۱
جمعه ۱۸ فروردين ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۵۶

بازخوانی صلح حدیبیه( به مناسبت بیانیه ایران و عربستان)

عبدالرحیم اباذری
بازخوانی صلح حدیبیه( به مناسبت بیانیه ایران و عربستان)
سال ششم هجری ، پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) جهت انجام فریضه حج به همراه یاران ، اصحاب و عشایر از مدینه خارج و به سوی مکه رهسپار شد . وقتی سران قریش با خبر شدند به مقابله برخاستند تا مانع از ورود مسلمانان به مکه شوند . در این هنگام پیامبر دستور توقف فرمود و در منطقه ای به نام «حدیبیه» اتراق کرد . همان پیامبری که در طول 23 سال پیامبری ، بیش از ده ها جنگ اعم از « غزوه »  و «سریه» با مشرکان و کفار داشت در این مرحله با توجه به اوضاع و شرایط زمانی و مکانی ، سخن از صلح زد و با دشمن دیرینه خویش وارد مذاکره شد و این مذاکره در نهایت منتهی به آشتی با دشمن دیرینه  و مشهور به « صلح حدیبیه » گردید .
پیامبر در این پیمان  تاریخی در واقع به خاطر رسیدن به مصالح اهم از یک سری اصول مهم و مسلم اسلامی به طور موقت چشم پوشید که جا دارد در آن دقت و تامل بیشتر شود . هنگام انعقاد این قرارداد ، امیرمومنان علی (علیه السلام) مُنشی متن بود . پیامبر به ایشان فرمود که در آغاز کلمه ی « بسم الله الرحمن الرحیم » بنویسد . اما سُهیل بن عَمرو  نماینده ی مشرکان گفت : ما خدای رحمان و رحیم را نمی شناسیم ، باید « باسمک اللهم » بنویسید که خدای مشرکان است . علی به دستور پیامبر ، باسمک اللهم نوشت . بعد خواست در متن صلحنامه ، اسم مبارک پیامبر را به عنوان « محمد رسول الله » آورد ، سهیل گفت : ما تو را به عنوان فرستاده ی خدا قبول نداریم. بلکه تو فقط محمد پسر عبدالله هستی. باز به دستور پیامبر ، در متن قرارداد، «محمد بن عبدالله» جایگزین «محمد رسول الله» شد. (بحارالانوار ، ج20، ص 352)
تا اینجا رسول گرامی اسلام (ص) در ظاهر از دو رکن اصول دین ، یعنی « توحید » و « نبوت » عقب نشینی کرد و به دشمن امتیاز داد، علاوه در بند دوم صلحنامه نیز نوشته شد : هرگاه فرد یا افرادی از قریش به مسلمانان پیوستند ، پیامبر موظف است آنها را به مشرکان تحویل دهد ، اما اگر فردی از مسلمانان به قریش پناهنده شد ، مسلمانان حق استرداد او را ندارند . این هم امتیاز سومی بود که از جانب رهبر مسلمانان به مشرکان داده شد ودر ظاهر با اصل « الاسلام یَعلو ولا یُعلی علیه » منافات داشت.
جالب است در این هنگام خبر آوردند که ابو جندل پسر سُهیل به لشکر اسلام پیوسته و مسلمان شده است .سهیل خطاب به پیامبر گفت  این اولین مورد است و باید به آن عمل کنید . حضرت ابو جندل را به پدرش تحویل داد . او فریاد کرد و از پیامبر یاری طلبید ، اما حضرت ابوجندل را دلداری داد و توصیه فرمود که به خاطر اسلام و مسلمانان این مصائب و مشکلات را متحمل شود.(همان ، ص 368)
امام علی (علیه السلام) که در اغلب جنگ ها و نبردهای سنگین کنار پیامبرحضور داشت و چند بار هم به شدت مجروح شده بود، در این ماجرا مطیع محض بود و هرچه پیامبر می فرمود، او می نوشت، اما بعضی افراد ظاهرنگر ، تند مزاج  و سوپر انقلابی که چندان سابقه ی خوشی نداشتند و در هیچ جنگی هم شرکت نکرده و حتی قطره ی خونی در راه اسلام از دماغشان ریخته نشده بود ، ناگهان غیرتی و کاسه داغ تر از آش شدند و زبان به اعتراض گشودند و فریاد وا اسلاما سردادند که چرا پیامبر از این همه اصول عقب نشینی کرده و عزت اسلام و مسلمانان را به تاراج برده است؟!   پیامبر در اینجا سه امتیاز مهم به دشمن داد و بدون اینکه حتی یک  امتیازی بگیرد و  در ظاهر این قرارداد به قول امروزی ها کاملا « برد –  باخت » بود نه « برد – برد »  اما رسول خدا (ص) هرکدام از مخالفان  را به اندازه درک و فهم شان جوابی داد و آرامشان کرد ..  ( همان ، ص 368 .)

در مدت کوتاهی نتایج مثبت این معاهده ی به ظاهر برد – باخت آشکار شد :

1- حملات ، هجوم ها ، تحرکات و توطئه های داخلی و خارجی قریش متوقف گردید .
2- مسلمانان از ناحیه دشمن خیالشان راحت شد و به آرامش نسبی دست یافتند .
3- زمینه برای ترویج و تبلیغ اسلام در نقاط دیگر فراهم آمد .
4- ارتباط میان توده مردم قریش و مسلمانان سبب ترویج بیشتر اسلام در میان مشرکان گردید .
5- جوانان قریش تحت تاثیر آداب و رسوم و اخلاق اسلامی مسلمانان به ویژه برخوردهای محبت آمیز پیامبر قرار گرفتند و فوج فوج به اسلام گرویدند . ( مکاتیب الرسول ، احمدی میانجی ، ج 3 ، ص 94 .)
البته روشن است  قرار داد به این عظمت  و تعیین کننده ، به احتمال قوی  پیامد های مثبت در بُعد اقتصادی  هم  داشته و موجب رونق روابط تجارتی میان طرفین و بهبود وضعیت معیشتی مردم نیز شده است لیکن مورخان از این جهت غفلت کردند و این نکته جای تحقیق  مضاعف دارد.

از مجموع گزارش های  مورخان برمی آید جوانان بسیاری از قریش به پیامبر پناهنده می شدند و پیامبر نیز طبق قرارداد حدیبیه ، آنها را به قریش تحویل می داد.
وقتی اینها برمی گشتند به اَشکال گوناگون موجب دردسر مشرکان می شدند که شرح و تفصیل آن در کتب تاریخی آمده ، تا این که سران قریش به ستوه آمدند ، مجبور شدند و خود پیشنهاد کردند تا  بند دوم صلح حدیبیه ملغی شود و پیامبر هم قبول کرد . در اهمیت این معاهده همین بس که در تایید آن، آیه « انا فتحنا لک فتحا مبینا » نازل گردید . علاوه در فوائد این صلح، امام صادق (ع) نیز فرمود :" ما کانت قضیه اعظم برکه منها" . هیچ حادثه ای در زمان پیامبر پر برکت تر از صلح حدیبیه نبود  . ( بحار ، ج 20 ، ص 363 . )

  حضرت آیت الله سبحانی ( مدظله العالی) در کتاب ارزشمند « فروغ ابدیت » بعد  از گزارش این واقعه تاریخی  و پیامدهای مثبت آن می نویسد: علت آنکه پیامبر زیر بار این پیمان رفت و حاضر شد  لقب « رسول الله » را از متن آن بردارند و پیمان را مانند پیمان های دوران جاهلیت با لفظ « بسمک اللهم » آغاز کنند ، همه برای حفظ صلح و برقراری امنیت در محیط عربستان بود...با این که پیامبر ضربه های  سنگینی از قریش دیده بود  مع الوصف  قلب او پر از عواطف بشر دوستانه بود ، حتی جهت تحقق این صلح با بعضی از اصحاب خود که مخالف بودند درگیر شد. ( فروغ ابدیت ، ج2 ، صص 595 و 599 )

از این رخداد تاریخی و سیره پیامبر و ائمه (علیهم السلام) استفاده می شود:

1.  به خاطر رعایت مصالح اسلام و مسلمین ، می توان به گونه موقت از اصول چشم پوشی کرد و لو این که آن اصول «توحید و نبوت» باشد ؛ همین طور به دشمن امتیاز داد ، بدون این که از او امتیاز گرفته شود.

2.این عقب نشینی هرگز  به معنای تسلیم و ترس نیست بلکه عین شجاعت ، عقلانیت ، درایت ، مدیریت   و به نوعی یک تاکتیک است  ، چنانکه مذاکره و گفتگو با دشمن قسم خورده نیز نمی تواند همیشه مساوی با ذلت ، خود باختگی  و علامت وابستگی باشد.


3. این که امام خمینی فرمود:  «حکومت، شعبه ای از ولا یت مطلقه رسول الله (ص)  و یکی از احکام اولیه اسلام است و مقدم بر تمام احکام فرعیه حتی نماز ، روزه  و حج است »  (صحیفه ، ج20، ص170) و در صورت تزاحم  ، حکومت می تواند مصالح و منافع مردم را مقدم دارد و حکم به تعطیلی موقت حج کند،  شاید به همین سیره پیامبر و اصل رعایت مصلحت اسلام و مسلمین بر می گردد ، چون حکومت و نظام اسلامی فی نفسه و قطع نظر از مصالحِ امت و اداره بهینه مردم موضوعیتی ندارد.

4. تشخیصِ مصداق و موضوع  از حیث شرایط ، موقعیت زمانی و مکانی و این که چه کسانی برای اجرای این گونه گفتگو ها و مذاکرات و انعقاد قرار داد ها  انتخاب شوند بسیار مهم و سرنوشت ساز است. در بیانیه امروز وزرای ایران و عربستان ، مبنی بر فعال سازی موافقت نامه های سال های 1377 و 1380 پیرامون همکاری ها در زمینه:  امنیت ،  اقتصاد ، تجارت ، سرمایه گذاری ، فناوری ، علوم ، فرهنگ ، ورزش و جوانان نشان از درایت ، خلاقیت  و اشراف مسئولان امور خارجه دیروز و امروز نسبت به مسائل حساس کشور و منطقه دارد.  

بنابر این  جمهوری اسلامی  با الهام از فقه حکومتی  و به خاطر دست یابی به مصالح اهم و ترمیم و بهبود  وضعیت بد معیشتی مردم  ، البته با کارگزاران قوی  ، با تجربه ، متخصص و کارکُشته می تواند به طور موقت از امور مهمِ دیگر چشم پوشی کند یا به تعبیر شهید مطهری: «به خاطر مصلحت بزرگتر از مصلحت کوچکتردست بردارد.» ( اسلام ومقتضیات زمان،ج2،ص86 )  و با نرمش قهرمانانه ، تعامل سازنده  و یا هر عنوان انتزاعی دیگر با همه کشورها حتی با آمریکا رابطه داشته باشد که در فقه به آن ،  باب « تزاحم» و یا باب « ترجیح اهم به مهم» گفته می شود ؛ در ضمن  فراموش نکنیم  امروز پس از 44 سال ارتباط ما با آمریکا  بیقین « رابطه گرگ و میشی » نیست ، بلکه به « رابطه گرگ و پلنگی » بیشتر شباهت دارد و نباید  ایران و نظام اسلامی  را دست کم گرفت و ناخواسته خود را حقیر و منفعل نشان داد.

امید است به برکت ماه مبارک رمضان امسال  ،  ماه آرامشِ روحی ، روانی و آسایش جسمی  و  به مقام ، منزلت و عظمت امام حسن مجتبی علیه السلام  ،  امام صلح ، سلامتی و سعادت که  امروز ، روز میلاد اوست  و البته ایشان هم به خاطر صلحش مورد کم لطفی بعضی افراطیون زمان خویش با اتهام « مُذل المؤمنین »  قرار گرفت  ، مسئولان تدبیری بیاندیشند تا مصلحت ، آرامش ، امنیت روحی ، روانی ، اقتصادی  و معیشتی مردم بر همه چیز اولویت داشته باشد و روشن است  « مهار تورم و رشد تولید » هرگز با شعار ، نصب بنر ، پلاکارد ، نوشتن  سربرگ  محقق نمی شود، بلکه لوازم ، مقتضیات و هزینه های خاص خودش را می طلبد و باید آنها  را بدرستی تشخیص داد و عمل کرد.
 
کد مطلب: 193241
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *