; ?>; ?> سعودیها و افراط‌گرایی: هم حریق‌افکن، هم اطفاگر - مردم سالاری آنلاين
۰
جمعه ۵ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۱۹:۳۷
گزارشی از نیویورک تایمز درباره رابطه آمریکا و عربستان

سعودیها و افراط‌گرایی: هم حریق‌افکن، هم اطفاگر

«هیلاری کلینتون» و «دونالد ترامپ» دارای اختلاف نظرهای جدی هستند اما موضوع عربستان سعودی یک استثناست. کلینتون به صراحت حمایت سعودیها از «مدارس و مساجد تندروی جهان که جوانان زیادی را جذب جریان خشونت‌گرایی کرده‌اند» را مورد انتقاد قرار داده است و ترامپ سعودیها را «بزرگترین حامیان تروریسم در جهان» خطاب کرده است.
مسجد ملک فهد در لس آنجلس
مسجد ملک فهد در لس آنجلس
«هیلاری کلینتون» و «دونالد ترامپ» دارای اختلاف نظرهای جدی هستند اما موضوع عربستان سعودی یک استثناست. کلینتون به صراحت حمایت سعودیها از «مدارس و مساجد تندروی جهان که جوانان زیادی را جذب جریان خشونت‌گرایی کرده‌اند» را مورد انتقاد قرار داده است و ترامپ سعودیها را «بزرگترین حامیان تروریسم در جهان» خطاب کرده است.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر به نقل از نیویورک تایمز، «فارا پاندیث» نخستین دیپلمات امریکایی که فرستاده ویژه به جوامع مسلمان جهان بوده و به 80 کشور سفر کرده، معتقد است نفوذ و تأثیرگذاری سعودیها آثار مخربی بر سنتهای مدارا و تسامح اسلامی داشته است. وی سل گذشته نوشت: «اگر سعودیها اقدامات خود را متوقف نکنند باید منتظر عواقب دیپلماتیک، اقتصادی و فرهنگی آن باشند.» اکنون بندرت هفته‌ای را بدون یک گزارش تلویزیونی یا یادداشت روزنامه‌ای می‌گذرانیم که سعودیها را مقصر خشونت جهادیها نداند. «بیل ماهر» در شبکه HBO تعلیمات سعودی را «قرون وسطایی» معرفی می‌کند و «فرید زکریا» در واشنگتن‌پست می‌نویسد سعودیها «یک هیولا در جهان اسلام خلق کرده‌اند.»
این ایده که صدور شاخه‌ای صلب، متعصب، پدرسالار و بنیادگرا از اسلام بنام «وهابیت» از عربستان سعودی به آتش افراط‌گرایی دامن زده است و تروریسم را رواج داده است به یک باور فراگیر تبدیل شده است. در حالی که دولت اسلامی تهدیدات خشونت‌آمیز خود را متوجه غرب کرده است و به هدایت یا الهام‌بخشی حملات تروریستی در کشورها، یکی پس از دیگری می‌پردازد، بحث قدیمی نفوذ سعودیها بر جریانهای اسلامی تندرو بار دیگر مطرح شده است.
آیا بعلت تأثیر انباشته پنج دهه حمایت مالی-نفتی از قلب جهان اسلام، امروز جهان خطرناکتر و خشن‌تر از گذشته شده است؟ یا آیا عربستان سعودی که اغلب حامی رژیمهای خودکامه دوستدار غرب برابر اسلامگراها بوده است، صرفا بعلت دلایل پیچیده از جمله اقدامات دولت امریکا، مکان دنجی برای تروریسم و افراط‌گرایی بوده است؟ این پرسشها عمیقا بحث‌برانگیز است، شاید به این دلیل که پیغامهای متناقضی از دولت سعودی می‌رسد.
«ویلیام مک‌کانتس» یکی از محققین مؤسسه بروکینگز معتقد است: «در قلمرو افراط‌گرایی اسلامی، سعودیها هم حریق‌افکن هستند و هم اطفاگر» او ضمن بررسی مبانی ایدئولوژیک جهادگرایان خشونت‌طلب به این اعتقاد رسیده است که: «آنها گرایشی بسیار مهلک از اسلام را ترویج می‌کنند که با مؤمنان واقعی اسلام و سایر ادیان، مرزهای جدی دارد.» مع‌الوصف وی سعودیها را یکی از شرکای غرب در مبارزه با تروریسم می‌داند.
رهبران سعودی بدنبال روابط خوب با غرب هستند و خشونت جهادیها را تهدیدی برای حاکمیت خود می‌دانند، بخصوص که دولت اسلامی حملات خود در پادشاهی عربستان آغاز کرده است. (25 حمله در ماه گذشته طبق آمار دولتی) لیکن علاوه بر این سعودیها در رقابت با ایران هم هستند و برای کسب مشروعیت نیز متوسل به تشکیلات مذهبی پایبند به اعتقادات خاصی هستند. این رویکردهای متعارض می‌تواند منتهی به رفتاری بی‌ثبات گردد.
«توماس هگ‌هامر» کارشناس تروریسم از نروژ که مشاور دولت ایالات متحده امریکا بوده است می‌گوید که شاید مهمترین تأثیر سعودیها، کاهش روند تکامل اسلام و متوقف نمودن همزیستی طبیعی آن با جهان متنوع باشد: «اگر قرار بود یک جریان احیاگر اسلامی در قرن بیستم دشته باشیم، سعودیها با انتشار ظاهرگرایی مانع آن شدند.»
چتر سعودیها تقریبا بر تمام کشورهای میزبان جوامع اسلامی گسترده شده است؛ از مسجد گوتنبرگ در سوئد تا مسجد ملک فیصل در چاد، از مسجد ملک فهد در لس‌آنجلس تا مسجد مرکزی سئول. حمایت از جانب دولت سعودی، خاندان سلطنتی، خیریه‌های سعودی و سازمانهای تحت‌الحمایه آنها از جمله مجمع جهانی مسلمانان، مجمع جهانی جوانان مسلمان و سازمانهای بین‌المللی کمکهای اسلامی انجام می‌شود که ساختمانها و سخت‌افزار و نرم‌افزار آموزشی را تأمین می‌نمایند.
اجماع گسترده‌ای مبنی بر تخریب سنتهای محلی اسلامی در دهها کشور بواسطه هجمه ایدئولوژیک سعودیها وجود دارد که نتیجه هزینه‌های دست‌ودلبازانه، طی بیش از نیم قرن است که دهها میلیارد دلار برآورد می‌شود. موج بازگشت کارگران مهاجر اهل جنوب آسیا که سالها در عربستان سعودی زندگی کرده‌اند و ارزشهای سعودی را با خود به خانه می‌برند به تقویت این جریان کمک کرده است. در بسیاری از کشورها آموزشهای وهابیت موجب رواج یک تفکر مذهبی خشک و خشن شده است که موجب حصول اکثریت حامی رجم زناکاران و اعدام تارکان اسلام در نظرسنجیهای مصر، پاکستان و سایر کشورها شده است.
اما چگونگی دقیق تأثیرگذاری سعودیها، وابستگی زیادی به شرایط منطقه‌ای دارد. بعنوان مثال در قسمتهایی از آفریقا و جنوب شرق آسیا، تعلیمات سعودی، فرهنگ مذهبی را بسمت محافظه‌کاری و ترویج حجاب چهره برای زنان و گذاشتن محاسن برای مردان رهنمون کرده است. میان جوامع مهاجر مسلمان در اروپا، نفوذ سعودیها تنها یکی از عوامل محرک رادیکالیزم و البته مهمترین آن می‌باشد. در کشورهای متکسر مانند پاکستان و نیجریه، سیل پولهای سعودی و ایدئولوژی که تبلیغ می‌کنند به شکافهای مهلک فرقه‌ای دامن زده است.
جلوه‌هایی از ماحصل تفکر وهابیت را می‌توان خود عربستان سعودی دانست که نه تنها «اسامه بن لادن» را پرورانده بلکه 15 نفر از 19 نفر ربایندگان هواپیما در حادثه 11 سپتامبر نیز سعودی بودند و یا ارسال بیشترین عاملان حملات انتحاری در عراق و جنگجویان در سوریه (پس از تونس).
«مهمت گورمز» روحانی ارشد ترکیه‌ای گفته است وقتی به دیدار رجال مذهبی عربستان در ریاض رفتم، مقامات این کشور در یک روز 47 نفر را به اتهام جرایم تروریستی اعدام کردند که 45 نفر آنها سعودی بودند. از آنها پرسیدم: «این افراد 10 تا 15 سال در کشور شما به مطالعات اسلامی پرداخته‌اند. آیا نظام آموزشی شما ایرادی ندارد؟» او معتقد است که تعلیمات وهابی موجب تخریب پلورالیسم، تحمل و پذیرش دانش و تعالیم جدید شده است که مدتها ویژگی تمدن اسلامی بشمار می‌آمد.
یک رسوایی بزرگ برای سعودیها این بود که دولت اسلامی قبلل از چاپ کتابهای آموزشی خود از کتابهای آموزشی سعودیها در مدارس خود استفاده می‌کرد. از 14 کتابی که آنها منتشر کرده‌اند، هفت عنوان متعلق به «محمد بن عبدالوهاب» بنیانگذار فرقه اسلامی سعودی در قرن هجدهم است. «شیخ عادل الکلبانی» امام مسجد اعظم مکه در یک برنامه تلویزیونی با تأسف اعلام کرد که «داعشی‌ها عقاید خود را از مکتوبات کتابهای ما استخراج کرده‌اند.» اما چرا رهایی از یک ایدئولوژی که همه دنیا آن را ناپسند می‌شمارد برای سعودیها ممکن نیست. کلید حل این معما به سه قرن پیش و مبدأ پیدایش اتحادی برمی‌گردد که هنوز بر این کشور تسلط دارد.
در سال 1745 میلادی، محمد بن عبدالوهاب، یک روحانی اصلاح‌طلب خواستار حمایت «محمد بن سعود» یکی از رهبران قدرتمند قبیله‌ای در شبه جزیره بیابانی عربستان گردید. این اتحاد برای هر دو طرف سودمند بود: وهاب از پشتیبانی نظامی برای جنبش خود سود می‌برد که هدفش بازگرداندن مسلمانان به چیزی بود که بنظر وی ارزشهای اساسی اوایل پیدایش اسلام بودند. (اعتقادات او رنگی از سلفی‌گری داشت که معتقد است پیشینیان متعصب، روش صحیح دینداری را بهتر می‌دانستند.) در عوض خاندان سعود نیز از حمایت معنوی این جریان مذهبی برخوردار می‌شد.
نسخه اختصاصی وهاب از اسلام، یکی از دو واقعه‌ تاریخی بود که معرف نفوذ مذهبی سعودیها در آینده شد. آنچه اکنون بنام وهابیت شناخته می‌شود، بگفته «اکبر احمد» مدیر مطالعات اسلامی دانشگاه امریکن واشنگتن، نسخه‌ای بدوی و قبیله‌ای از اسلام است که تحت تأثیر محیط خشن، بیگانه هراسی و مخالفت با زیارتگاهها و آرامگاهها، عدم تحمل هنر و موسیقی و بسیار متفاوت با اسلام کلانشهرهای بغداد و قاهره شکل گرفته است.
دومین رویداد تاریخی در سال 1938 رخ داد که اکتشاف‌گران امریکایی بزرگترین ذخایر نفتی جهان را در صحرای عربستان یافتند. درآمد نفتی حاصل توسط شرکت نفت آرامکو، ثروت هنگفتی را به بار آورد که نظام اقتصادی و اجتماعی عربستان را در حالت جمود حفظ کرد و به تشکیلات مذهبی محافظه‌کار و ولخرج، بودجه کافی برای صدور عقاید خشکشان را داد.
در سال 1964 وقتی ملک فیصل بر تخت پادشاهی نشست، تعهد انتشار اسلام را به ارث برد. تجددگرایی در برخی عرصه‌ها که روابط حسنه‌ای با غرب داشت اما نتوانست وجهه وهابیت عربستان را تغییر دهد. طی 4 دهه آتی، فقط در کشورهای دارای اقلیت مسلمان، عربستان سعودی 1359 مسجد، 210 مرکز اسلامی، 202 کالج و 2000 مدرسه تأسیس نمود و امامان و معلمان خود را به آنها گسیل داشت.
با نزدیک شدن به پایان قرن بیستم و اختلاط ملیتها و مذاهب مختلف، چهره خشن تعلیمات وهابی، باید کارایی خود را از دست می‌داد اما دولت سعودی در تلطیف این ایدئولوژی با دشواریهای زیادی مواجه بود. بخصوص با وقوع انقلاب 1979 ایران و قدرت گرفتن دولت شیعه که رهبری سعودیها بر جهان اسلام را به چالش کشید. اعلام تأسیس جمهوری اسلامی میان این دو شاخه از اسلام، تنشها را افزایش داد که منجر به تلاش مضاعف سعودیها برای غلبه بر ایران و گسترش وهابیت در جهان شد.
در این زمان 500 تن از افراد افراطگر، مسجد اعظم مکه را برای دو هفته اشغال کردند و علنا حاکمان سعودی را عروسکهای غرب و خائن به اسلام خطاب کردند. این شورشیان تنها پس از تعهد دولت به رجال مذهبی برای مقابله با میانه‌روی و صدور شدیدتر وهابیت به جهان سرکوب شدند.
در طول دهه 80 میلادی و پس از اشغال افغانستان توسط شوروی، عربستان و امریکا به تأمین مالی مجاهدین افغان پرداختند که اندیشه جهاد مسلحانه را در جهان اسلام تداعی می‌کرد. حتی «رونالد ریگان» در کاخ سفید به میزبانی سران مجاهدین پرداخت. فی‌الواقع امریکا با صرف 50 میلیون دلار، به چاپ کتابهای مبتنی بر لزوم جهاد با کافرانی مانند شورویها کمک کرد.
پس از واقعه 11 سپتامبر، فشارها بر عربستان سعودی برای اصلاح ساختار نظام آموزشی افزایش یافت. دوازده سال پس از این رویداد، یک پیمانکار دولتی در امریکا بنام «مرکز بین‌المللی مذهب و دیپلماسی» مطالعه خود روی متون آموزشی سعودیها را تکمیل کرد و پیشرفت ناچیزی در حذف مطالب خشونت‌آمیز را تأیید کرد. اما به باقی ماندن بسیاری از مطالب نامطلوب هم اشاره داشت. اصلاح کتابهای درسی ادامه دارد و سعودیها متعهد به تعویض متون آموزشی داخلی و صادراتی خود شده‌اند لیکن این تعهد فقط محدود به مدارس دولتی می‌شود و مدارس وهابی تحت‌الحمایه، هنوز مستثنی هستند.
نویسنده: اسکات شین
ترجمه و تلخیص: نعیـم نـوربخش ‌
منبع: نیویورک تایمز

کد مطلب: 60175
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *