۰
يکشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۱۵:۰۱

محسن شادی به مسابقه فکر می‌کنم دلم می‌گیرد

محسن شادی از دومین مدال طلای بازی‌های آسیایی‌اش و روزهای سختی که پشت‌سر گذاشته‌است صحبت کرد. قایقران طلایی ایران از ریز و درشت کسب این مدال و لحظه‌های دشوار مسابقه حرف زد.
محسن شادی به مسابقه فکر می‌کنم دلم می‌گیرد
 زمانی که مدال طلای بازی‌های آسیایی را به گردن انداخت شانه‌هایش می‌لرزید، دوربین که نزدیک شد همه دیدند که محسن شادی از خوشحالی بالا رفتن پرچم کشورش اشک می‌ریزد. آنقدر از ته دل گریه می‌کرد که خیلی‌ها را به گریه انداخت؛ محسن در سخت‌ترین شرایط قایقرانی به دست به کاری بزرگ زده بود و دیگر نمی‌توانست خودش را کنترل کند. نمی دانست از خوشحالی قهرمانی بخندد یا از فشار و سختی‌هایی که تحمل کرده‌بود گریه کند.

پرچم ایران بالا و بالاتر می‌رود و هق هق قایقران المپیکی ایران بیشتر می‌شد. محسن به هدفش رسیده بود؛ هدفی بزرگ‌تر که خیلی‌ها باور نداشتند او بتواند به آن برسد. مدال طلای رویینگ سنگین وزن مردان و عبور از قایقرانی هندی که سه سال محسن را پشت سر گذاشته بود و قهرمان قاره کهن می‌شد.

محسن شادی

بعد از بازی‌های آسیایی گوانجو و قهرمانی شادی در رویینگ سبک وزن او خودش را برای المپیک لندن آماده می‌کرد که با برکناری احمد دنیامالی انگار او نیز از قایقرانی برکنار شده بود. در تمرین نبود و روزهای سختی را پشت سر می‌گذاشت. هرکس به هر شکلی که می‌توانست سعی کرد تا محسن به قایقرانی برگردد اما او برایش سخت بود بدون رییس فدراسیون پارو بزند. با این حال برگشت و خودش را برای اینچئون آماده کرد. وارد سنگین وزن شده بود و در رقابت‌های قهرمانی آسیا نیز یکی پس از دیگری دوم می‌شد و نمی‌توانست قهرمان شود؛ حریف هندی کلافه‌اش کرده بود.

خیلی‌ها گفتند محسن در اینچئون طلا نخواهد گرفت اما او سکوت کرد و با حمایت دنیامالی راهی چین شد تا به دور از این حرف و حدیث ها تمرین کند. قایقران المپیکی ایران به طور مستقیم راهی کره جنوبی شد و به آب زد؛ پارو زد و پارو زد و با اختلاف زیاد از حریف هندی و اختلاف بسیار کم از قایقران کره‌ای به مدال طلا رسید. انتقام سختی از حریف هندی‌اش گرفت و به گفته خودش پاسخ خیلی‌ها را داد. پاسخ منتقدان را داد و با مدال طلا از حامیانش تشکر کرد.

محسن شادی با حضور در ایسنا و انجام گفت‌وگویی مفصل که در ادامه می‌خوانید از دومین مدال طلایش در بازی‌های آسیایی صحبت کرد. او از بازی های آسیایی اینچئون حرف زد؛ از لحظه ای که بدنش بی حس شده بود، از لحظه‌ای که چشمانش نمی‌دید، از لحظه‌ای که بدنش فرمان داد پارو را ول کند، اما نکرد، پارو زد و بالاخره قهرمان شد، از حال رفت اما مدال طلا را به حریف کره‌ای نداد.

محسن از گذشته، امروز و آینده اش صحبت کرد و از برنامه‌هایش گفت. او مدال طلایش را به شهدای هشت سال دفاع مقدس تقدیم کرد و از تمام کسانی که برایش زحمت کشیدند تشکر کرد.

من معتقدم ورزشکار باید در اوج کنار برود. نه این که طلایش به نقره، برنز و هیچ تبدیل شود و به اجبار برود. این خوب نیست و در روحیه‌اش تاثیر می‌گذارد. نمی‌خواهم مجبور شوم کنار بگذارم. هادی ساعی و رضازاده در اوج کنار گذاشتند. علیرضا دبیر این طور بود

*دومین مدال طلای بازی‌های آسیایی را نیز بدست آوردی. درباره روزهایی که برای رسیدن به این هدف گذراندی بگو؟

واقعا به چیزی که باور داشتم رسیدم. اشک‌های من در مراسم توزیع مدال گواه همین موضوع بود. بعد از گوانگجو با توجه به اینکه تغییر وزن داشتم کارم سخت‌تر و انتظارها نیز زیادتر شد. من از سبک وزن به سنگین وزن آمدم و همه توقع بسیار بالایی داشتند. حریف‌های من در سنگین وزن قدر بودند و مشکلات ما هم زیاد بود. اجازه دهید به بعد از گوانگجو بازگردیم. بعد از آن بازی های آسیایی وضعیت خوب بود و کار می‌کردیم. آقای دنیامالی برنامه‌ریزی خوبی داشت. گروه‌های قوی در بخش‌های مربیان، تغذیه، روانشناسی، آکادمی و دیگر بخش‌ها جذب کرده بود که آغاز به کار کردند. برنامه‌ریزی بلند مدت بود و ما به دنبال یک هدف بزرگ بودیم. این وضعیت برای المپیک لندن و آسیایی اینچئون بود، اما قبل از المپیک دنیامالی را برکنار کردند و تمام این برنامه‌ها از بین رفت و همه این بخش‌ها خالی شد.

بعد از برکناری آقای دنیامالی مشکلاتی با وزیر ورزش و فدراسیون داشتم، اما با حمایت‌های او کارم را ادامه دادم. شبانه روز با هم حرف می‌زدیم و به من روحیه می‌داد. من هم کارم را کردم تا قهرمانی آسیایی ۲۰۱۳ و در آنجا به مدال نقره رسیدیم همان زمانی که خیلی‌ها سعی کردند من را از روئینگ خارج کنند. رییس کمیته‌ همه کار کرد تا من از قایقرانی بروم، اما نتوانست. می‌دانید من باور دارم که همه چیز دست خدا است. دست خدا است که من موفق باشم یا ناکام. اگر خدا بخواهد من را به اوج می‌برد و اگر بخواهد به زمین خواهد زد. به هر حال با کمک مسئولان و روسای فدراسیون من کارم را ادامه دادم. آقای اسبقیان، آقای ابراهیمی و آقای گواری به من کمک کردند. آقای گواری در این مدت هم در امور مشترک بود هم سرپرست فدراسیون بود و واقعا زحمت کشید.

تمام این‌ها گذشت تا بهمن سال ۹۲ که انتخابات برگزار شد و آقای دنیامالی برگشت، اما شورای شهر مجوز نداد و او نتوانست رییس فدراسیون بماند. با این حال از آن به بعد در کنار ما بود و ما انگیزه داشتیم. تمرین‌های ما خیلی جدی‌تر پیش رفت. با بودن اسم دنیامالی در فدراسیون همه ورزشکاران انگیزه می‌گرفتند و خوب تمرین کردیم. خود من نیز فقط به مدال طلای اینچئون فکر می‌کردم. در همان زمان نیز برخی دوستان من را زیر سوال می‌بردند و انرژی منفی دادند و خدا را شکر که امروز ثابت شد که می‌توانم در سنگین وزن هم به مدال طلا برسم. من در سال ۲۰۱۱ اول شدم و در سال ۲۰۱۳ دوم شدم. حریف هندی از من جلو زد و طلا گرفت اما در اینچئون او را گرفتم.

*آن عقب افتادن از حریف هندی به دلیل مشکلات فدراسیون بود؟

زمان دنیامالی یک مربی بود و حقوق خوب می گرفت و به استان‌ها می‌رفت. در مدارس بود و پیکرسنجی می‌کرد. آنهایی که برای قایقرانی خوب بودند را انتخاب می‌کرد و آموزش می‌داد. باید این راه ادامه پیدا کند. استعدادها را پیدا کنیم و پرورش بدهیم. سرمایه‌گذاری کنیم. در قایقرانی زود می‌توانیم نتیجه‌ بگیریم. با سه، چهار ماه تمرین در آسیا نتیجه‌ می‌گیریم. این چند ماه به چند سال تبدیل شود در جهانی مدال خواهیم گرفت

مطمئنا تاثیرگذار بوده‌است. من برای آن مسابقات نیز در چین اردو داشتم و می‌خواستم قهرمان شوم، اما فاصله بین اردوها زیاد بود. برای گرفتن ویزا به ایران برمی‌گشتم و همین سفر باعث می‌شد خوب آماده نشوم، با این حال دوم شدم. حتی تا ۵۰ متر آخر اول بودم اما حریف هندی از من عبور کرد. با این حال معتقدم که جای خوبی انتقام گرفتم و از این حریف هندی عبور کردم. با خودم می‌گفتم که در مرحله مقدماتی انتقام انتخابی المپیک را گرفتم و در فینال هم انتقام قهرمانی آسیا را . انتقام سختی از او گرفتم چرا که فاصله زیادی با من داشت.

*با حریفانت ارتباط داری و از رقابت و عقب افتادن آنها پرسیدی؟

بله با هم دوست هستیم. خب ورزش همینطور است و یکی می‌برد و یکی می‌بازد. با حریفان صمیمی هستم. قبلا سبک وزن بودم و در سنگین وزن پارو می‌زدم نیز با آنها آشنا بودم. ما از گوانگجو به بعد رقیب هم شدیم. بالاخره من خیلی تلاش کرده‌بودم.

*برنامه‌های اصلی شما دقیقا از چه زمانی برای مدال طلا آغاز شد؟

از بهمن سال ۹۲ که اردوی جدی ما با آقای قرائت آغاز شد شرایط خوبی داشتیم. فشرده کار می‌کردیم. با روحیه عالی تمرین داشتیم که مرداد ماه عازم چین شدیم. در آنجا زیر نظر مربی چینی‌ام آقای لیو بودم که بیش از پنج سال با هم هستیم. ارتباط دوستانه خوبی داریم. ۴۸ روز در چین بودیم و فشار یکسال تمرین‌ها را تحمل کردیم. از روز رسیدن به چین تمرین‌ها را با شدت بالا شروع کردیم. صبح رسیدیم تا ظهر خوابیدیم و بعد از ظهر شروع کردیم. هوا در روزهای اول آنقدر گرم بود که خودشان باور نداشتند. در منطقه سردسیر گرما بود و شرایط واقعا دشوار بود. چند روز اول سرحال نبودیم، اما ادامه دادیم و بالاخره به نقطه ایده‌آل رسیدیم. هر روز ۲۰ کیلومتر و گاهی بالاتر از ۳۰ کیلومتر پارو می‌زدیم و شدت کار بسیار بالا بود. در کنار ما ۱۰۰ ورزشکار چینی دیگر هم بودند و با آنها تمرین می‌کردیم. بیش از ۱۵ مربی در آب بودند و زمان می گرفتند. در کنار آنها تمرین می‌کردیم و زمان می‌زدیم. به نظرم مدال طلای من در چین قطعی شد. زمان‌هایی که در پایان اردوی چین می‌زدیم عالی بود و می توانستم در شرایط مناسب جوی و آب رکورد خود را که ۶ دقیقه و ۵۵ ثانیه بود را ۱۰ ثانیه کاهش بدهم. اگر شرایط جوی اینچئون مناسب بود رکوردم را بهتر می‌کردم. من در چین خودم را باور کردم و فهمیدم که می‌توانم طلا بگیرم. یک نکته دیگر این بود که مربی خیلی کمک می‌کرد و روحیه می‌داد و من واقعا آماده بودم. شرایط طوری بود که خستگی را احساس نمی کردم و تنها در اندیشه مدال بودم آن هم مدال طلا.

* زودتر به اینچئون رفتید. برنامه تمرینی در آنجا چطور بود؟

دو روز درگیر تنظیم قایق‌ها بودیم. قایق‌ها تازه بودند. برگزاری مسابقات خوب نبود اما یک کار خوبی کردند که قایق‌ها تازه بود و ما از کارتن باز و بعد از تنظیم استفاده کردیم. خود من اولین پارو را با این قایق زدم. پنج روز قبل از مسابقات تمرین کردم و وقتی خودم را با حریفان مقایسه می‌کردم به آمادگی خودم پی بردم. در همان روزها فهمیدم چقدر آماده‌ام.

محسن شادی در ایسنا

* از روز مسابقه صحبت کن.

یک سال پیش مسابقه داده بودم و در این مدت فقط تمرین کردم. دیگر بچه‌ها مسابقه داده بودند اما من و مصطفی شجاعی مسابقه نداشتیم. طبق برنامه آنهایی که مستقیم فینالی بودند سه روز استراحت می‌کردند که لیو به من گفت آرام پارو بزنم تا در شانس مجدد باشم و دو مسابقه بدهم تا آماده‌تر شوم. این تصمیم برای آمادگی خودم بود، اما تصمیم خودم و آقای دنیامالی این بود که همان روز نخست به فینال بروم تا خیال همه راحت شود و مطمئن باشیم. در ۵۰۰ متر اول همانند همیشه آرام زدم و از ۵۰۰ متر دوم فشار آوردم و در آخر هم شل کردم. با حریف هندی حدود سه ثانیه فاصله داشتم. اگر فشار می‌آوردم بیشتر از پنج ثانیه فاصله ایجاد می‌شد. در روز مقدماتی همه حریفان را محک زدم و زمان من ۱۲ ثانیه بهتر از حریف کره‌ای بود. خیالم راحت شد و آرام بودم. تا روز فینال اعتماد به نفس خوبی داشتم و واقعا آماده بودم اما در روز فینال با توجه به اینکه روی مدال من حساب ویژه‌ای باز شده بود کارم را سخت تر می‌کرد. وقتی به این موضوع فکر می‌کردم واقعا کارم سخت بود. این مدال با مدال‌های دیگر فرق داشت و باید به هر شکل آن را کسب می‌کردم. با خودم گفتم چه سالم به خط پایان می‌رسیدم چه جنازه‌ام رد می‌شد باید طلا را می گرفتم و پاسخ خیلی‌ها را می دادم. در کنار پاسخ به انتقادها باید با مدال طلا از خیلی‌ها تشکر می‌کردم. خدا را شکر که به این هدف رسیدم.

*رقابت هم بسیار نزدیک بود.

در فینال از همان ابتدا فشار آوردم. حریفانم قوی بودند و پنج نفر برای طلا رقابت کردند. من ، هند، کره، اندونزی که خیلی خوب شرکت کرده بود و یک قایق دیگر برای طلا بودند. حریف کره‌ای خیلی خوب بود. در المپیک هم بود که آقای اتابکی صحبت می‌کرد و می‌گفت هند و کره محسن را گرفته‌اند. از لندن به بعد در مسابقه نبود و در انگلیس و سوئد اردو داشتند. دو سال شدید تمرین کرده بود تا طلای اینچئون را بگیرد.

تا یک کیلومتر اول در رده دوم بودم و حریف هندی اول بود. بعد هزار متر فشار را بیشتر کردم که همان زمان حریفم میز فشار را بیشتر کرد. دو نفر فشارمان را بیش از حد کردیم. هر دو فشار زیادی آوردیم که پیش برویم. هر چه داشتم گذاشتم تا برتری‌ام حفظ شود. در ۲۰۰ متر آخر و بعد از ۸۰۰ متر پارو زدن با بیشترین توان بدنمان خالی شد. حریف هندی از خط پایان عبور کرد واژگون شد. بدنش قفل کرده‌بود. در ۲۰۰ متر پایانی خالی کردیم، اما من سعی می‌کردم پیش بروم. قایقران کره‌ای فشار نیاورده بود و به یکباره استارت پایان زد. کار خوب را او کرد، اما ریسک داشت به همین دلیل من مثل کره‌ای کار نکردم و او در ۲۰۰ متر پایانی در حال نزدیک شدن به من بود و من نیز خسته بودم. توانی نداشتم و دو بار خواستم پارو را ول کنم، اما برای طلا، خانواده، مسئولان و مردم رها نکردم. هر دو بار که خواستم پارو را رها کنم چهره مسئولان و مردم جلوی چشمم می‌آمد. هیچی در توان نداشتم، اما پارو زدم. اگر پنج پاروی دیگر مسابقه ادامه داشت حریفم از من رد می‌کرد. با آن شرایطی که داشت تنها پنج پاروی دیگر از من عبور می‌کرد.

*فکر می‌کردی حریف کره‌ای انقدر خوب باشد؟

می دانستم کره‌ای خیلی خوب است و دیده بودم استارت پایان خوبی می‌زند، اما نه در این حد. البته حریف هندی کار را خراب کرد و فشار زیادی آورد. قایقران کره‌ای در ناتوانی ما نزدیک شد و فاصله را کم کرد. در آن پاروهای آخر چشمم جایی را نمی دید و فقط پارو می‌زدم. در ۵۰ متر آخر خیالم راحت شد که دیگر نمی‌رسد. در دستگاه خط پایان را داشتم و با بیشترین توان پارو می‌زدم. من فقط حریف هندی را نگاه می‌کردم و بدنم خالی کرده بود. زمانی که آن لحظه‌ها را به یاد می‌آورم دلم می‌گیرد که چطور آن همه فشار را تحمل کردم. وقتی خط پایان را رد کردم واقعا حال نداشتم. به زور دو دستم بالا آمد و خدا را شکر کردم. نفس نداشتم. قایق هندی که در آب چپ شد. بدن او کاملا قفل شده بود. تیم پزشکی او را تحت نظر گرفت. من هم در اسکله حالت تهوع داشتم. در چادر دراز کشیدم و آب خوردم و بهتر شدم. بعد از یک ساعت خوب شدیم و در مراسم توزیع مدال حاضر شدیم. روز تاریخی بود و برایم ماندگار شد.

*شاید کسی فکر نمی‌کرد محسن شادی در مراسم توزیع مدال اشک بریزد.

من قبل خواندن سرود گریه کردم. هر کاری کردم نشد کنترل کنم. نمی خواستم گریه کنم تا خانواده‌ام ببینند، اما نشد. سرود که خوانده شد گریه می‌کردم. این فشار را تحمل کردم و بعد از این همه مشکلات کسب مدال طلا باعث شد اشک بریزم. شاید آنهایی که از من حمایت کردند بیشتر از من گریه کردند.

آن لحظه که افتاده بودم آقای هاشمی، دنیامالی و آقای لیو بالای سرم بودند. آقای رضازاده و آقای ناطق نوری هم بودند و برایم ارزشمند بود. خدا دیگر این روز را برایم تکرار نکند. طلا بگیرم، اما نه با این وضعیت.

*چرا در قایق‌های دو یا چهار نفره پارو نمی‌زنی؟

من کلا تک نفره هستم.

*ادامه راه قایقرانی‌ات چطور خواهد بود؟

ادامه قایقرانی به مسئولان فدراسیون، کمیته‌ و وزارت بر می‌گردد. بعد کشتی بیشترین مدال را داشتیم. کشتی طلای زیادی داشت و بعدش ما هستیم. ۹ مدال گرفتیم که می‌توانستیم چهار یا پنج طلا بگیریم. باید روی این‌ها سرمایه‌گذاری کرد. کل مسئولان باور کردند که قایقرانی می‌تواند مدال‌های زیادی بگیرد و تاثیرگذار باشد. در گوانگجو پنج مدال داشتم و امسال ۹ مدال گرفتیم. جزو فدراسیون‌های برتر بودیم و مدال‌های زیادی گرفتیم. باید وزیر و رییس کمیته‌ نگاه ویژه‌ای به قایقرانی داشته باشند. سرمایه‌گذاری باشد در المپیک نتیجه‌خوبی می‌گیریم. در ریو مدال نمی‌گیریم، اما در المپیک‌های بعدی می‌توانیم مدال بگیریم.

*آیا قایقرانی می‌تواند به مدال‌آوران المپیک اضافه شود؟

محسن شادی در ایسنا

فکر کنم قایقرانی می‌تواند به تکواندو، وزنه‌برداری، کشتی و دوومیدانی اضافه شود، ولی باید سرمایه‌گذاری کنیم. در آسیایی حرف اول را می‌زنیم و با قدرت قهرمان می شویم. واقعا نفرات خوبی داریم که برتر از حریفان هستند. می‌توانیم با سرمایه‌گذاری بر روی این بچه ها به مدال المپیک برسیم. باید از مربی خارجی استفاده کنیم و با حمایت همه جانبه رشد کنیم. در روئینگ چون تازه وارد هستیم باید مربی خارجی خوب استفاده کنیم تا رشد کنیم. من اگر یک سال مستمر با لیو کار کنم در المپیک و جهانی جایگاه خوبی کسب خواهم کرد. امیدوارم مسئولان این توجه را به قایقرانی داشته باشند. به عنوان یک فدراسیون برتر به قایقرانی نگاه کنند. مربی ایرانی که رییس کمیته‌ از او حمایت کند نمی‌تواند کمک خاصی به قایقرانی کند و ملی‌پوشان را جهانی کند.

*چرا در سبک وزن نماندی؟

امتیاز‌های خوبی برای کسب وزن داشتم، ولی چون قدم بلند بود و با توجه به استخوان بندی که دارم خیلی سخت وزن کم می‌کردم. از طرف دیگر المپیک سبک وزن ندارد.

* حالا یک ورزشکار عنوان دار هستی و می‌توانی با استفاده از این عناوین یا اهدای مدال‌هایت به جایگاه‌های دیگر برسی. می‌توانی همانند برخی ورزشکاران با چهره‌ ورزشی‌ات به پست‌های مختلف برسی یا وارد سیاست شوی. آیا به دنبال این موضوع هستی؟

من در این هشت سال که در قایقرانی هستم به خواست خدا خیلی زود هم به اوج رسیدم و مدال گرفتم اما هیچ وقت به این موضوع فکر نکردم. دوستان نزدیک گفتند وارد شورای شهر شوم، اما قبول نکردم. اگر وارد این راه می‌شدم به هردو کارم لطمه می‌زدم. اگر مثلا به شورای شهر رفته بودم این طلا را کسب نمی کردم. در این دو سال هم دوستان سعی کردند حذفم کنند و من را به حاشیه بکشاندند یا دوست داشتند زیر دست آنها باشم، اما زیر حرف زور نرفتم و تمرین و تلاش کردم تا به هدفم برسم. به هیچ وجه به این مسائل و موارد فکر نکردم، چون علاقه‌ای به این کار ندارم. به این موارد هم اگر فکر کنم بعد از عمر ورزشی‌ام است که باید تحصیلات اجازه بدهد و تخصص داشته باشم. هشت سال تمام زورم را برای ورزش گذاشته‌ام. من ۴۰ روز قبل از سهمیه المپیک خواهرم فوت شد و حمایت‌های دنیامالی بود که باعث شد به قایقرانی برگردم. زده شده بودم و نمی توانستم پدر و مادرم را تنها رها کنم. با این حال با تمام سختی‌ها مبارزه کردم و به این مدال رسیدم.

در زمان آقای دنیامالی اردوها فشرده بود و طولانی مدت کار می‌کردیم . نمی توانستم خانواده را رها کنم اما تلاش کردم. امسال هم همان طور تلاش کردم و با این که دوستان گفتند هزینه برای من پول دور ریختن است به قهرمانی رسیدم و جوابشان را دادم.

*آقای دنیامالی در قایقرانی می‌ماند؟

دنیامالی تحت فشار است. مسئولیت ندارد، اما زیر فشار است. علاقه خودش است و هزینه می‌کند. در این هشت سال جدا از فدراسیون رفاقت داشتیم و می‌بینم علاقه دارد و عاشقانه برای قایقرانی کار می‌کند.

* قبول داری تافته جدا بافته در قایقرانی هستی و به تو بیشتر رسیدگی می‌شود؟

نه این طور نیست. من کارم سخت بود. آزارم می‌دادند. یک نامه برای تخفیف شهریه دانشگاه به من ندادند. آقای دنیامالی این کار را کرد که از من این‌ها دور شوم. بروم و راحت تمرین کنم. آن روزها گذشت و من طلا گرفتم. بالاخره بعد از هر سختی آسانی هست.

من قبل خواندن سرود گریم کردم. هر کاری کردم نشد کنترل کنم. نمی خواستم گریه کنم تا خانواده‌ام ببینند، اما نشد. سرود که خوانده شد گریه می‌کردم. این فشار را تحمل کردم و بعد از این همه مشکلات کسب مدال طلا باعث شد اشک بریزم. شاید آنهایی که از من حمایت کردند بیشتر از من گریه کردند

* حضور آقای امینی را در فدراسیون چطور می‌بینید؟

او چندین سال است که در قایقرانی هست. در زمان دنیامالی نیز بود. با قایقرانی و قایقران‌ها آشنا است. محمد صادقی نظر اول دنیامالی برای فدراسیون بود اما کمتر در قایقرانی بود و از وضعیت شناخت داشت. یک مدت نایب رییس و مدتی هم عضو هیات رییسه بود. شناخت آقای امینی از قایقرانی خیلی خوب است و می‌تواند کمک کند.

با اینکه فکر می‌کنم وزارت در کار او دخالت کرد و نایب رییس و دبیر انتخاب شده از وزارت بودند اما مهم این است که فدراسیون مسئول خوبی داشته باشد و قایقرانی را بشناسد. رییس باید مستقل کار کند و نیازمند نباشد. امیدوارم همیشه مسئولانی مثل دنیامالی داشته باشیم که به ورزشکار کمک کنند. حمایت کنند تا ایران و ورزش کشور رشد کند.

*پس از برکناری احمد دنیامالی از فدراسیون خیلی از وزارت خانه انتقاد کردی. تماسی بود تا سکوت کنی؟

تماسی از طرف وزیر نبود. واقعا هیچ وقت زنگ نزدند. نگفتند انتقاد نکن. همیشه هم کارم را انجام می‌دادند. کاری علیه من انجام نشد و کسی نتوانست حرفی علیه من بزند به جز آقای اتابکی.

*ابتدا مشکلت در فدراسیون با عباس شادمان بود و سپس با آقای اتابکی هم مشکل پیدا کردی. چرا؟

من و شادمان از روز اول مشکل داشتیم. حرف‌های الکی می‌زد و قول‌های بی جا می‌داد. شادمان حرف الکی می‌زد و همیشه من را سر کار می‌گذاشت. برای تجلیل از قهرمانان گفت به من ساختمان می‌دهند و در نهایت یک میلیون تومان دادند. بحث پول نیست این رفتارهایش من را آزار می‌داد. ۱۲ ماه از سال این کارها را می‌کرد و همه ورزشکاران را اذیت می‌کرد.

محسن شادی در ایسنا

*فعالیت‌هایش در استان چطور است؟

در استان جز سال ۸۶ که شش نفر از آذربایجان غربی عضو تیم ملی شدیم هیچ کاری نکرده‌است. سال ۸۸ ، سه نفر را در استخر خودم آموزش دادم. فرهاد و فرزاد کربلایی و وحید جوهری را در استخر آموزش دادم. هیچ کاری برای استان نکرده و فقط لطمه زده است. من با اتابکی مشکل داشتم و شادمان به جای حمایت زیر آب من را زد. او از من حمایت نکرد. اسبقیان حمایت می‌کرد، اما شادمان علی من حرف می‌زد. می‌گفت محسن حق ندارد به قایقرانی برگردد. من قایقران استان بودم که این طور با من رفتار کرد. اگر غریبه بودم که ترورم می‌کردند. او برای هیات هیچ کاری نکرده است. کل استان‌ها در انتخابی تیم ملی نماینده دارند و نشان می‌دهند پیشرفت داشته‌اند اما در استان ما هیچ اتفاقی نیفتاده است. ما چند نفر که ثابت در تیم ملی هستیم خودمان کارهایمان را انجام می‌دهیم. هیات تبریز، کرمانشاه و همدان عالی هستند. همدان فقط یک سد دارد با فاصله از شهر که همه ورزشکارانش ملی‌پوش هستند. رییس هیات ما به دنبال کارهای شخصی‌اش است و هیچ کاری انجام نمی‌دهد. فقط به فکر خودش است و کاری نمی‌کند.

در زمان دنیامالی ۱۰ قایق گرفتیم برای هیات تا بتوانیم فعالیت‌ها را گسترده کنیم. ۱۰ قایق خارجی و پارو هم در هیات استان هستند که زیر آفتاب مانده‌اند و هیچ استفاده‌ای نمی‌شود. آنها هم خراب می‌شوند. هیات استان هیچ کاری برای ورزشکاران نمی‌کند. ضربه زده‌اند به قایقرانی و کسی هم به فکر این موضوع نیست.

*برای رسیدن به عنوان در المپیک باید در چه قسمت‌هایی از قایقرانی پیشرفت کنیم؟

زمان دنیامالی یک مربی بود و حقوق خوب می گرفت و به استان‌ها می‌رفت. در مدارس بود و پیکرسنجی می‌کرد. آنهایی که برای قایقرانی خوب بودند را انتخاب می‌کرد و آموزش می‌داد. باید این راه ادامه پیدا کند. استعدادها را پیدا کنیم و پرورش بدهیم. سرمایه‌گذاری کنیم. در قایقرانی زود می‌توانیم نتیجه‌ بگیریم. با سه، چهار ماه تمرین در آسیا نتیجه‌ می‌گیریم. این چند ماه به چند سال تبدیل شود در جهانی مدال خواهیم گرفت.

*محسن شادی در خانواده‌ای کشاورز بزرگ شده‌است. آیا علاقه دارد که مردم از خانواده او جایی که بزرگ شده‌است خبر دار شوند؟

من مشکلی ندارم. برخی خوششان می‌آید و برخی نه اما من از مدالم بیشتر افتخار می‌کنم که کشاورزی و دامداری کنم. منطقه ما این طور است که می‌توانیم کشاورزی و دامداری داشته باشیم. افتخار است برای خود من. من درسم را ادامه می‌دهم، اما خانه می‌روم به پدرم هم کمک می‌کنم.

بعد از المپیک دو ماه در اردو نبودم و کنار پدرم بودم و کمک می‌کردم. خانواده‌ام کشاورز است و پدرم بعد مرگ پدر بزرگم تنها بود. از اردو می‌ماندم برایم مهم نبود اما نمی‌توانستم به پدرم کمک نکنم. از طرف دیگر این فعالیت‌ها به گونه‌ای جزو تمرین بود. استقامتی تمرین می‌کردم. قهرمان بزرگ دنیا که از نروژ است یعنی آقای اولاف بهترین کشاورز استان خودش محسوب می‌شود. دو طلا و دو نقره المپیک دارد. فیلم‌هایش را دیده‌ام که گونی‌ها را پر می‌کند و با دو آنها را جابه جا می‌کند. با تبر چوب می‌برد. پس او فقیر است یا سطح زندگی پایینی دارد؟

* وضعیت مالی ورزشکاران در قایقرانی چطور است؟

قایقرانی از نظر وضعیت مالی زیاد خوب نیست. قایقرانی لیگ ندارد. باشگاه نیست که قرارداد ببندیم. در اردو باشیم حقوق فدراسیون است. حالا من از صندوق حمایت از قهرمانان حقوق دارم. هر دو، سه ماه یک بار همه را با هم می‌دهند.

باشگاه که نیست نمی‌توانیم قرارداد ببندیم. همین مساله باعث می‌شود از نظر مالی پایین‌تر باشیم. کشورهای دیگر لیگ دارند. کشورهای دیگر لیگ دارد اما نمی‌شود در آنجا باشیم، چون انتخابی تیم ملی آنها است. نمی‌شود ما پارو بزنیم.

*فدراسیون قول پاداش داده‌است؟

فدراسیون قول پاداش نداده است. پنج هزار دلار آقای هاشمی پاداش داد و فکر کنم بی سابقه بود. در کل تاریخ المپیک و بازی‌های آسیایی کاری که آقای هاشمی داد بی‌نظیر بود. به ورزشکاران روحیه داد. قبل مسابقات به ورزشکاران سر زدند، حمایت کردند. ارزش گذاشتند که واقعا روحیه خوبی بود. کار بسیار بزرگی بود. از هاشمی و شهنازی تشکر می‌کنم. چنین مسئولانی باید داشته باشیم که همیشه حواسشان به همه چیز باشد. بعد از ناکامی شاهو به او دلداری داد، آرامش کرد. این کارها ارزشمند است. در این چند روزی که آمده‌ام آقای شادمان تماس نگرفته است. تبریک که نه حتی نپرسیده که خوب هستم یا زنده‌ام. اما جا دارد از آقای علیمردان مدیر کل شهرمان تشکر کنم که به خوبی از همه ورزشکاران حمایت می کند. واقعا زحمت می‌کشد.مدیر کل استان هم واقعا زحمت کش و دلسوز است.

*در فکر خداحافظی از قایقرانی هستی؟

من معتقدم ورزشکار باید در اوج کنار برود. نه این که طلایش به نقره، برنز و هیچ تبدیل شود و به اجبار برود. این خوب نیست و در روحیه‌اش تاثیر می‌گذارد. نمی‌خواهم مجبور شوم کنار بگذارم. هادی ساعی و رضازاده در اوج کنار گذاشتند. علیرضا دبیر این طور بود. هنوز به خداحافظی فکر نکرده ام و امیدوارم زود پیش نیاید اگر پیش افتاد خوب باشد.

*در فکر مربی‌گری هستی؟

مربیگری هم زود است و خوب نیست مربی باشم. به تصمیم‌های مختلف فدراسیون و مسئولان است. من دوست دارم به قایقرانی کمک کنم حالا چه ورزشکار باشم یا مربی. من سرباز کشور و آماده خدمتگزاری هستم. راه سختی را پشت سر گذاشته‌ام و خوشحالم در این راه قدم گذاشتم و پرچم ایران را به اهتزاز در آوردم.

*آیا در فکر احداث یک آکادمی آموزشی برای قایقرانی نیستی؟

سال ۸۸ در استخر به ورزشکاران قایقرانی آموزش دادم. ما استعدادیابی را در پایگاه بسیج ورزشکاران دایر کردیم و آموزش می دادم. با افتخار آموزش می‌دهم و بدون چشم داشت برای جوانان کار می‌کنم. با تمام وجود تلاش می‌کنم.

*و صحبت پایانی؟

از خانواده و همسرم تشکر می‌کنم. آنها همیشه به من کمک کردند و حامی من بودند. این مدال را هم به شهدای هشت سال دفاع مقدس تقدیم می‌کنم.

گفت‌وگو از خبرنگار ایسنا عنایت حسینیان
کد مطلب: 42004
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *