۱
۸
چهارشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۴۱
نگاهی به فیلم «مطرب»

اضمحلال؛ از مضمون تا اجرا

فیلم  مطرب، روایت ترانه خوانی است که در بحبوحه انقلاب، امکان خوانندگی از او سلب می‌شود و این آرزوی دیرینه همواره همراه اوست؛ تا اینکه به واسطه اتفاقی، امکان سفر به کشور دیگر و برگزاری کنسرت برایش فراهم می‌شود.
اضمحلال؛ از مضمون تا اجرا
فیلم  مطرب، روایت ترانه خوانی است که در بحبوحه انقلاب، امکان خوانندگی از او سلب می‌شود و این آرزوی دیرینه همواره همراه اوست؛ تا اینکه به واسطه اتفاقی، امکان سفر به کشور دیگر و برگزاری کنسرت برایش فراهم می‌شود.
در سکانس های افتتاحیه فیلم، با موضوعی کلیشه‌ای مواجه هستیم که در حال حاضر، نه تنها دغدغه اهالی موسیقی نیست بلکه مخاطب نیز با این موضوع چندان درگیر نمی‌شود. چراکه اساسا این مسئله سال‌هاست محلی از اعراب ندارد و حتی خوانندگان کوچه بازاری قبل از انقلاب نیز امکان فعالیت در فضای فعلی را یافته‌اند. فیلم با مستمسک قرار دادن پیروزی انقلاب اسلامی ایران، از دل موقعیتی که کمدی نیست؛ به  تخطئه سیاست‌گذاری‌های فرهنگی پس از انقلاب می پردازد که از فرط تکراری بودن، نخ نما و تاریخ مصرف گذشته است اما در نمایی کلی به بازنمایی تعمدی و غیر واقعی از جامعه ایرانی در مولفه های دین، دولت و خانواده می پردازد. از سوی دیگر، در فیلم مطرب موقعیت کمیکی وجود ندارد، آنچه به عنوان کمدی به مخاطب عرضه می‌شود؛ استفاده از موتیف‌هایی اروتیک و موقعیت‌هایی است که در بی اخلاقی خود قصد دارد هزل گونه از تماشاگر، خنده شرم بگیرد. در این موتیف های تکراری موقعیت‌های کمدی ساخته نمی‌شوند اما لودگی و دیالوگ‌هایی با مابه‌ازای اروتیک جای طنز کلامی و کمدی موقعیت نشسته اند.
در این میان آنچه که از دولت و نهادهای متولی نشان داده می شود؛ چهره‌ای ریاکار و فاسد آقازاده‌ای است که از نفوذ خود برای عدم برگزاری هفته فرهنگی و خوانندگی ابراهیم با بازی پرویز پرستویی، استفاده می‌کند تا فسادش کتمان شود. دیگر شخصیت‌هایی که دولت را در جامعه نمایندگی می‌کنند مانند زن معاون وزیر و وزیر افرادی بی اطلاع، سطحی و ناکارآمد هستند که صدای خواننده‌ای کاباره‌ای را از مرحوم ایرج بسطامی تشخیص نمی‌دهند! از این منظر، دولت به عنوان یکی از مولفه های جامعه ایرانی، مضمحل و ناکارآمد توصیف می شود.
در ادامه با ورود شخصیت ماشالله با بازی مهران احمدی، فرایند تبدیل هنرمند مشهور به تعمیرکار ماشین در پس از انقلاب مطرح می‌ شود که دیگر هیچکس در ایران منتظر هنرش نیست. او نوازنده‌ای ارمنی است که بیست ساز مختلف می‌نوازد اما پس از انقلاب به اجبار نوازندگی را کنار گذاشته و به مکانیکی روی آورده است. ماشالله موقعیتی مشابه مطرب فیلم دارد که فضای بعد از انقلاب! او را از ادامه فعالیت هنری خود بازداشته است. در محاق بودن هنرمندانی از این دست، درونمایه اصلی فیلم کیایی را دربرمی‌گیرد و اینکه آنها برای رهایی از چنین شرایطی و رسیدن به آرزوی برگزاری کنسرت! راهی کشور دیگری می‌شوند. بن مایه ای که می‌توان آنرا ارائه تصویری نادرست، غیر واقعی و بازنمایی تعمدی از شرایط فرهنگی پس از انقلاب در ایران دانست.
خانواده مطرب نیز یک خانواده مضمحل به لحاظ اخلاقی و رفتاری است. زیبا با بازی الناز شاکردوست، آرزوی دیرین پدرش برای برگزاری کنسرت را قربانی رسیدن خود به آمریکا می‌کند. او به محض ورود به ترکیه نقشه رفتن به آمریکا را پی می‌گیرد و از دزدی تا فرار قاچاقی از مرز را تجربه می‌کند. زیبا،  جوانی است که نه تنها تعلقی به ایران ندارد بلکه برای رسیدن به مقاصد خود خانواده را نیز قربانی می‌کند. این حد تنفر از ایران و تکرار جمله «این همه سختی کشیدیم» در پی پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تغییر سیاست‌های فرهنگی، بازنمایی شده است. ترسیم چهره‌ای بی آرمان از جوان ایرانی همانند تصویر جامعه ایرانی، بی ترکیب و غیر واقعی است. زیرا، در فیلم معلوم نیست چرا زیبا ازدواج می‌کند و چرا پس از یکماه طلاق می‌گیرد، چگونه با همسر معاون وزیر ارتباط می‌گیرد و ... و چگونه به چهره‌ای دغل کار و فریبکار تبدیل شده است که به هیچ اصول و آرمانی پایبند نیست.
پسر خانواده نیز  دروغگویی تمام عیار است که اتفاقا  نقد به اصطلاح سیاسی فیلم از زبان او شنیده می شود؛ آن هم در قالب چند شعر اعتراضی به شرایط مطربانی اینچنینی، که اهالی فرهنگ و سیاستگذاران، امکان عرض اندام برای آنها فراهم نکرده‌اند. انگار فیلمساز نمی‌داند یا تجاهل می کند که نقدهای به اصطلاح سیاسی خود را نباید از زبان شخصیتی منفی و دروغگو بیان کند. چنانکه در فیلم‌های قبلی مانند پلاسکو، خط ویژه، عصر یخبندان و... همین وضعیت تکرار شده است. فواد با بازی محسن کیایی که در ایران رپر بوده است، برای فرار از طلبکاران به ترکیه آمده و در خانه آوازه خوانی ترک کار می‌کند و حالا تقابل میان این زن و مرد، فیلمفارسی تمام عیاری است که با پایان‌بندی به اوج خود می‌رسد.
اما آنچه از دینداری شخصیت‌های ایرانی ترسیم می‌ شود زمانی تعجب انگیز است که در مقایسه و تقابل با خواننده ترکیه‌ای قرار می گیرد که باید زشتی دروغگویی را به ایرانی به عنوان مسلمان یادآور شود و احترام به خانواده را به فواد آموزش دهد. در کنار هر دو فرزند ابراهیم که اهمیتی به آرزوی دیرین پدر نمی‌دهند؛ نازان خود را به آب و آتش می‌زند تا بتواند کنسرتی برای او برگزار کند و در هنگامیکه این امکان فراهم نمی‌شود، او را به کنسرت خود می‌آورد و آرزوی او را برآورده می‌کند. شخصیت ایرانی، آنچه از دین می‌داند تنها ازدواجی است که نیمی از دینش را کامل می‌کند و در ادامه ان قلتی نیز مطرح می‌شود که نیم دیگر را چه کند!؟ تنزل دادن باور دینی تا این سطح و آن هم با نگاهی اروتیک، دین جامعه ایرانی را به بهانه کمدی، به تمسخر و نیشخند می‌گیرد.
با ورود به ترکیه و شروع فصل دوم فیلم، شاهد کلیپی تبلیغاتی از مناظر و اماکن گردشگری هستیم که در کارگردانی، تصویربرداری، دکوپاژ و میزانسن‌بندی  مشهود است. شخصیت‌ها نیز مرعوب فضایی هستند که در آن قرار دارند و خوشحال از ترک وطن! در این میان مطرب قبل انقلابی، تنها فردی است که کمی علق وطن داشته، غم غربت او را اذیت می کند و ایران را دوست دارد.
فیلم «مطرب» علیرغم اینکه برخی از المان‌های ژانر کمدی را در خود دارد، اما ملغمه‌ای است از درام و ملودرام که موقعیت کمیک در آن ساخته نمی‌شود و به نظر می‌رسد تلاش برای جلب مخاطب با هر دستاویزی! فیلمی مضمحل در مضمون و اجرا  را به نمایش گذاشته است. فیلمی که قرار بوده موزیکال باشد اما حتی در ساخت شخصیت مطرب نیز موفق نشده تا بتواند از دل موقعیت‌های مختلف آواز خوانی او، به فیلمی موزیکال نزدیک شود.
رویا سلیمی
 
کد مطلب: 119926
برچسب ها: رویا سلیمی مطرب
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


امیر علی
نقدی جامعه شناختی به هنر سینما بود. لذت بردم. به خصوص از توجه و انتقاد به بازنمایی غیر واقعی و از سر ضعف نسبت به ایران و ایرانی در این فیلم. واقعا شبه کمدی سخیف و ضد ملی بود. ممنون از مردمسالاری.