۰
جمعه ۲۶ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۲۴
گزارشِ «مردم‌سالاری آنلاین» از همدستیِ شکاربان و شکارچی

کشتارِ پرندگانِ تالابِ لپوی زاغمرز با پروانه‌ی حفاظتِ محیطِ زیست

تالابِ جهانی لَپوی زاغمرز که در سه سالِ اخیر، به رغمِ آسیبهای فراوانِ این چند دهه، می‌رفت تا جانی تازه گیرد با صدورِ نامحدودِ مجوزهای شکار، از سویِ سازمانِ حفاظتِ محیطِ زیست، خالی از پرنده گردید که این رفتارِ سازمان با انتقادِ گسترده‌ی دوستدارِ زیست‌بومِ ایران همراه شد.
سازمانِ حفاظت محیطِ زیست به فروشِ پروانه‌‌های شکارِ پرندگانِ مهاجر در مردابِ لپوی زاغمرز اقدام کرده است!
سازمانِ حفاظت محیطِ زیست به فروشِ پروانه‌‌های شکارِ پرندگانِ مهاجر در مردابِ لپوی زاغمرز اقدام کرده است!
تالابِ جهانی لَپوی زاغمرز که در سه سالِ اخیر، به رغمِ آسیبهای فراوانِ این چند دهه، می‌رفت تا جانی تازه گیرد با صدورِ نامحدودِ مجوزهای شکار، از سویِ سازمانِ حفاظتِ محیطِ زیست، خالی از پرنده گردید که این رفتارِ سازمان با انتقادِ گسترده‌ی دوستدارِ زیست‌بومِ ایران همراه شد.
به گزارشِ «مردم‌سالاری آنلاین»، زاغمرز روستایی در نزدیکیِ بهشهر در استانِ مازندران است که به علتِ نزدیکی به پناهگاهِ حیاتِ وحشِ میانکاله و مردابهای لپو، شیرخانِ لپو و پلنگان شهرتی جهانی دارد.
مردابِ لپو زاغمرز، تالابی زیبا در ۷۰۰ هکتار و درازای ۱۲ کیلومتر است که هر ساله پرندگانی پرشمار ـ همچون قو، غاز، فلامینگو، پلیکان، اردک ـ از هزاران کیلومتر دورتر به سوی آن می‌آیند تا زمستان را در آن بگذرانند و تخم‌گذاری و زادآوری کنند. در روزهای گرمِ سال نیز این مرداب میزبانِ پرستوهای دریایی و کشیمهای کوچکِ پرهیاهو است که سرگرمِ زیست و زادآوری‌اند و چشم‌اندازی دیدنی و شگفت‌انگیز برای هر گردشگر رقم می‌زنند. پیرامونِ این مرداب نیز روباه، راسو و شنگ و نیز پرندگانی شکاری همچون عقابِ ماهیگیر، عقابِ دریاییِ دم‌سپید و عقابِ مارگیر زندگی می‌کنند.
با همه‌ی این، خبرهای رسیده حکایت از آن دارد که شوربختانه سازمانِ حفاظت محیطِ زیست ـ واژگونه‌ی آنچه که از نامش برمی‌آید: سازمانی برای حفاظت از زیست‌بومِ ایران ـ به فروشِ پروانه‌‌های شکارِ پرندگانِ مهاجر در مردابِ لپوی زاغمرز اقدام کرده است!
از سالِ ۱۳۴۹ که کنوانسیونِ رامسر درباره‌ی تالابهای مهمِ جهانی به ویژه
سازمانِ حفاظتِ محیطِ زیست بر آن شد تا به صدورِ پروانه‌های شکار اقدام کند و با چنین اقدامی تالابی که می‌رفت جان بگیرد با تیرِ شکارچیان از هیاهوی پرندگان خالی شد تا آنجا که از این تاراج تنها ۲۰ قوی گنگ در این آب‌بندانها بر جای مانده‌اند
تالابهای زیستگاهِ پرندگانِ آبزی به رهبریِ ایران در شهرِ رامسر برپا شد مردابِ لپوی زاغمرز نیز در فهرست تالابهای جهانی جای گرفت تا چنین این تالاب و جانداران آن، از پرندگانِ آبزی گرفته تا گیاهانش، از آسیب در امان مانند.
پیش‌تر، مردابِ لپوی زاغمرز که تالابِ آبِ شیرین بوده به تالابِ میانکاله راه داشته است و پیرامونِ ۴۰ هزار پرنده در ۵۰ گونه‌ی گوناگون در آن می‌زیستند، ولی در این چند دهه، از یکسو مردمانِ زاغمرز با دستکاری در طبیعتِ تالاب در راستای بهره‌‌برداریِ کشاورزی و صیادی و پرورشِ ماهی و ...، و از سویی دیگر با راه‌اندازیِ بندرِ امیرآباد، سازه‌های صنعتی، راه، بزرگراه و ...، به لپوی زاغمرز آسیبهایی بسیار وارد و آن را تبدیل به یک آب‌بندانی خاموش کرده‌اند تا آنجا که از ۱۳۷۰ تا ۱۳۹۴ شمارِ پرندگانی که زمستان را در این آب‌بندان سپری می‌کنند تا اندازه‌ای چشمگیر (تنها ۱۰۰ قطعه پرنده در ۱۵ گونه) کاهش یافت!
یکی از اعضای انجمن دوستداران محیط زیست سبز زاغمرز، علی ابوطالبی عبدالملکی، برآورد کرده است که در این ۴۰ سال بیش از ۲۴۰ هزار تن سرب از تفنگِ شکارچیان در این تالاب خالی شده است: «میزانِ سربی را که ۳۰۰ شکارچی در ۵۰ سال شکار به‌ طورِ متوسط در هر هفته به تالاب وارد کرده‌اند اگر یک کلیو سرب به ‌ازای هر شکارچی در نظر بگیریم، ماهانه چهار کیلو سرب و در پنج ماه (از آبان تا اسفند که فصل شکار محسوب می‌شود) به ‌ازای هر شکارچی ۲۰ کیلو سرب وارد طبیعت می‌شود. در نتیجه ۳۰۰ شکارچی در این منطقه، سالانه در فصلِ شکار مجموعاً ۶ تن سرب داخل این تالاب
چرا سازمانی که خود مسئولِ حفاظتِ محیطِ زیست است چنین کمر به نابودیِ تالابهای ایران بسته است؟! تالابهایی که اگر با خشکسالی خشک نشده‌اند بی‌گمان با بی‌تدبیریِ برخی از مسئولان رو به نابودیِ بیشتر خواهند رفت تا آنجا که نسلهای آینده تنها خاطره‌ای از آنها را در کتابها خواهند خواند
ریخته‌اند، یعنی نهایتاً ۲۴۰ هزار تن سرب طی ۴۰ سال. با توجه به اینکه سرب، سنگین‌ترین عنصرِ پایدار است و تجزیه‌ی آن در طبیعت سالها زمان لازم دارد، اثراتی مخرب بر کیفیتِ آب و گیاهانِ آبزی به ‌جای می‌گذارد؛ این سرب از طریقِ آب به بدنِ اردک‌سانان نفوذ کرده، موجبِ لاغر شدن، مسمومیت و در نهایت مرگشان می‌شود.»
با این کاهشِ چشمگیر، در دو سالِ گذشته (۹۵ و ۹۶) که سازمانِ حفاظتِ محیطِ زیست برای پیشگیری از آنفلونزای پرندگان شکار را در اینجا ممنوع کرد گروهی از دوستدارانِ زیست‌بومِ زاغمرز نگهبانی را برای حفاظت از پرندگان این آب‌بندانها (لپو، شیرخانِ لپو و پلنگان) گماردند که به افزایشِ شمارِ پرندگان تا ۶۰۰۰ هزار قطعه در ۴۲ گونه رسید. این آب‌بندانها که اندک‌اندک می‌رفتند تا کمر راست کنند و شکوهِ دیرینه، هر چند بسیار اندک، بازیابند سازمانِ حفاظتِ محیطِ زیست بر آن شد تا به صدورِ پروانه‌های شکار اقدام کند و با چنین اقدامی تالابی که می‌رفت جان بگیرد با تیرِ شکارچیان از هیاهوی پرندگان خالی شد تا آنجا که از این تاراج تنها ۲۰ قوی گنگ در این آب‌بندانها بر جای مانده‌اند!
کنون باید پرسید به راستی چه کسی مسئولِ حفظِ زیست‌بومِ این سرزمین است؟! چرا سازمانی که خود مسئولِ حفاظتِ محیطِ زیست است چنین کمر به نابودیِ تالابهای ایران بسته است؟! تالابهایی که اگر با خشکسالی خشک نشده‌اند بی‌گمان با بی‌تدبیریِ برخی از مسئولان رو به نابودیِ بیشتر خواهند رفت تا آنجا که نسلهای آینده تنها خاطره‌ای از آنها را در کتابها خواهند خواند!
 
کد مطلب: 102852
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *