل طبقاتی می‌پردازد. در موج دوم، جامعه‌شناسی در یک طرف قرار می‌گیرد و ارتباطات در یک طرف و جداگانه مسایل را تحلیل می‌کنند. در موج سوم، ما در جامعه‌شناسی با یک چرخش ارتباطی مواجهیم و در ارتباطات با چرخشی معرفتی. در ژانر ارتباطی‌ای که دکتر معتمدنژاد پی می‌گرفت، روشنفکر، پیشتازی نقش خود را از دست می‌دهد و به جایش ژورنالیست می‌نشیند. در حقیقت، روزنامه‌نگاری پلی است بین قدرت و مردم. بنابراین سوژه تغییر برای ایشان روزنامه‌نگاری است که اسمش را می‌گذارد ژورنالیسم اخلاقی. در عمل هم این را می‌بینیم؛ در دوره اصلاحات دکتر معتمدنژاد خیلی کار کرد؛ از او می‌پرسیدند که نتیجه چه شد، پاسخ می‌داد که اجرا نشد. می‌پرسیدند چرا، می‌گفت لابد سرشان شلوغ است و گذاشته‌اند برای بعد. بعدها می‌پرسیدند که هنوز امیدوارید، ایشان پاسخ می‌داد وظیفه روزنامه‌نگار ایجاد امید در جامعه است.

نام معتمدنژاد با احیای دانشکده علوم ارتباطات می‌ماند
حسین افخمی . عضو هیات علمی دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه‌طباطبایی
دکتر معتمدنژاد حقوق عمومی را وارد رسانه‌ها کرد و تاکیدش بر سه مبحث آزادی اطلاعات، دسترسی روزنامه‌نگاران به اطلاعات و دسترسی عموم به اطلاعات بود. در واقع آن‌چیزی که دولت‌های رفاه در ۵۰سال گذشته تحت عنوان آموزش عمومی، بهداشت عمومی و دیگر حوزه‌های عمومی دنبال می‌کردند، دکتر معتمدنژاد در رسانه‌های عمومی پی می‌گرفت. ایشان به‌دنبال رسانه‌های عمومی بود و با هریک از دانشجویان دکترا نیز یکی از جنبه‌های این موضوع را پیش می‌برد. باید تاکید کرد که رسیدن به رسانه‌های عمومی، پیش‌نیازهایی دارد که یکی از آنها سیستم سیاسی کشور است. باید گفت که اهداف ایشان محقق نمی‌شود مگر نهادهای اجتماعی مثل احزاب سیاسی به وجود بیایند. دکتر معتمدنژاد رسانه‌ای را می‌خواست که تکثر داشته باشد. اگر نهادهایی مثل احزاب نباشند، اگر برای سال‌ها تشکل‌های صنفی حضور داشته باشند نیز، نمی‌توان به هدف رسید. به همین ترتیب، اگر بهداشت عمومی یا آموزش عمومی تضعیف شود، رسانه‌های ضعیفی هم خواهیم داشت، بنابراین برداشت من از سخنان و برنامه‌ها و درس‌های دکتر معتمدنژاد، مدل رسانه‌های عمومی بود. باید گفت تاریخ روزنامه‌نگاری ما در عین اینکه تاریخ کوتاهی است، بسیار هم عجیب است. ما در همین تاریخ، کشتن فجیع روزنامه‌نگارانی مثل فرخی‌یزدی یا صوراسرافیل را داریم. دکتر معتمدنژاد استادی بود که در بسیاری از حوزه‌ها تنها حرکت کرد و طعنه‌ها تحمل می‌کرد. اگر دولتی به ایشان علاقه داشته باشد، نمی‌خواهد نام خیابانی را به نامش بگذارد بلکه کافی است جایی به او بدهید که کتابخانه‌اش به تاراج نرود. هنوز زمان زیادی از درگذشت دکتر عبداللهی نگذشته و دیدیم که با کتابخانه ایشان چطور برخورد شد. کافی است که کتاب‌های ایشان در کتابخانه همین دانشکده علوم اجتماعی علامه در چند قفسه بیشتر قرار بگیرد و دانشجوها از آن استفاده کنند. دکتر معتمدنژاد نسبت به دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه حق آب‌وگل دارد و این ساختمان و دانشکده باید به دانشکده علوم ارتباطات تغییر نام بدهد و اینچنین است که یاد و نام دکتر معتمدنژاد باقی خواهد ماند.

رسانه‌ها؛ ناتوان در کاهش تنش
مسعود کوثری . مدیرگروه ارتباطات دانشگاه تهران
ما با یک انفجار بی‌معنایی زودرس در جامعه ایران مواجه شده‌ایم. روزنامه‌های ما شکل روزنامه‌های گهگاهی را پیدا کرده‌اند که اگر روزی خبری باشد، آنها خوانده می‌شوند و اگر خبری نباشد، کاغذهای رنگینی هستند که روی دکه‌ها می‌مانند؛ یعنی گاهی و به‌صورت اتفاقی خوانده می‌شوند. همین‌طور شاهد روزنامه‌نگاری موبایلی و پشت‌میزی هستیم که مصاحبه‌کننده اصلا از دفتر روزنامه خارج نمی‌شود و به‌صورت رودر‌رو با مصاحبه‌شونده روبه‌رو نمی‌شود تا حرکات چهره و ارتباطات غیرکلامی او را حس کند. بنابراین بیش‌ازپیش به سوی بی‌معنایی می‌رویم. در حوزه رادیو و تلویزیون نیز با یک جامعه ذره‌ای مواجهیم که تلویزیون نمی‌تواند این ذرات را به هم پیوند بدهد. پس اتفاقاتی مثل ماجرای فیس‌بوک لیونل مسی و خانم مجری در مراسم قرعه‌کشی جام‌جهانی رخ می‌دهد. همچنین ما با رسانه‌های زیرزمینی که بیشترین موج‌های رسانه‌ای با آنها ایجاد می‌شود، روبه‌رو هستیم یا انواع مختلف رسانه‌های پارتیزانی که در حوادث مهم ظاهر می‌شوند. در این اوضاع، می‌شود این سوال را مطرح کرد که آیا رسانه‌های فعلی ما دارای کارکردهای انسجام‌بخش که از رسانه‌ها انتظار داریم، هستند. در حقیقت، ما یک جامعه پرتنش ذره‌ای داریم که رسانه‌ها قادر نیستند آن را از تنش خارج کنند. درباره تلاش‌های دکتر معتمدنژاد نیز باید گفت، ایشان در دوره‌ای وارد عرصه ارتباطات شدند که پارادایم نوسازی در جهان حاکم بود و می‌بینیم که فضا و نوع نگاه به رسانه‌ها بسیار از این پارادایم متاثر است. من فکر می‌کنم که برای جامعه ایران باید وارد پارادایم جدیدی شویم و به یک نسبت جدید بین رسانه و جامعه برسیم که در پارادایم نوسازی ملاحظه نشده است. دکتر معتمدنژاد در تمام عمرشان حتی در زمانی که جامعه اطلاعاتی را مطرح می‌کنند، آن را در قالب آنچه سازمان‌های بین‌المللی به‌عنوان حق ارتباط تعریف می‌کنند، می‌شناسانند. اما به نظر می‌رسد که این حق ارتباط را با توجه به شرایط ایران باید مورد چالش قرار بدهیم.

ضرورت تشکل فراگیر ارتباطات
محمد سلطانی‌فر. مدیر تحقیقات رسانه‌ای مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص‌مصلحت‌نظام
چند ویژگی را از دکتر معتمدنژاد می‌توان وام گرفت که برای ارتباطات ایران بسیار مناسب است. ایشان هیچ‌گاه وارد فضای قدرت نشدند. با وجود اینکه با تفکرات برخی دولت‌ها قرابت فکری داشتند، هیچ‌گاه در کنار قدرت‌ها قرار نگرفتند و اعتقاد داشتند که رسانه‌ها قدرت ضدقدرت هستند به این شرط که از این قدرت بتوانند خوب استفاده کنند؛ ضد قدرتی هستند که شاید در حکومت‌ها و ساختارهای حکومتی شکل می‌گیرد و می‌خواهند آن را اعمال کنند. برخی از همکاران ما شاهد بودند که دکتر معتمدنژاد خواهان این بودند که واحدهای کوچک‌تر رشته‌های دانشگاهی و انجمن‌ها تحت یک چتر بزرگ‌تر و انجمن قدرتمندتری قرار گیرند. این از خواسته‌های مهمی بود که اگر عملی شود و دانشجوها و جزایر کوچک دور هم جمع شوند، می‌توان در زمان‌هایی که لازم است و حوزه ارتباطات با بحران مواجه است، قدرتی باشیم در برابر مسایلی که به وجود می‌آید. به این ترتیب است که مثلا می‌توانیم قانون مطبوعات را تغییر بدهیم یا جلوی سوءاستفاده‌هایی را که احزاب از رسانه‌ها انجام می‌دهند، بگیریم.



میزگرد دوم: روزنامه‌نگاری

اندیشه‌های کامل‌نشده معتمدنژاد

میزگردی با موضوع روزنامه‌نگاری، با حضور چهار استاد ارتباطات در ساعت ۶:۴۵ بعدازظهر ۲۳ آذر برگزار شد. در این میزگرد، وضعیت حوزه روزنامه‌نگاری در ایران بررسی شد و دکتر محمدمهدی فرقانی جلسه را اداره می‌کرد.

منشور چهارپایه معتمدنژاد
محمدمهدی فرقانی . عضو هیات علمی دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه‌طباطبایی
نزدیک به ۱۸۰‌سال از انتشار نخستین روزنامه در ایران می‌گذرد و ما با همه فرازوفرودهای این مدت، در کشور روزنامه داریم. اما در این ۱۸۰‌سال، به دلایل مختلف ما هنوز نتوانسته‌ایم یک ساختار حرفه‌ای روزنامه‌نگاری پیدا کنیم. این دغدغه را دکتر معتمدنژاد همیشه مطرح می‌کردند. در‌ سال ۱۸۸۱ میلادی در فرانسه قانون مطبوعات به تصویب رسید و اولین قانون مطبوعات ما نیز اقتباس از همان قانون بود و ۵۰‌سال بعد، در فرانسه اولین آیین‌نامه حقوق حرفه‌ای مطبوعات تصویب شد اما هیچ‌گاه ساختار سیاسی در ایران اجازه نداد که چنین مقرراتی به تصویب برسد. ما نیاز به شکل‌گیری چنین ساختاری داریم و دکتر معتمدنژاد تلاش‌های فراوانی در این زمینه داشتند و برای همین بود که چهار پیش‌نویس حقوقی را با موضوعات استقلال حرفه‌ای، میثاق اخلاقی، شورایعالی مطبوعات و پیمان دسته‌جمعی کار مطبوعاتی تهیه کردند. در ‌سال ۸۶ که آیین‌نامه کار حرفه‌ای مطبوعاتی را در کنار دکتر معتمدنژاد مورد تجدیدنظر قرار دادیم، هنر ایشان این بود که یک آیین‌نامه دولتی را به یک منشور حرفه‌ای تبدیل کردند؛ آن آیین‌نامه به کلی تغییر شکل داد و به شمایی از نظام جامع مطبوعات تبدیل شد که به شکل آیین‌نامه نظام حرفه‌ای روزنامه‌نگاری، حداقل حقوق روزنامه‌نگاران را مطرح می‌کند. منشوری که دکتر معتمدنژاد مطرح کردند، شامل چهار حوزه بهبود فضای عمومی آزادی مطبوعات، استقلال حرفه‌ای، آموزش تخصصی و تحکیم استقلال اقتصادی بود و هر یک نیز اهمیت خاص خود را داشت. در فضایی که از دکتر معتمدنژاد تجلیل می‌شود، باید این نکته را هم متذکر شد که از سازمان صداوسیما برای سه دوره متوالی نزد ایشان آمدند و خواستند که برای معرفی ایشان به‌عنوان چهره ماندگار علوم ارتباطات همکاری کنند اما هر سه‌بار، ایشان این مساله را نپذیرفتند.

ناهمخوانی نظام رسانه‌ای فعلی با اندیشه‌های معتمدنژاد
حسن نمکدوست‌تهرانی . رییس مرکز آموزش موسسه همشهری
هرچه روزنامه‌نگار خوب در زندگی سراغ دارم، همکار و دانشجوی دکتر معتمدنژاد بوده‌‌اند. من این افتخار را داشتم که در دوره کارشناسی‌ارشد و دکترا، ایده‌های دکتر معتمدنژاد را بر اساس رهنمودهای ایشان فقط بنویسم و تلاشم این بود که عینا همان را که ایشان می‌خواهند پیاده کنم. خاطره‌ای از دکتر معتمدنژاد دارم که کاملا شخصیت ایشان را نشان می‌دهد؛ چند‌سال پیش، بنا شد که ایشان چند سند و میثاق حرفه‌ای را تهیه کنند و از من خواستند که سند مربوط به پیمان دسته‌جمعی کار را تدوین کنم. ایشان به دقت اصول را توضیح دادند و من هم طبق دستور ایشان عمل کردم. در یک روز بخصوص، ایشان اصرار داشتند که تا آخر شب سند به دستشان برسد، چندبار سند را اصلاح کردم و برایشان فرستادم و آخرین‌بار ساعت ۱۲ شب بود که اصلاح‌شده سند را به منزل ایشان ارسال کردم. فردا به من تلفن کردند و گفتند که نظرت درباره این سند چیست. گفتم به نظرم سند خوبی است اما چند نکته هم دارد. گفتند که پس چرا اینها را اعمال نکردی یا چرا آنها را برایم ننوشتی. گفتم شما استاد من هستید و به من گفتید که چه مسایلی را بنویسم اما ایشان گفتند که اگر به موضوعی انتقاد کنید، من خیلی خوشحال خواهم شد. دولت که تغییر کرد، روزی دیدم که پیش‌نویس آیین‌نامه حرفه‌ای روزنامه‌نگاری منتشر شده است. خیلی از موضع پایین و با صدای لرزان، خدمت ایشان گفتم که با برخی از موضوعات هماهنگ نیستم. گفتند نظرتان را بگویید و این متن پیش‌نویس است و تازه در مرحله اول است و اگر نظر خود را نگویید، اشتباه کرده‌اید. چنین شد که من متن مفصلی را درباره این پیش‌نویس منتشر کردم و کسی که به من جرات این کار را داد، خود آقای دکتر معتمدنژاد بودند. کمی که گذشت، یک روز از روزنامه «شرق» با من تماس گرفتند و گفتند که در میزگردی درباره این پیش‌نویس به‌عنوان مخالف شرکت کنید و در آن میزگرد دکتر معتمدنژاد هم به‌عنوان موافق حضور دارند. با ایشان تماس گرفتم که اگر ممکن است، من نیایم. گفتند که اتفاقا حتما باید بیایی. بنابراین می‌بینید که ما استادی داریم که ایشان را هم به‌عنوان استادی قبول داریم اما بسیار علاقه دارند که اگر کسی نظری مخالف دارد درباره بحثی که اصلا ایشان به راه انداخته‌اند، کسی که دیدگاه دیگری دارد‌، نظرش را مطرح کند. اتفاقا موضوع آن میزگرد چاپ شد و پس از چاپ هم ایشان با من تماس گرفتند و تشکر کردند. در این میان، باید به یک نکته اشاره کنم و آن این است که آنچه به‌عنوان آیین‌نامه حرفه‌ای یا نظام جامع رسانه‌ها یا قانون آزادی اطلاعات در مجلس تصویب شده، از کلیدواژه‌هایی استفاده کرده است که آقای دکتر معتمدنژاد استفاده کرده‌اند و وارد ارتباطات ایران کرده‌اند اما باید بگوییم که هیچ‌یک از آنها هیچ نسبتی با اندیشه‌های دکتر معتمدنژاد ندارند. از آن منظومه زیبایی که دکتر معتمدنژاد خلق کردند، برخی کسان فقط یکسری کلمات را وام گرفتند و می‌خواهند یک مساله دروغین را برای کشوری که دکتر معتمدنژاد به آن عشق می‌ورزید، وانمود کنند که از سوی ایشان ابراز شده است. دانشجویان باور نکنند که این اسناد همان‌هایی بوده که موردنظر دکتر معتمدنژاد بوده است و با این پیش‌فرض که اینها گره‌گشا هستند، درباره‌اش بحث نکنند. آنچه بر نظام رسانه‌ای کشور می‌رود، سنخیتی با دکتر کاظم معتمدنژاد ندارد و با حقوق مردم و آزادی رسانه‌ها ارتباطی ندارد. اینها بزک پیش‌پاافتاده‌ای است که دکتر معتمدنژاد با آن سنخیتی ندارد.

نگاه آسیب‌شناسانه معتمدنژاد به روزنامه‌نگاری
یونس شکرخواه . سردبیر همشهری‌آنلاین و عضو هیات علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران
ما هم می‌توانیم روزنامه‌نگاری را جدا نگاه کنیم و هم این مقوله را از چشم دکتر معتمدنژاد ببینیم. من دومی را ترجیح می‌دهم. به گمانم، دکتر معتمدنژاد با یک آسیب‌شناسی تاریخی به روزنامه‌نگاری نگاه می‌‌کردند. پایه روزنامه‌نگاری ایشان نقد به دموکراسی لیبرال غربی بود. نگاه رادیکال و چپ دکتر از همان مقطع روزنامه‌نگاری در سرویس خارجی کیهان شروع می‌شود. واقعیت این است که ایشان به روزنامه‌نگاری Main Stream (جریان مسلط) اعتقاد نداشتند اما راه را تخریب روزنامه‌نگاری و روزنامه‌نگار را هوچی و دنباله‌رو قدرت خواندن، نمی‌دانستند. دکتر معتمدنژاد می‌گفت که از راه فنی و حرفه‌ای هم می‌شود تا حدی این ماجرا را تعدیل کرد. می‌توان گفت که به بسیاری از ما، دکتر خط داده است که در چه زمینه‌هایی از ارتباطات فعالیت کنیم. ایشان می‌گفتند که به روزنامه‌نگاری تحلیلی باید بیشتر از روزنامه‌نگاری خبری بها داد. برخلاف آنچه گفته می‌شود، نقدی هم بر دانیل لرنر و نظریه نوسازی داشت و گفت که روزنامه‌نگاری آنها برای شرایط سرمایه‌داری مهیا شده است، نه جامعه ایران. اما ما هنوز داریم روی همان مدار حرکت می‌کنیم. توجهی که دکتر معتمدنژاد به روزنامه‌هایی مثل لوموند هم داشتند، از همین توجه ناشی می‌شد که به روزنامه‌نگاری تحلیلی بیشتر توجه داشت تا روزنامه‌نگاری خبری. بنابراین باید گفت که رادیکالیسم دکتر معتمدنژاد را نمی‌توان با غرزدن بر سر مطبوعات خالی کرد. نوع روزنامه‌نگاری‌ای که مدنظر دکتر معتمدنژاد بود، این نبود که اکنون جاری است. آنهایی که به ایشان نقد وارد می‌کنند، باید نگاه کنند که چه کسی روزنامه‌نگاری تحلیلی را وارد ایران کرد؟ مگر چه کسی ژانرهای مختلف روزنامه‌نگاری را به ما معرفی کرده است؟ جایگزینی که دکتر معتمدنژاد برای روزنامه‌نگاری مدنظر داشت، نوع فعلی روزنامه‌نگاری نبود بلکه انواعی بود که نمونه آن روزنامه‌نگاری تحقیقی است نه روزنامه‌نگاری خبری.

معتمدنژاد ابتدا یک روزنامه‌نگار حرفه‌ای بود
سیدفرید قاسمی . پژوهشگر تاریخ ارتباطات
می‌توان دکتر معتمدنژاد را در چند عدد و رقم خلاصه کرد؛ مثلا ۷۹‌سال و شش‌ماه و ۲۳روز عمر، ۱۷ کتاب، ۳۷جزوه درسی، پنج مقدمه بر کتاب‌های دیگران، ۳۰مقاله یا همکاری با ۱۰مجله علمی. اما این عدد و رقم‌ها چیزی را از دکتر معتمدنژاد نمی‌رساند. زمان بدرقه دکتر در بهشت‌زهرا، خبرنگاری پرسید که ایشان را در دو کلمه خلاصه کنید، گفتم پایدار و بی‌آزار. بدون شناخت تاریخ آموزش روزنامه‌نگاری در ایران این پایداری برای ما روشن نمی‌شود. برای عالم جفا این است که در تعریف او غلو و اغراق کنیم. بنابراین بهتر است از مویه‌سرایی پرهیز کنیم چون مویه مربوط به عوام است؛ برای خواص و بزرگان باید کارنامه‌شان را با مستندات تاریخی مرور کرد تا قدر و قیمتشان شناخته شود. ما بیش از ۲۰۰‌سال تاریخ ارسال انواع محصل به خارج از کشور را داریم که بسیاری از آنها را به‌عنوان روزنامه‌نگار می‌شناسیم. اگر اینها را نگاه کنیم، می‌بینیم که دکتر معتمدنژاد با نفر دوم هم حتی فاصله بسیاری دارد. اینطوری است که می‌توانیم شخصیت واقعی ایشان را درک کنیم. باید این را هم ذکر کنم که ایشان در ابتدا یک روزنامه‌نگار تجربی بوده‌اند و از اول درس روزنامه‌نگاری را نخوانده بودند. دکتر معتمدنژاد دکترای حقوق داشت که در ‌سال ۳۶ دکتر مصباح‌زاده با یک امتحان سرپایی یک مطلب از لوموند را به ایشان می‌دهد و چند دقیقه بعد ترجمه‌شده‌اش را تحویل می‌گیرد. دکتر معتمدنژاد به کیهان می‌رود و در روزنامه کیهان بین‌ سال‌های ۳۶ تا ۴۰، به‌طور پیوسته آثار ایشان را می‌بینیم و مشخص است که یک روزنامه‌نگار حرفه‌ای تمام‌عیار هستند. این را هم از همکاران ایشان در آن‌سال‌ها می‌توان دید و هم از تورق کیهان در آن‌سال‌ها. سخنی نیز باید از نجابت دکتر معتمدنژاد گفت و اینکه دوستان آنقدر که دنبال «ماتلار» بودند، دنبال دکتر معتمدنژاد نبودند. سرنوشت دکتر معتمدنژادها سرنوشت علم در این کشور است. تازه او خوشبخت‌ترین و خوش‌شانس‌ترین مدرس دوره خودش بود؛ خدا می‌داند که دکتر الهی و دکتر مرزبان در همین ساختمان دانشکده علوم ارتباطات چه کارها که نکردند. متاسفانه سیاست تا آشپزخانه فرهنگ هم نفوذ می‌کند و به همه به چشم سیاست نگاه شده است. برای اینکه یک رشته بماند، دکتر معتمدنژاد انگ را به جان خرید، تشکل به وجود آورد، بیانیه منتشر کرد و آبرویش را کف دستش گذاشت و با چندنفر از همکارانش به جاهای مختلف رفت تا این رشته نمیرد.



میزگرد سوم: جامعه اطلاعاتی

اهمیت ارتقای جامعه اطلاعاتی برای توسعه ایران

میزگردی با موضوع جامعه اطلاعاتی، با حضور چهره‌های مهم انجمن ایرانی مطالعات جامعه اطلاعاتی در ساعت ۱۹ بعدازظهر ۲۳ آذر برگزار شد. در این میزگرد، به اهمیت جامعه اطلاعاتی در ایران پرداخته شد و دکتر حسین ابراهیم‌آبادی جلسه را اداره می‌کرد.

توصیه معتمدنژاد به تعامل با دولت‌ها
حسین ابراهیم‌آبادی . عضو هیات‌علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی
دکتر معتمدنژاد با تمام انتقادهایی که به دولت‌ها داشت، وقتی که با ایشان درباره وضعیت جامعه اطلاعاتی در کشور صحبت می‌کردیم، می‌گفتند که آینده ایران در گرو همکاری بخش خصوصی، دولت و نهادهای مدنی است چون بدون این همکاری نمی‌شود کار و جامعه را به توسعه نزدیک کرد. مثلا می‌گفتند که از پروژه دولت الکترونیک باید حمایت کرد، هرچند که نواقصی هم دارد. در ذهن ایشان چنین بود که زبان گفت‌وگو و سازگاری کنشمندانه باید از سوی نهادهای مدنی شکل بگیرد. خود ایشان نیز به‌طور عملی در این زمینه تلاش می‌کرد و وقتی به نزد دولتمردان می‌رفتند و ما به ایشان می‌گفتیم که معلوم است که از جلسات و دیدارهای اینچنینی به نتیجه‌ای نخواهیم رسید، می‌گفتند که ما باید وظیفه خود را انجام دهیم و نظراتمان را به دولت بگوییم؛ چه آنان به این نظرات توجه کنند و چه توجه نکنند.

نفوذ معنوی معتمدنژاد بر دانشجویان
شهیندخت خوارزمی . نایب‌رییس انجمن ایرانی مطالعات جامعه اطلاعاتی
من دکتر معتمدنژاد را از سال‌ها پیش از انقلاب می‌شناختم اما همکاری نزدیک با ایشان در چند سال اخیر در انجمن ایرانی مطالعات جامعه اطلاعاتی میسر شد که خود آنجا را تاسیس کردند و از زمان تاسیس، شاهد این بودم که چه عشقی به این انجمن داشتند تا موفق شود و به اهداف خود برسد. شاید در دانشگاه‌ها، دانشجویان کمی باشند که دو سند اساسی جامعه اطلاعاتی، یعنی اعلامیه اصول و اعلامیه اقدام‌های ۱۱‌گانه را دقیق مطالعه کرده‌ باشند اما دکتر معتمدنژاد این سندها را دقیق خوانده بود و تلاش می‌کرد انجمن ایرانی مطالعات جامعه اطلاعاتی به‌عنوان یک نهاد تاثیرگذار، راه برای توسعه جامعه اطلاعاتی باز کند. گفته شده است که جای یک پارادایم جدید برای توسعه ایران خالی است اما در دو سند اساسی جامعه اطلاعاتی، کاملا می‌توان یک پارادایم جدید را دید که مواهب توسعه را در اختیار همه انسان‌ها، به‌ویژه انسان‌های محروم در کشورهای کمتر توسعه‌یافته از طریق ICT قرار می‌دهد. دو دغدغه ذهن مرا درباره دکتر معتمدنژاد رها نکرده است؛ اولین دغدغه‌ام پایداری استاد و تاثیر وجودی او بوده است. ایشان می‌گفتند که ما تمام انرژی‌مان را باید بگذاریم تا جامعه اطلاعاتی دقیقا طبق آنچه در این دو سند تاکید شده، مستقر شود. ما اکنون به هیچ‌وجه نمی‌توانیم ادعا کنیم که آرمان‌های دکتر معتمدنژاد محقق شده مگر اینکه شاخص‌های توسعه جامعه اطلاعاتی به حد مطلوب برسد. دکتر معتمدنژاد نقش یک پل ارتباطی بین جزیره‌های منفک حوزه‌های علوم اجتماعی و حتی فراتر از آن را انجام می‌دادند. در تاسیس انجمن ایرانی مطالعات جامعه اطلاعاتی، مهم‌ترین حوزه‌های IT را در کنار عزیزانی قرار دادند که حصارهای مریی یا نامریی بین قلمروهای ارتباطات کشیده بودند. خود جامعه اطلاعاتی هم پدیده‌ای فراگیر است که همه قلمروهای مختلف را دربر می‌گیرد. بنابراین اگر صحبت از یک تشکل فراگیر باشد که گاهی مطرح می‌شود، باید فراتر از دانشکده‌ها و ارتباطات باشد و خواهش من این است که حول همین تشکل «انجمن ایرانی مطالعات جامعه اطلاعاتی» گنجانده شود. من شک ندارم که اگر دکتر معتمدنژاد نبودند، این تشکل منحل می‌شد. در این مدتی هم که حضور فیزیکی نداشتند، فعالیت انجمن عملا متوقف شده بود. اگر به مفهوم جامعه اطلاعاتی نگاه کنیم، می‌بینیم که این یک پارادایم است که الگوی توسعه به‌شمار می‌رود برمبنای اصول و ارزش‌های اخلاقی. الگوی رهبری دکتر معتمدنژاد در قبال دانشجویانی که همکارشان شده بودند، نوعی از نفوذ معنوی را نشان می‌داد که گاهی به اقتداری تبدیل می‌شد که کسی جرات نمی‌کرد در برابر خواست‌ها نه بگوید. اما این پیروی از دل و جان بود. آنچه مشهود بود، این بود که دکتر معتمدنژاد در پیروی از اهدافی که دنبال می‌کردند، بسیار سرسخت بودند و این خلأ رهبری را نمی‌دانم باید چه کنیم و مایه نگرانی است.

فروتنی معتمدنژاد
سعیدرضا عاملی . عضو هیات‌علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران
اگر بخواهیم دکتر معتمدنژاد را درک کنیم، باید از نظام درک ارتباطی استفاده کنیم که بر ارتباط درونی و بیرونی تاکید دارد. اگر ایشان را از درون درک نکنیم، شاید در خیلی موارد، رفتار بیرونی‌شان را هم نتوانیم درک کنیم. من هنگامی از نزدیک با دکتر معتمدنژاد آشنا شدم که در انجمن ایرانی مطالعات جامعه اطلاعاتی سخنرانی درباره هفت شهر مجازی داشتم و آقای دکتر، پس از سخنرانی بلند شدند و درباره هفت شهر عطار صحبت کردند و از آن موقع، من به ایشان ارادت پیدا کردم. افتادگی که به تعبیر زیبایی، فروتنی عنوان گرفته، در ایشان بود و روحیه سازگاری داشت که با سازش متفاوت است. سازش از جهل و نادانی سرچشمه می‌گیرد اما سازگاری نگاهی به آینده دارد و از حکمت ریشه می‌گیرد. اگر ایشان به تعبیری بی‌آزار بودند، از سازگاری ایشان ناشی می‌شد. اگر بنا باشد از جامعه اطلاعاتی سخن بگوییم، باید آن را با آغاز عصر صنعت پست و شروع چاپ مطالعه کرد؛ در زمانه‌ای که اطلاعات فرامکان شد و از سطح فرد به سطح فرافرد رفت. ولی شاید صنعت همزمان ارتباطات باعث شد که در این دوره، از جامعه اطلاعاتی بیشتر بحث شود.
ما از جامعه اطلاعاتی صحبت می‌کنیم اما در جامعه داده‌ای به سر می‌بریم. امروز از جامعه آزاد صحبت می‌کنیم اما کنترل‌های شدید بر داده‌ها اعمال می‌شود. فهم این پارادوکس را در نوشته‌های دکتر معتمدنژاد می‌توان دید. ما در یک جامعه داده‌ای زندگی می‌کنیم که ماشین و روبات‌ها به نوعی در انسان بازتولید می‌شوند؛ انسانی که حافظه ذهنی‌اش را به ماشین می‌سپارد. ما با جهانی پر از ابزارهایی زندگی می‌کنیم که مثل ذرات در محیط پخش شده و ما در این ذرات غوطه‌ور هستیم. از منظر اخلاقی که به فعالیت‌های دکتر معتمدنژاد نگاه می‌کنم، خوشحالم که استادی از دنیا می‌رود که از همه دانشگاه‌های کشور ذیل چتر این شخصیت قرار می‌گیرد. دکتر معتمدنژاد متعلق به دانشگاه علامه‌طباطبایی نبود بلکه یک شخصیت فرادانشگاهی و فرامکانی بود. باید گفت که «مانیا» و شیفتگی در ایشان مرده بود و همین باعث موفقیت او شد. او به روزنامه‌نگاری حرفه‌ای و بعد روزنامه‌نگاری علمی ورود پیدا می‌کند و این هوشمندی را دارد که بداند مرجعیت علوم اجتماعی امروز، ارتباطات است. ارتباطات دانش مرکزی است تا جایی که جامعه‌شناسی، مردم‌شناسی، علوم سیاسی‌ و اقتصادی منهای دانش ارتباطات ابزار حرکت و فهم ندارند چون ما در یک دنیای بازنمایی زندگی می‌کنیم و ابزار درک جهان، فهم بازنمایی‌ها یعنی ارتباطات است.

درک اهمیت ارتباطات
علی‌اکبر جلالی . عضو هیات‌علمی دانشکده برق دانشگاه علم و صنعت ایران
من عضو هیات‌علمی دانشکده برق دانشگاه علم و صنعت ایران هستم و در این رشته موفق بوده‌ام اما از وقتی که با استادان ارتباطات آشنا شدم، به اهمیت ارتباطات پی بردم و برای همین است که مصاحبه‌های زیادی انجام می‌دهم و تلاش می‌کنم که فردی ارتباطی باشم. کسی که رشته‌اش متفاوت است، به‌خوبی می‌تواند اهمیت ارتباطات را درک کند. وقتی در انجمن ایرانی مطالعات جامعه اطلاعاتی وارد می‌شدم، ایشان اولین فردی بود که به جلسات آمده بود. من همیشه درباره پروژه‌هایم با دکتر معتمدنژاد صحبت می‌کردم و همیشه ایشان مرا تشویق می‌کرد و از این رفتار انرژی می‌گرفتم.



پژوهشگران راه معتمدنژاد را دنبال کنند*

نعیم بدیعی . استاد سابق دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی

ضایعه درگذشت استاد دکتر کاظم معتمدنژاد را به همه دوستداران ایشان تسلیت می‌گویم. گرچه فقدان استاد معتمدنژاد عزیز، پدر علوم ارتباطات ایران، برای همه علاقه‌مندان رشته‌های روزنامه‌نگاری و روابط‌عمومی خسارتی جبران‌ناپذیر است اما شادی روح آن عزیز از دست‌رفته زمانی حاصل می‌شود که علاوه بر رحمت الهی، روزنامه‌نگاران و پژوهشگران علوم ارتباطات راه و روش، برنامه‌ها و پیشنهادهای ایشان را که در کتاب‌ها و مقاله‌های مختلف مطرح کرده‌اند، دنبال کنند. از خداوند متعال برای همه دوستداران و خانواده محترم آن عزیز از دست‌رفته صبر، شکیبایی و سلامتی آرزومندم.

* پیام تسلیت دکتر بدیعی از آمریکا در همایش خوانده شد.
کد مطلب: 36324
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *