۰
شنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۲۰:۴۵
بحث درباره موفقيت متزلزل جمهوري خواهان بالاگرفته است

پيدا و پنهان ناکامي موج قرمز در انتخابات آمريکا

مساله ناکامي تشکيل«موج قرمز»آنچنان داغ شده که نگاه‌ها از شمارش آرا گرفته است.دموکرات‌ها با خوش شانسي تمام توانستند ناکامي در مجلس نمايندگان را خفيف کنند و در سنا همچنان اميدوار باشند.گاردين ضمن تاکيد بر «تعجب برانگيز»بودن نتايج مي‌نويسد که «حضور جوانان معادلات و گمانه زني‌ها را برهم زد.»
پيدا و پنهان ناکامي موج قرمز در انتخابات آمريکا
گروه بين‌الملل:مساله ناکامي تشکيل«موج قرمز»آنچنان داغ شده که نگاه‌ها از شمارش آرا گرفته است.دموکرات‌ها با خوش شانسي تمام توانستند ناکامي در مجلس نمايندگان را خفيف کنند و در سنا همچنان اميدوار باشند.گاردين ضمن تاکيد بر «تعجب برانگيز»بودن نتايج مي‌نويسد که «حضور جوانان معادلات و گمانه زني‌ها را برهم زد.» 
به گزارش مردم سالاری آنلاین،بررسي‌هاي اوليه نشان مي‌دهد که 27 درصد از راي دهندگان جوان (18 تا 29 سال) در اين دوره از انتخابات مشارکت داشته‌اند که پس از انتخابات 2018، اين بيشترين مقدار مشارکت جوانان در انتخابات در سه دهه گذشته آمريکا است.در برخي حوزه‌هاي انتخابي اصلي مقدار مشارکت به 31 درصد رسيد که از اين مقدار حدود 60 درصد حامي دموکرات‌ها بوده‌اند.
گاردين مي‌نويسد که بخش اعظمي از حمايت جوانان به دليل دفاع دموکرات‌ها از حق سقط جنين بوده است. (ديوان عالي آمريکا اوايل تيرماه قانون «رو وي ويد» 
(Roe v Wade) که حق زنان براي سقط جنين را به رسميت مي‌شناخت، لغو کرد.)
نظرسنجي‌ها و پيش بيني‌ها نشان مي‌داد که جوانان نسبت به انتخابات ميان دوره اي بي تفاوت خواهند بود اما در واقع خلاف اين گمانه زني به وقوع پيوسته است. وضعيت آنچنان جدي شد که در حوزه 10 انتخابي 10 فلوريدا ، «ماکسول فراست» 25 ساله به عنوان نخستين آمريکايي از نسل Z  به کنگره راه يافته است.«جان فترمن» با حمايت 70 درصدي جوانان ازايالت پنسيلوانيا راهي سنا شد.
چرخش ناگهاني بين قرمز و آبي
منهاي حمايت جوانان ، همه مي‌گويند که باتوجه به عملکرد نامطلوب «جوبايدن» و دموکرات‌ها در حوزه اقتصاد مي‌بايست جمهوري خواهان بايد به «موج قرمز» دست پيدا مي‌کردند. انديشکده «امريکن اينترپرايز» مي‌نويسد که به لحاظ تاريخي ايالت‌ها متعلق به طيف قرمز يا آبي بودند که به سختي و تحت تاثير فرآيندهاي پيچيده تغيير رنگ مي‌دادند اما امروز همه چيز 50 – 50 است.
در دو سال اخير شاهد شکننده ترين اکثريت کنگره در تاريخ ايالات متحده هم بوده ايم. اگرچه تا مدتي کاملاً مشخص نخواهد بود، اما به طور قطع به نظر مي‌‌رسد که انتخابات ميان ‌دوره‌اي روز سه‌شنبه هفته گذشته نيز منجر به ايجاد اکثريتي‌ ظريف و تقريباً اندک مي‌شود. ممکن است کنترل اسمي يک يا هر دو مجلس تغيير کند، اما هيچ طرفي در اين انتخابات قدرت را به دست نمي‌آورد.  
در واقع مردم آمريکا بار ديگر به آنچه که هر دو حزب مطرح کردند «نه» گفتند.
پيام راي دهندگان  به فيل‌ها و خرها
به راحتي مي‌توان حدس زد که دليل رسيدن به چنين بن بست قطبي شده اي آن است که تقريباً هيچ حزبي وجود ندارد که قابليت کسب پيروزي قاطع را داشته باشد و آمريکايي‌ها هم ديگر تمايلي ندارند راي (بليت) خود را تقسيم کنند. اما اين تنها جواب صحيح نيست.
وقتي احزاب خط مشي خود را که موجب دفع رأي دهندگان مي‌شود، کنار نمي‌گذارند، نمي‌توانند اکثريت مناسب و درخوري را به دست آورند. دليل نادر شدن چنين اکثريت‌هايي اين است که هر دو حزب به سختي تلاش مي‌کنند تا از نظر راي‌ دهندگان طبقه متوسط منفور باشند.
براي دموکرات‌ها به نظر مي‌رسد که در بلندمدت اين امر به مشکل بزرگ‌ تري تبديل شود زيرا آن‌ها با چالش تبديل شدن به حزب نخبگان به شدت نامحبوب در يک عصر پوپوليستي رو به رو هستند. راي دهندگان پرنوسان خيلي از موضوعاتي را که دموکرات‌ها به طور فزاينده اي مطرح مي‌کنند، دوست ندارند و تغيير اين رويه هم براي حزب آسان نخواهد بود.
اين امر براي جمهوري خواهان، آشکارتر از هر زمان ديگري شده است. آن‌ها به علت ظاهر صريح و شخصيت طغيانگر حزب در دوره رياست جمهوري دونالد ترامپ در جلب نظر رأي‌دهندگان نوسان دار ناموفق هستند. درک اين امر که آن‌ها چگونه مي‌توانند شرايط را تغيير دهند آسان تر است، اگرچه اين بدان معنا نيست که چنين تغييري به راحتي انجام مي‌شود.
الگوي برد و باخت جمهوري خواهان در روز سه شنبه تصادفي نبود و درک پيام آن هم سخت نيست. اين خود را به عنوان يک نشانه فريادگونه، کوتاه اما قابل فهم نمايان مي‌کند که حکايت از آن دارد: «آهاي جمهوري خواهان: ترامپ مشکل شماست.» 
نمايش نفرت از ترامپ
در جورجيا و اوهايو، نامزدهاي جمهوريخواه براي فرمانداري که ارتباط نزديکي با ترامپ نداشتند، بسيار جلوتر از نامزدهاي جمهوريخواه براي مجلس سنا بودند.
بسياري از راي دهندگان به وضوح مايل به تقسيم راي خود بودند.اکنون به طرز دردناکي نمايان شده است که اگر جمهوري خواهان نامزد مورد حمايت ترامپ را در انتخابات مقدماتي بر نمي‌گزيدند، در کسب کرسي‌هاي سنا در پنسيلوانيا، آريزونا، نوادا، نيوهمپشاير و جاهاي ديگر کار بسيار آسان تري را در پيش داشتند.
فايننشال تايمز مي‌نويسد که ترامپ در انتخابات 2022 از نامزدهايي حمايت کرد که مدعي بودند در انتخابات 2020 به زيان وي تقلب شده بود. اين ادعا موجب شد تا راي دهندگان از بيم تکرار ناآرامي‌هاي سياسي دوران ترامپ به نامزدهاي مقابل آنها راي داده و بسياري از نامزدهاي مورد تائيد ترامپ ناکام بمانند.
از سوي ديگر جمهوريخواهاني که از ترامپ دوري گزيده و خود را ميانه رو نشان مي‌دادند عملکرد به مراتب بهتري در انتخابات امسال داشتند که برايان کمپ فرماندار کنوني ايالت جورجياست که بار ديگر توانست در انتخابات فرمانداري پيروز شود.
دليل کسب نتيجه نسبتاً نااميد کننده براي جمهوري خواهان آشکار است و شايد در نهايت جمهوري خواهان را وادار کند که اين تصور مضحک را کنار بگذارند که دونالد ترامپ يک مزيت انتخاباتي براي اين حزب به شمار مي‌رود.
حفظ اين ديدگاه هميشه مستلزم انحرافات دردناک بوده است؛ ديدگاهي غيرقابل قبول وجود دارد که در آن پيروزي بسيار محدود و شکننده ترامپ بر هيلاري کلينتون در سال 2016 تنها راهي بود که در آن جمهوريخواهان خود را قادر مي‌ديدند تا نامحبوب ترين چهره سياسي در قرن بيست و يکم آمريکا را شکست دهند.
البته تصور شگفت آور ديگري هم وجود داشت مبني بر اينکه شکست برخي‌از نامزدهاي جمهوري خواهان چون «ميچ مک کانل» يا پل رايان در سال 2018 به دليل ترامپي نبودن آن‌ها رخ داده است؛ البته همه اين ديدگاه‌ها با ادعاي متوهمانه حزب مبني بر اينکه ترامپ در عرصه واقعي رياست جمهوري سال 2020 را از دست نداد، تشديد شده است.  
بسياري از جمهوري خواهان از طريق متقاعد کردن خود بااستدلال‌هاي فوق راضي شده‌اند که پيروزي‌هاي شکننده با برتري اندک تنها موفقيت قابل دستيابي براي آنها در سياست معاصر آمريکا است. آنها فکر مي‌کنند که انجام بهتر امور و کسب نتايج موفقيت آميزتر امکان پذير نيست. جمهوريخواهان فراموش کرده اند که اکثريت برنده واقعي در عمل چگونه است. اکنون بايد گفت که اين تنها يک تذکر است.
مشخص نيست که جمهوري خواهان اين تذکر را بپذيرند و سرانجام درک کنند که ترامپيسم نه تنها يک (رويکرد يا ايده) مدني مخوف است (که دلايل کافي براي رد ترامپيسم هم وجود دارد) بلکه اين يک خط مشي سياسي وحشتناک نيز است.
نکته جالب اينجاست که ترامپ همانند تيغ در گلوي جمهوري خواهان گير کرده است. «کوين مک کارتي» براي رياست مجلس نمايندگان نيازمند 218 راي است اما مهره رئيس جمهوري سابق مخالف وي هستند ؛ شايد طنز روزگار اين باشد که دموکرات‌ها تلويحا چند راي در اختيار وي بگذارند تا صداي دار و دسته ترامپ خفه شود. مک کارتي به عنوان چهره اي مقتدر قطعا از کنار اقدام رئيس جمهوري پيشين را تلافي خواهد کرد. در اين ميان بحث‌ها درباره حمايت از «ران دسانتس» فرماندار فلوريدا به عنوان يک سوپرمن براي نجات از شر «ترامپ اهريمني» هر روز پررنگ‌ترمي‌شود.
کد مطلب: 180357
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *