۰
دوشنبه ۸ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۱۸:۵۸
گزارشی از چند بیمارستان دولتی و خصوصی

دردهای دیده نشده در بیمارستانها

مرد با فریاد می گوید:«بچه ی من درد می کشد از صبح مجبور به کلی کاغذ بازی شده ام.مگر شما انسان نیستید؟عاطفه ندارید؟چه کسی به داد ما می رسد؟»
دردهای دیده نشده در بیمارستانها
مرد با فریاد می گوید:«بچه ی من درد می کشد از صبح مجبور به کلی کاغذ بازی شده ام.مگر شما انسان نیستید؟عاطفه ندارید؟چه کسی به داد ما می رسد؟»
 به گزارش پایگاه خبری فریادگر، این نوع اعتراضات به شکل های گوناگون در بیمارستان های دولتی و چه خصوصی شنیده می شود و به راحتی می توان عجز و ناراحتی در صورت افرادی که به بیمارستان آمده اند دید.خود بیماری، یک امر دردناک و ناراحت کننده است و وقتی با مشکلات دیگر همراه می شود بسیار سخت تر و دردناک تر خواهد شد. متاسفانه هرچه که می گذرد نوع پذیرش بیمارستان ها سخت تر و پیچیده تر می شود و گاهی هم با هزینه های سرسام آور همراه است. مشکل درمان مردم یکی از بزرگترین دغدغه های دولت است و با هدف بهبود آن طرح بیمه های سلامت اجرا شده است، درصورتی که مشکلات دیگری هم در سر راه بیماران وجود دارد که هنوز راه حلی برای آن ها ارائه داده نشده است. یکی از این مشکلات مراحل طاقت فرسای پذیرش بیماران در بیمارستان ها و مشکل دیگر عدم مسئولیت پذیری کارکنان بیمارستان ها است.
به همین منظور این بار به چند بیمارستان خصوصی و دولتی در شهر تهران سر زده ایم تا از نزدیک با مشکلات مراجع کنندگان و مشکلات بیمارستان ها آشنا شود.
بیمارستان خصوصی (........)
ساختمان بسیار لوکس و مدرنی دارد و در جلوی در بیمارستان فضای سبزی وجود دارد و راهی که به درب کشویی بیمارستان ختم می شود. در جلوی درب کشویی جایگاهی قرار دارد که محل آژانس بیمارستان است و آقای مسنی پشت آن ایستاده است. با گذشتن از درب کشویی با سالن بزرگی روبرو می شوید که در اطراف سالن مبل های راحتی شیکی برای انتظار وجود دارد. در روبرو مانند پذیرش هتل ها یک سمت تابلوی بزرگی نصب شده است که رویش نوشته شده است پذیرش و در سمت دیگر هم مانند همان تابلو وجود دارد که نوشته شده اطلاعات. سالن بیمارستان از تمیزی برق می زند و کارکنان بیمارستان همه لباس های یک دست به رنگ آبی آسمانی پوشیده اند.
زیر میزی
سهراب کنار دیواری ایستاده است و با برادرش صحبت می کند. او می گوید:«در سیستم بیمارستانی هم زیر میزی متاسفانه وجود دارد و پول اضافه می گیرند تا کار راه بیاندازند». سهراب مادرش را اورژانسی به بیمارستان رسانده است.او با عصبانیت می گوید:«به ما گفتند مادرم احتیاج به عمل دارد. ما به صورت جداگانه 8 میلیون به حساب دکتر و 500 هزار تومان به حساب بیمارستان ریختیم. وقتی مادرم در اتاق عمل بودند مالی به ما اطلاع دادند که 5 میلیون دیگر به حساب مالی بریزید، درصورتی که ما در استرس عمل مادرم بودیم و باید به فکر دارو و موارد مورد نیاز عمل می بودیم، مجبور شدیم با مشکلات فراوان پول را آماده کنیم و به حساب بیمارستان بریزیم.» او با بغضی که در صدایش پیدا است، می گوید:«بعد از عمل نیم ساعت مادر من را در اتاقش رها کردند و قند ایشان از مرز 500 رد می شود و قلب ایشان می ایستد و الان ایشان در ای سی یو هستند در صورتی که اینجا یک بیمارستان خصوصی است و هزینه زیادی از ما گرفته اند، اما به درستی به بیمار رسیدگی نکرده اند.»
مادر سهراب بیمه تامین اجتماعی است و بیمارستان بیمه او را قبول نکرده است.سهراب معتقد است که بیمارستان های خصوصی فقط نمای خوبی دارد وهمه بیمارانی که مراجعه می کنند به راحتی پذیرش می کنند در صورتی که در مقابل بیمار هیچگونه حس مسئولیتی ندارند.
قوانین شخصی
دست پدرش که بسیار پیر است گرفته و با خودش به سمت مبل های راحتی می برد. اشکان با ابروهای گره کرده می گوید:«من دیروز پدرم را اورژانسی به بیمارستان آوردم و دکتر بعد از معاینه تشخیص دادند که می توانم ایشان را به خانه ببرم ولی یکسری آزمایش ها باید انجام بدهند. امروز که برای نشان دادن آزمایش ها آمده ام می گویند باید ویزیت پرداخت کنم. در صورتی که نظام پزشکی اعلام کرده که برای نشان دادن آزمایش نیاز به ویزیت نیست.» او به دقت به پدرش آبی که در لیوان است می دهد و ادامه می دهد:«من به صندوق و پذیرش و... گفتم ولی می گویند دکتر گفته است قوانین این بیمارستان فرق می کند و شما باید ویزیت پرداخت کنید. متاسفانه اینجا هیچگونه بیمه ای هم قبول نمی کنند. اینجا اکثرا" قانون شخصی دارند و با نظام پزشکی و قوانینش کاری ندارند.» او به 1690 هم اعلام کرده است ولی معتقد است که تا نظارت دقیقی بر کارکرد بیمارستان ها نباشد این وضعیت ادامه دارد.
بیمه مساوی با پذیرش با تاخیر
«بیمه تکمیلی (کارت طلایی) از ما قبول کردند.»این را نرگس خانم می گوید. او ناراحتی قلبی دارد و برای بستری شدن به این بیمارستان آمده است. او می گوید:«ما هیچ پولی هزینه نکردیم، ولی برای پذیرش ساعت ها است منتظر هستیم. من و همسرم یک بار صبح آمدیم گفتند تخت خالی نداریم بعد از ظهر بیاید، ما به منزل رفتیم و دوباره بعد از ظهر مراجعه کردیم که هنوز می گویند جای خالی ندارند.» او این بیمارستان را انتخاب کرده است چون هم خلوت تر و هم از نظر نظافت و رسیدگی مناسبتر است. همسر نرگس خانم معتقد است که کسانی که با بیمه می آیند کمی معطل می کنند ولی کسانی که بدون بیمه و با پول می خواهند پذیرش بگیرند به سرعت کارشان را راه می اندازند.
بیمارستان خصوصی (....)
ساختمان مدرنی دارد. با ورود به بیمارستان با سالن انتظار بسیار شیکی که مبل های راحتی در آنجا است روبرو می شوید و کافی شاپی هم در آنجا قرار دارد.در سمت دیگر هم پذیرش قرار دارد.
وای فای مجانی
شوهر افسانه ناراحتی قلبی دارد و افسانه او را در این بیمارستان بستری کرده است. او می گوید:«ما از بیمه سینا استفاده می کنیم، فقط از ما 400 هزار تومان گرفتند بقیه هزینه را بیمه پرداخت می کند.»او معتقد است که امکاناتی که بیمارستان های خصوصی دارد بسیار عالی است. همانطور که با گوشی گران قیمتش اس ام اس می دهد می گوید:«اینجا وای فای مجانی دارد و غذای مناسبی به همراهان بیماران می دهند و بسیار تمیز است.» او معتقد است که نوع رسیدگی و پذیرش بیمار در بیمارستان های خصوصی خیلی به سرعت و راحت انجام می شود.
بی اهمیتی جان انسان ها
مادر علی سکته مغزی کرده است. او می گوید:«پول بدهید به سرعت پذیرش می کنند.من زنگ زدم اورژانس و امبولانس ما را به این بیمارستان آورد.»هزینه های این بیمارستان برای او خیلی سنگین است.علی می گوید:«هنوز پذیرش نکرده اند گفتند 3 میلیون به حساب بریزید. با مشکلات فراوان پول را به حساب ریختم تا مادرم را بستری کردند. بیمه هم از ما قبول نکردند و ما باید تمام هزینه ها را خودمان بدهیم.» او معتقد است که بیمارستان های خصوصی انصاف ندارند و پول از جان انسان ها برایشان مهمتر است.
بیمارستان دولتی (...)
یک راه اختصاصی برای ورود به بیمارستان وجود دارد. فضای بسیار بزرگی دارد و دارای پارکینگ بزرگی است.ساختمان بیمارستان بسیار مدرن و شیک و دارای طبقات بسیار زیادی است. داخل بیمارستان بسیار تمیز است و تمام کارمندان لباس های فرم یکدستی به تن دارند. داخل اورژانس بیمارستان بسیار شلوغ است و افراد زیادی در راهروی بیرونی اورژانس روی تخت ها خوابیده اند تا پذیرش شوند. داخل اوژانس هم چند ردیف تخت گذاشته اند و جای سوزن انداختن نیست. پرستارها و دکترها به طور مداوم می دوند و به سراغ بیمارها می روند.
ارجاعی قبول نمی کنند
خانواده ای جلوی در بیمارستان ایستاده اند که از اراک آمده اند. نگار دختر این خانواده سال دوم پزشکی است.او می گوید:«در راه پذیرش بیمارستان ها بعضی بیمارها ممکن است جان خود را از دست بدهند.» نگار پدرش را از یک بیمارستان خصوصی به اینجا آورده است. او با بغضی ادامه می دهد:« ما دو روز پیش پدرم را به این بیمارستان آوردیم ولی گفتند بیمارستان دولتی .... ارجاعی از بیمارستان های دیگر قبول نمی کند. بعد از دو روز به سختی توانستیم پدرم را بستری کنیم.» پدر نگار در این دو روز روی تختی در داخل راهروی بیمارستان بوده است. نگار می گوید:«تا از ما 200 هزار تومان گرفتند قبول کردند در این بیمارستان بستری شود.»او معتقد است بدون پول و پارتی نمی شود در بیمارستان های دولتی به راحتی بستری شد.
به راحتی پذیرش کردند
«با بیمه تامین اجتماعی همه چیز حتی داروها هم مجانی بود.» زهرا اینها را به آرامی می گوید. او دو هفته پیش در همین بیمارستان عمل کرده است. زهرا می گوید:«من به دکتر همین جا مراجعه کردم و به همین خاطر به راحتی پذیرشم کردند و به سرعت عمل شدم. تنها هزینه ای هم که به عهده خودم بود پول لباس اتاق عمل بود و غذای همراهم که حدود 30 هزار تومان شد.» او معتقد است که بیمارستان های دولتی به راحتی پذیرش می کنند، مخصوصا" برای کسانی که در همان جا دکتر هم می آیند. اما او می گوید سیستم پرستاری در این بیمارستان مناسب نبود و بسیار سهل انگاری می کردند.
بدون آشنا نمی توان پذیرش کرد
عینک آفتابی به چشم زده و به دیوار راهروی بیمارستان تکیه داده است. مجید مادر همسرش را به بیمارستان آورده است. او می گوید:«اگر آشنا نداشته باشید بستری نمی کنند. بیمار باید حتما" تحت نظر دکتر همین جا باشد.» همانطور که عینکش را در می آورد می گوید:«حتی اورژانسی بیاورید پذیرش نمی کند دیگر فرد در حالت مرگ باشد ممکن است پذیرشش کنند. مادر زن من هم با آشنا توانستیم پذیرشش کنیم.» او ادامه می دهد:«اگر می خواهید به سرعت بستری شوید باید هزینه پرداخت کنید یا پارتی داشته باشید در غیر این صورت چندین ماه باید در نوبت باشید.»او معتقد است که در بیمارستان های دولتی رسیدگی بسیار کمتر است و برای پذیرش هم باید مراحل زیادی را طی کرد.
بدون هزینه با بیمه تامین اجتماعی
سمیه در کنار مادرش روی تخت نشسته است. می گوید:«با بیمه هیچ هزینه ای پرداخت نکردیم ولی یک روز طول کشید تا توانستیم مادرم را بستری کنیم.»او معتقد است که چون بیمارستان های دولتی مناسب و با امکانات خوب بسیار کم است اکثر بیمارستان های خوب به قدری شلوغ هستند که باید ساعت ها برای پذیرش منتظر ماند.
کاغذ بازی اداری
مرتضی پدرش را که 78 ساله است از 6 صبح به بیمارستان آورده است و تا 8 شب نتوانسته است پدرش را بستری کند و آنها در راهروی بیمارستان منتظر هستند. پدر مرتضی دچار بیماری انسداد روده شده است. مرتضی می گوید:« پدرم حالت اورژانسی دارد و از صبح فقط مشغول به کاغذ بازی هستیم.از صبح 4 بار شیفت دکتر ها عوض شده است هر بار ما باید بعد از آزمایشگاه دوباره به قسمت پذیرش برویم و هنوز نتوانستیم پدرم را پذیرش کنیم.»مرتضی معتقد است که انقدر مراحل پذیرش پیچیده و سخت است که ساعت ها وقت می گیرد ومریض در شرایط سختی قرار می گیرد.
بیمارستان دولتی (...)
جمعیت زیادی جلوی اورژانس بیمارستان ایستاده اند. ساختمان بیمارستان قدیمی است. کارمندان بیمارستان لباس فرم ندارند و فقط دکترها و پرستاران روپوش های سفیدی به تن دارند. سالن انتظار بیمارستان چند صندلی دارد که دوتای آنها شکسته است و همراهان بیماران اکثرا" ایستاده اند. در راهروی بیمارستان بیماران زیادی روی تخت خوابیده اند تا بیمارستان آنها را پذیرش کند.
هیچ نظمی وجود ندارد
مادر فاطمه ناراحتی قلبی دارد. او می گوید:«سه بار مادرم را به اتاق عمل بردند ولی به دلیل اینکه مریض اورژانسی آوردند مادرم را به اورژانس برگردانده اند. دکتر هم می گوید اگر ناراحت هستید می توانید بیمارتان را ببرید. البته پذیرش گفت می توانید 250 هزار تومان بدهید اتاق خصوصی بگیرید اینطوری کارتان زودتر راه میافتد.» فاطمه معتقد است که در بیمارستان های دولتی برای اینکه پول بگیرند انقدر بیمار و همراهش را خسته می کنند تا پولی پرداخت کنند.
دو ساعت انتظار
آقای شیک پوش میانسالی در کنار تختی ایستاده است. آقا فرهاد دوستش را که سکته قلبی کرده است به بیمارستان آورده است. او می گوید:«بعد از 2 ساعت انتظار در راهروهای بیمارستان دوستم را پذیرش کردند و ساعت ها هم طول کشید تا دکتر به سراغش بیاید و الان هم 100 هزار تومان هزینه می گیرند.» او همانطور که دست دوستش در دستش است می گوید:«دوستم بیمه دارد ولی می گویند 30 درصد هزینه ها را باید خود بیمار بدهد. داروهای مریض هم من آزاد خریدم.» او معتقد است که پذیرش در بیمارستان های دولتی بدون پول و پارتی بسیار کار دشواری است و حتی مریض بد حال هم ساعت ها منتظر می گذارند.
از شهرستان بدتر است
محمد خواهرش را برای درمان از بوشهر به تهران آورده است. او می گوید:«در مدت زمان کمی پذیرش کردند ولی اصلا" رسیدگی نمی کنند و بیمار را به حال خودش رها می کنند.»همانطور که سیگاری روشن می کند می گوید:«من فکر می کردم اینجا از شهرستان بهتر است در صورتی که بدتر است. انقدر شلوغ است که دیگر رسیدگی لازم برای مریض ها انجام نمی شود.»او معتقد است در بیمارستان های دولتی چون از بیمار پولی گرفته نمی شود رسیدگی کافی هم انجام نمی شود. او می گوید:«اولش برای پذیرش پول نگرفتند بعد برای بستری کردن 300 هزار تومان گرفتند. گفتند این ویزیت دکتر می شود، داروها را هم با هزینه خودمان خریدیم.»
توضیح : نام بیمارستانها در گزارش حذف شده است.
گزارش : پرستو بهرامی راد
کد مطلب: 60410
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *